eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
14هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفاع مقدس
ای برادر عالمان بی عمل همچو زنبورند لیکن بی عسل علمها مصروف هیچ و پوچ شد جان من برخیز وقت کوچ شد از نفوذ نفس خود امداد گیر سیر معنا را ز مجنون یاد گیر ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم هر نفس لا گوی الایی شویم تا به کی در لفظ مانی همچو من سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن همچو یحیی گر نهی سر در طبق می شود عریان به چشمت سر حق شیعه یعنی عشق بازی با خدا یک نیستان تک نوازی با خدا شیعه یعنی هفت خطی در جنون شیعه طوفان می کند در کاف و نون شیعه یعنی تندر آتش فروز شیعه یعنی زاهد شب شیر روز شیعه یعنی شیر یعنی شیرمرد شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد شیعه یعنی تیغ تیغ مو شکاف شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف شیعه یعنی سابققون السابقون شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون شیعه باید آب ها را گل کند خط سوم را به خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارز ترین منظور ماست شیعه یعنی بازتاب آسمان بر سر نی جلوه رنگین کمان از لب نی بشنوم صوت تو را صوت انی لا اری الموت تو را یا حسین ، پرچم زلفت رها در باد شد وز شمیمش کربلا ایجاد شد آنچه شرح حال خویشان تو بود تاب گیسوی پریشان تو بود می سزد نی نکته پردازی کند در نیستان آتش اندازی کند صبر کن نی از نفس افتاده است ناله بر دوش جرس افتاده است کاروان بی میر و بی پشت و پناه در غل و زنجیر می افتد به راه می رود منزل به منزل در کویر تا بگوید سر بیعت با غدیر شیعه یعنی امتزاج نار و نور شیعه یعنی رأس خونین در تنور شیعه یعنی هفت وادی اظطراب شیعه یعنی تشنگی در شط آب شیعه یعنی دعبل چشم انتظار می کشد بر دوش خود چهل سال دار شیعه باید همچو اشعار کمیت سر نهد برخاک پای اهل بیت یافرزدق وار در پیش هشام ترک جان گوید به تصدیق امام مادر موسی که خود اهل ولاست جرعه نوش از باده جام بلاست در تب پژواک بانگ الرحیل می نهد فرزند بر دامان نیل نیل هم خود شیعه ی مولای ماست اکبر اوییم و او لیلای ماست این سخن کوتاه کردم والسلام شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام @DefaeMoqaddas 🎤 اجرا شده توسط صادق آهنگران👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
شیعه نامه_آهنگران.mp3
زمان: حجم: 12.56M
📢 صوت | شعرخوانی حاج صادق آهنگران ▫️ شاعر: محمدرضا آقاسی 🎤 اجرا شده در اصفهان (منزل سردار مرتضی قربانی - فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس) ⏳ سال 1372 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
My Recordingصادق آهنگران-جشن عید غدیر.mp3
زمان: حجم: 7.13M
📢 صوت| جشن عید غدیر - با نوای حاج صادق آهنگران 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
🔻 "صیغه برادری" در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در غدیر به رسم استحباب، ابراهیم و حمید را صدا زدم و پیمان برادری بین خود 👥👤جاری کردیم. دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تا در عملیات آینده در هر شرایطی یاور هم باشیم و حامل جسم مجروح و یا شهید هم. به شب عملیات رسیدیم و آتش 💥شدید دشمن امان مان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم. خبر به برادران ایم رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند. با حال زاری که داشتم صدای حمید را می شنیدم که غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید. از آن همه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او لذت😍 می بردم. برای تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: "نگران نباش، بخدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم" حمید هم با لهجه شیرین و عامیانه اش گفت:"بابا نگرانی من به خاطر تو که نیست، به خودم بد می گفتم که این چه صیغه بود که با تو بستم. حواسم به سنگینت نبود."😳😰 و سالهاست جمله اش نقل هر مجلسی مان شده و بهانه ای برای خندیدنمان.
🔻 حل مشکل در عید غدیر ✨ حاج صادق آهنگران ❣️آن روزها شایع کرده بودند آهنگران شعری علیه نظام خوانده و به همین خاطر او را زندانی کرده اند و چه و چه .رفته بودم یکی از روستاهای زابل برای سرکشی به خانواده ی شهیدی که سه فرزند و شوهر خانواده را اشرار ترور کرده بودند.در آن روستا از من پرسیدند که حالا چرا تو را گرفتند با هزار مصیبت برایشان جا انداختم که این قضیه شایعه بوده و هم چین چیزی صحت ندارد . ❣️ در سطح خانواده و فامیل هم دایی هایم می گفتند تو را گرفته اند اما چون طرف دار نظام هستی نمی خواهی چیزی بروز بدهی بدجوری هم اذیتت کرده اند.هیأتی در دزفول داریم که بعد از ظهر عاشورا برنامه داردو در سطح شهر دسته ی عزاداری راه می اندازیم.آن سال که این شایعه پیچیده بود من وقتی رفتم دزفول و شروع کردم به خواندن یکی از زنهای همسایه ی مادربزرگم بدو بدو رفته و به او خبر داده بود پاشو بیا که نوه ات رو آزاد کردن و داره نوحه می خونه همه جا می گفتند که نظام آهنگران را زندانی کرده است. ❣️ وقتی دیدم موج شایعه خیلی بالا گرفته و شاید به نوعی نظام و مسئولین جمهوری اسلامی به ناحق زیر سوال بروند از طریق برادرم که با آقای علی لاریجانی رییس وقت سازمان صدا و سیما آشنایی داشت.پیامی فرستادم تا بتوانیم دامنه ی این شایعه را با اجرایی در تلویزیون جمع کنیم.آقای لاریجانی هم استقبال کرد و مقدمات انجام یک برنامه ی تلویزیونی فراهم شد. ❣️روز عید غدیر بود که به تلویزیون رفتم و در برنامه ای به عنوان میهمان شرکت کردم.در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه همین شعر شیعه را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری تب شایعات فروکش کرد. ❣️ همان روزی که آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم پشت یک چراغ قرمز راننده ی وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت:بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه حاج آقا ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودند ها این طور نیست؟مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد.
🕊 عباس فکوری، رزمنده دفاع مقدس و مسئول مخابرات تیپ امام رضا (ع) {در زمان فرماندهی محمدباقر قالیباف} به یاران شهیدش پیوست ⚪️ او بازنشسته سپاه بود ولی هیچگاه از تلاش انقلابی دست برنداشت و در زمینه حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس استان خراسان فعالیت مستمر و مؤثر داشت 🌴 خدایش رحمت کند و با امیرالمؤمنین علیه السلام محشور باد 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
🕊 عباس فکوری، رزمنده دفاع مقدس و مسئول مخابرات تیپ امام رضا (ع) {در زمان فرماندهی محمدباقر قالیباف}
📷 عکسی از عباس فکوری در چادر مخابرات لشگر و در کنار تنی چند از نیروها 🌴 دوران جنگ تحمیلی 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
حاج قاسم سلیمانی: من واقعاً با تمام وجودم اعتقادم این [است] که جنگ ما مملو بود از بهشتیانی که بهشت مشتاق دیدارشان بود...
نگاه هایتان گاهے نگران است... گاهے ناراحت... شاید هم دلگیر... اما هر چه هست هیچگاه... سایہ ے چشمهایتان را از سرمان برنداریـــــد...
! 🌷در عملیات والفجر ۲، در منطقه حاج عمران حضور داشتیم که فرمانده عملیات شهید بزرگوار مهدی باکری بود و در این زمان دشمن شدیداً در منطقه پاتک می‌زد تا مجدداً آن منطقه را از دست ما بگیرند؛ در این عملیات مسئولیت آقامهدی استحکام بخشیدن به خطوط دفاعی بود تا نیروهای پدافند جایگزین شود. در این منطقه دو ارتفاع بود که مسئول یکی از محور بنده و دیگری شهید یاغچیان بود. 🌷روزی آقامهدی که از محور من بازدید می‌کردند مشاهده کردند که زانوی سمت چپ شلوار بنده پاره شده و با سیم دوخته بودم. به راننده اش گفت که از پایین، شلوار خود را برای من از ساکش بیاورد ولی با شرط امانت. شلوار را که پوشیدم دیدم کهنه و زانویش با وصله دوخته شده است. پس از چند روز پوشیدن زانوی دیگر این شلوار هم پاره شد. خلاصه عملیات تمام شد و من به ذرفول برگشتم و این شلوار را درخانه گذاشتم. 🌷....پس از مدتی باکری مرا دید و جویای امانتش شد غافل از این‌که من امانتی وی را از یاد برده بودم و نمی‌دانستم که کجا گذاشته ام. پس از گشت و گذار آخر این شلوار را پیدا کردم و پس دوختن و شستن آن را به آقامهدی پس از مدتی برگرداندم. ولی با این‌حال آقا مهدی به من گفت که امانت‌دار خوبی نیستم و به من دیگر امانت نمی‌دهد. پس از چند روز آقا مهدی قرار بود در پادگاه دزفول سخنرانی کند که پس از دقایقی متوجه شدم که همان شلوار را بر تن دارد. 🌹خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر مهندس مهدی باکری راوی: رزمنده دلاور محسن ایران‌زاد که در اکثر عملیات‌ها، سردار باکری را همراهی می‌کرد.
25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 صحنه ای دیدنی از فرار نیروهای عراقی که از نزدیک ثبت شده