هدایت شده از دفاع مقدس
💠 شهید مرتضی زارع دولابی
🔹سال 1337 در محله دولاب تهران چشم به جهان گشود. محلهاے كہ عطر و بوے شهادت «نواب صفوی» و مبارزات «آيتالله سعيدی» در آن پيچيده بود. وی در سايه تربيت صحيح خانواده، از همان كودڪے علاقه وافري به قرآن و ڪتب مذهبے نشان میداد. پس از تحصيل تا مقطع دوم راهنمايي به ڪار روے آورد و معلومات خود را با مطالعه آثار بزرگان مبارزه و شرح حال آنان روز به روز افزون مےساخت.
اولين جرقههاے حضور او در مبارزات انقلابی، پخش اعلاميههای حضرت امام (ره) و شركت در سخنرانےهای علما و بزرگان اين قيام مردمی در سال 1356 آشكار شد كہ نتيجه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن او توسط مأمورين ساواك بود.
پس از پيروزی شڪوهمند انقلاب اسلامی در زمره افرادے بود ڪہ به تشڪيل ڪميته انقلاب مشغول شدند و پس از آن بہ عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامے درآمد.
هنوز يك ماه از ازدواجش نگذشته بود ڪہ عازم جبهہ سوسنگرد و آبادان گرديد و بعد از شرڪت در عمليات بيتالمقدس، همراه جمعے از مسئولان به ڪمڪ مردم ستمديده لبنان شتافت و مدت چهارده ماه در علمياتهای ضد صهيونيستے همپای مبارزان لبنانی ايفای نقش نمود. وی زمانے كہ به ايران بازگشت، فرمانـدهے گردان حضرت قاسم (ع) را در لشگر 10 سيدالشهدا (ع) بر عهده گرفت.
او همواره در آرزوی پيوستن به ياران شهیدش بود و پس از حماسهآفرينے در عمليـات والفجر مقدماتی و والفجر 1 ؛ طولے نکشيد كہ او نيز بہ پرستوهاے مهاجر رسيد و در بامداد دوازدهم مردادماه سال 1362 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحالےكہ عمليات غرورآفرين والفجر 2 در منطقه حاجعمران دنبال مےشد، پرچم سرخ شهادت را اينبار عاشقانہ بر فراز قله 2519 برافراشته ساخت...
#شهیدسردار_مرتضی_زارع_دولابی
#فرمانده_گردان_حضرت_قاسم_ع
🆔 @DefaeMoqaddas
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 ۲۹ تیر ۱۳۶۲ - سالروز آغاز عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ | نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی از شهید والامقام محمود کاوه، فرمانده لشکر ویژه شهدا
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 ۲۹ تیر ۱۳۶۲ - سالروز آغاز عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلمی نایاب وتاریخی ازحضور شهیدمحمودکاوه فرمانده جوان ودلاورلشکرویژه شهدا درجوار مجروحین وپیکرشهدای عملیات والفجر۲-حاج عمران- اوایل مرداد۶۲
🚁پای ارتفاعات کدو درحال انتظاررسیدن هلیکوپتر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 صوت | خاطره جواد نظامپور ،همرزم شهید کاوه در لشکر ویژه شهدا
درخواست هلیکوپتر از شهید صیاد شیرازی بمنظور ارسال امکانات به ارتفاعات2519-منطقه حاج عمران - عملیات والفجر۲-اوایل مرداد۶۲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢خاطره نظامپور،همرزم شهیدکاوه درلشکرویژه شهدا -عملیات والفجر۲ - اوایل مرداد۶۲-منطقه حاج عمران
او از شهیدصیادشیرازی درخواست هلیکوپتر نموده وتوسط آن مجروحین وشهدا را با اتفاق شهیدکاوه بعقب انتقال دادند
🗓 شهادت محسن دین شعاری،جانشین واحد تخریب لشکر 27 - مصادف با عید قربان
🔹در حین خنثی سازی مین ضد تانک در منطقه سردشت
🌴مزار مطهر شهید: قطعه ۲۹ #بهشت_زهرای تهران
دفاع مقدس
🗓 شهادت محسن دین شعاری،جانشین واحد تخریب لشکر 27 - مصادف با عید قربان 🔹در حین خنثی سازی مین ضد ت
😊 #طنز_جبهه
🔸 خاطره ای از شهید دین شعاری:
💠 ريشتو ميذاري زير پتو يا روي پتو؟
🔹بعد از ظهر يكي از روزهاي خنك پاييزي سال 64 يا 65 بود. كنار حاج محسن دين شعاري، جانشین تخريب لشكر 27 محمد رسول الله (ص) در اردوگاه تخريب يعني آنسوي اردوگاه دو كوهه ايستاده بوديم و با هم گرم صحبت بوديم .
🔸يكي از بچه هاي تخريب كه خيلي هم #شوخ_طبع بود از راه رسيد و پس از سلام و عليك گرم، رو به حاجي كرد و با خنده گفت: حاجي جون! يه سوال ازت دارم خدا وكيلي راستشو بهم مي گي؟
🔹حاج محسن ابروهاشو بالا كشيد و در حالي كه نگاه تندي به او انداخته بود گفت: پس من هر چي تا حالا مي گفتم دروغ بوده؟!!
🔸بسيجي هم كه جا خورده بود سريع عذرخواهي كرد و گفت: نه! حاجي خدا نكنه، ببخشين بدجور گفتم. يعني مي خواستم بگم #حقيقتشو بهم بگين...
🔹حاجي در حالي كه مي خنديد دستي بر شانه او زد و گفت: سؤالت را بپرس.
🔺 مي خواستم بپرسم شماشب ها وقتي مي خوابين، با توجه به اين ريش بلند و زيبايي كه دارين، پتو رو روي ريشتون مي كشيد يا زير ريشتون؟😁
▫️حاجي دستي به ريش حنايي رنگ و بلند خود كشيد. نگاه پرسشگري به جوان انداخت و گفت چي شده كه شما امروز به ريش بنده گير دادي؟ 🤔
- هيچي حاجي همينجوري!!!
- همين جوري؟ كه چي بشه؟
- خوب واسه خودم اين سوال پيش اومده بود خواستم بپرسم. حرف بدي زدم؟
- نه حرف بدي نزدي. ولي... چيزه...
🔹حاجي همينطوري به محاسن نرمش دست مي كشيد. نگاهي به آن مي انداخت. معلوم بود اين سؤال تا به حال براي خود او پيش نيامده بود و داشت در ذهن خود مرور مي كرد كه ديشب يا شب هاي گذشته، هنگام خواب، پتو را روي محاسنش كشيده يا زير آن.🤔
🔸جوان بسيجي كه معلوم بود به مقصد خود رسيده است، خنده اي كرد و گفت: نگفتي حاجي، ميخواي فردا بيام جواب بگيرم؟😜
و همچنان مي خنديد.
حاجي تبسمي كرد و گفت: باشه بعدا جوابت رو ميدم.😐
▪️يكي دو روزي گذشت. دست بر قضا وقتي داشتم با حاجي صحبت مي كردم همان جوانك بسيجي از كنارمان رد شد. حاجي او را صدا زد. جلو كه آمد پس از سلام و عليك با خنده ريز و زيركي به حاجي گفت: چي شد؟ حاج آقا جواب ما رو ندادي؟؟!!
🔸حاجي با عصبانيت آميخته به خنده گفت: پدر آمرزيده! يه سوالي كردي كه اين چند روزه پدر من در اومده. هر شب وقتي مي خوام بخوابم فكر سؤال جنابعالي ام. پتو رو مي كشم روي ريشم، نفسم بند مي آد. مي كشم زير ريشم، سردم ميشه. خلاصه اين هفته با اين سؤال الكي تو نتونستم بخوابم.😂
🔹هر سه زديم زير خنده!!! دست آخر جوان بسيجي گفت: پس آخرش جوابي براي اين سوال من پيدا نكردي؟😉
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: جنگ ما یک گنج بود که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است. عرفات بود! به این دلیل امام در پیام حجشان فرمودند، ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید! ببین چقدر عظمت دارد! ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید.
@DefaeMoqaddas
✅ کانال: دفاع مقدس