eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
14هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🚩زندگینامه: سعید جان‌ بزرگی:👆 🌹 سعید جان‌بزرگی در 12 اسفندماه سال 1344 در شهرری دیده به جهان گشود.
°•{عکاس جنـــــگ 🍃🌹}•° ❤️ ⇩↯⇩ ◽️جانبزرگی انسانی بود كه می‌خواست با تمامی وجودش تلاش كند تا اقدامات خوبی انجام دهد و تمام توان خودش را به مرحله ظهور برساند. ◽️اين اواخر كه عوارض شيميايی‌اش ظاهر شده بود دكترها او را از مسافرت منع كرده و دستور استراحت داده بودند ولی حاج‌سعيد وقتی از موضوع سفر به دوكوهه مطلع شد با وجود مشكلات جسمی فراوان، خود را به دو كوهه رساند و در آنجا با عشق و علاقه‌ای وصف ناشدنی عكس‌هایی ماندگار و هنری از لحظات حضور آقا در دو كوهه گرفت كه بسياری از آن عكس‌ها هنوز هم در گوشه و كنار لشگر مراكز فرهنگی، تصويرگر خود حكايت می‌كنند. ◽️جان‌بزرگی در حالی که در زیر بمباران شیمیایی در شهر حلبچه مشغول عکس‌برداری از وقایع و فجایع روی داده بود، خود نیز تحت تأثیر همان گازهای شیمیایی قرار گرفت و سرانجام در روز بیست و دوم تیرماه سال ۱۳۸۱ به فیض شهادت نائل آمد. دعوتید به کانال و گروه شهدا👇 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
دفاع مقدس
°•{عکاس جنـــــگ #شهید_سعید_جانبزرگـــی🍃🌹}•° ❤️ #برشـــــےاززندگینـــــامہ⇩↯⇩ ◽️جانبزرگی انسانی بو
📷 تلخ‌ترین عکس از جنایت حلبچه 🔹روزهای پایانی اسفند ماه سال ۱۳۶۶ شهر حلبچه عراق که در جریان عملیات والفجر ۱۰ آزاد شده بود، با دستور مستقیم صدام و با گازهای مختلف سمی، مورد حمله شیمیایی قرار گرفت. 🔹در جریان این حمله جنایتکارانه هزاران نفر از مردم این شهر بدون آنکه فرصتی برای فرار پیدا کنند، به شهادت رسیدند. 🔹شهید سعید جان بزرگی عکاس ستاد تبلیغات جنگ قاب های تلخ اما ماندگاری را از این جنایت تاریخی ثبت کرده است و خود نیز تحت تاثیر مواد شیمیایی استفاده شده در حلبچه در سال ۱۳۸۱ جمع یاران شهیدش پیوست. 🔹در عکس بالا که برای اولین بار از آرشیو خبرگزاری ایرنا منتشر می شود، مرحوم ذبیح الله بخشی معروف به حاجی بخشی به همراه دیگر رزمندگان در حال فعالیت برای دفن شهدای پرشمار این جنایت هستند. 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌼 صبح را مهمان رزقِ نیکان باشیم 🍀 با جرعه‌ای از خلوص و یکرنگی ... 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 📽 ویدیویی از رزمندگان تیپ نجف اشرف ▫️ به مناسبت در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆 23 تیرماه 1361 🔹 سالروز 🔸 ‌روایتی متفاوت از عملیات رمضان سال ۶۱ از زبان شهید ابراهیم همت 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📆 23 تیرماه 1361 (۲۱رمضان ۱۴۰۲)- سالروز 💦 تشنه لب ... دادند جان، پای حسین عاشقان حضرت پیر خمین ... 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
💠 روایتی ناب از فرماندهی احمد كاظمى در 🔹عملیات رمضان اگر چه با شكست روبروشد اما احمد یک حماسه خلق كرد: ▫️‌در رمضان پنج مرحله عملیات انجام می‌شود که در چهار مرحله آن قرارگاه سوم صاحب‌الزمان حضور دارد و تنها در یک مرحله که لشکر نصر از سمت شلمچه انجام می‌دهد آن‌ها حضور نداشتند. در مرحله پنجم اتفاق عجیبی می‌افتد که نمی‌توان برای آن واژه مناسبی که در شان آن باشد پیدا کرد؛ در این ماجرا فقط احمد نقش دارد. در هر چهار مرحله از عملیات با عدم‌الفتح روبرو می‌شویم، یعنی نقطه هدف را فتح می‌کنیم ولی مجبور به عقب‌نشینی می‌شویم. قرارگاه اصلی در مرحله پنجم تصمیم می‌گیرد یک نقطه‌ای را تصرف کند که بگوید حاصل عملیات رمضان این است تا جا پایی برای عملیات آینده شود. در مرحله پنجم قرار بود یک خاکریز دو جداره از مرز به سمت مواضع مثلثی بزنیم تا بتوانیم محل را نگه داریم. محسن رضایی از لشکر امام حسین، حاج رضا حبیب الهی را صدا زد و از او خواست شبانه ده کیلومتر دو خاکریز دو جداره بزند. حاج رضا حبیب الهی برای چند شب در داخل خاک ایران این کار را تمرین کرد و بعد اعلام آمادگی کرد که اگر خط را بشکنید، کارم را از دو طرف شروع می‌کنم. صبح با شهید ردانی‌پور برای بازدید رفتیم و مشاهده کردیم که خاکریزی به ارتفاع چهار متر زده است! به طوری که از کامیون بالاتر بود و عراقی‌ها صبح چشمانشان را باز کردند دیدند که یک خاکریز عظیم جلویشان صف کشیده است. البته صد متر مانده بود تا دو طرف خاکریز به هم برسند که صبح شده بود و کار ناتمام ماند و عراقی‌ها تمام نیروهای زرهی‌شان را متمرکز این قسمت کرده بودند تا ما نتوانیم آن صد متر را تکمیل کنیم؛ آتش آن‌ها به حدی سنگین بود که آن صد متر تبدیل به جهنم شده بود. من و شهید ردانی‌پور آن منطقه را گشت می‌زدیم و حتی در مثلثی نزدیک بود گم شویم تا اینکه به نقطه حد شهید کاظمی رسیدیم. ما در همان نقطه صد متر بودیم که دیدیم آتش دشمن زیاد است، و لودر سالمی هم که کار بکند نیست! در آنجا احمد کاظمی را دیدم که یک بلندگو در یک دستش و یک دعا هم در دست دیگرش داشت. دو نفربر هم در دو طرف خاکریز گذاشته بود و با بلندگو دستور می‌داد: "نفربر گَرد کن!" (گرد و خاک ایجاد می‌کرد) همزمان با آن دعای فرج را می‌خواند: خدایا ما هیچ نداریم و همه چیز تو هستی، همه بار گناهان بر دوش ما است و این تو هستی که باید ببخشی. در تمام این مدت نیز پیاده این مسیری که خاکریز نداشت و با توپ و مسلسل به آنجا شلیک می‌کردند را پیاده طی می‌کرد و نیروهایش را حفظ می‌کرد در حالی که هر لحظه ممکن بود تکه‌تکه شود. احمد دو توپ 106 پشت خاکریز گذاشته بود، همچنین دو تیربار و حدود 30 نفر نیرو آنجا مستقر کرده بود و به آن‌ها گفته بود به سمت دشمن شلیک کنید. دشمن با تمام تجهیزات خودش به آنجا شلیک می‌کرد و خودش آن مسیر را تردد می‌کرد و به نفربرها گفته بود این مسیر را حرکت کنند تا خاک مسطح شود تا لودر بتواند این قسمت را هم خاکریز ایجاد کند. در واقع هیچ‌چیزی جز معجزه احمد را حفظ نکرد زیرا مثل این می‌ماند که زیر دوش آب بروید و خشک بیرون بیایید. آن لودر حدود 20 متر (یک پنجم از آن فاصله جهنمی) خاکریز زده بود که به وسیله گلوله تانک دشمن منهدم و راننده آن نیز به‌شدت مجروح شد. البته شهید ردانی‌پور در آن زمان بیکار ننشسته بود و به قرارگاه بی‌سیم زده بود که لودر و بولدوزر بفرستند. اما احمد تا آمدن لودرهای جدید گفت نباید بگذاریم عراقی‌ها بفهمند لودرمان را زده‌اند و به همین جهت به نفربرها دستور داد گرد و خاک کنند و کارشان را ادامه بدهند. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا لودرهای جدید آمده بودند. ▫️احمد كاظمى به مثابه يك لشكر روايت محسن رخصت طلب راوى و تاريخ‌نگار جنگ تحمیلی از فرماندهى احمد كاظمى 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌴 سال ۶۱ مقارن با ماه مبارک رمضان در جنوب بصره به وقوع پیوست که در این عملیات رزمندگان اسلام تا رودخانه دجله پیشروی کردند واز آب دجله وضو ساختند. در آن روزهای گرم مرداد ماه تعدادی از رزمندگان با زبان روزه شرکت کردند. گرمای طاقت فرسا و مقاومت در مقابل پاتک دشمن و نبود خاکریز مناسب روزگار سختی را برای لشکریان رقم می زد. اسلحه و آرپی جی ها بر اثر تابش خورشید و شلیک پی درپی چنان داغ شده بودند که از روی لباس هایی که از تن درآورده و به عنوان دستگیره از آن استفاده می نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان برای دور ماندن از آسیب شلیک گلوله های مستقیم تانک خود را به زمین داغ منطقه می چسباندند. و براستی سخت بود صحنه های شهادت دوستان و همسنگران. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد. —(راوی: حبیب الله ابوالفضلی) 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
💠 - تیر ماه سال ۶۱ 🔹شرق شط العرب "شمال کانال ماهی عراق" 📷 سمت راست: جناب سرهنگ حسیبی فرمانده گردان 145 تیپ سه لشکر 92 زرهی - سمت چپ: جناب سروان صادقی 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
17.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 «صدای» شهید غلامحسین افشردی(حسن باقری) بعد از و گلایه های او از نیروهای تحت امرش د جبهه: «اول جنگ، بچه های تبریز تو دهلاویه ۷۰ تا شهید دادن، خدا شاهده همه تنشون می‌لرزید. حالا اصلا انگار نه انگار؛ اگر فردا هم بهمون بگن صدهزارتا... فرقی نداره. من خودم جوابی ندارم برای این روز قیامت بدم. اگه برادرا جواب دارن، خوش به حالشون». 👈 تصاویر روی صدای واقعی بازسازی ‌شده، مربوط به سریال «آخرین روزهای زمستان» 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk