eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
838 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای توسط رزمندگان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در در نیمه ماه رمضان 66 (به مناسبت ولادت (ع)) 🎞در این تئاتر و برادر نادر پورمند نقش اصلی رو داشتند که در فایل بالا در کنار سن به اجرای نقش می پردازند. در این تئاتر هم نقش کوتاهی به عهده گرفت اما این نقش کوتاه به جهت جاذبه و جایگاه والایی که این شهید مخلص داشت به خوبی دیده شد و همانطور که میبینید با حضور او بر روی سن تئاتر فضای حسینیه الوارثین پر از خنده می شود. دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🔵 (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
💠نوروز در جبهه💠 🌸 در 8 سال دفاع مقدس، 8 بهار بر مردم ایران گذشت که طی این سالها بسیاری از رزمندگان در کنار خانواده نبودند و در جبهه ها سال را نو می کردند. 🍀 مراسم نوروز در جبهه، در خط مقدم و یا یگان های عقبه، به هر نحو ممکن اجرا می گردید و این کار با سنگرتکانی شروع می شد. زیراندازها را عوض کرده و گونی ها تبدیل به پتو می شد! 🌼 بعضی ها سفره 7 سین می انداختند، که سین های آن بسته به نوع رسته بچه ها فرق داشت. در تخریب که بیشتر با مین سر و کار داشتند به نحوی بود و در زرهی به نحو دیگر، و به همین ترتیب بود در سایر واحدها. ماهی هم که در اختیار نداشتند، به جای آن قورباغه ای را در ظرف آب می انداختند! سبزه آنها هم گل و گیاه صحرایی بود. اگر دسترسی بود، شیرینی، کمپوت و میوه ای هم از شهر تهیه می کردند. در این ایام، تا چند روز از صبحگاه خبری نبود. 🌺 اگر در خط مقدم بودند، لحظه تحویل سال با شلیک چند تیر به سمت دشمن آغاز می شد. سپس بچه ها با یکدیگر مصافحه کرده و عید را به هم تبریک می گفتند و با خواندن شعر و شوخی با یکدیگر، شادی و نشاط را به جمع خود هدیه می دادند. 🌿 برای عرض تبریک از سنگر فرمانده شروع می کردند و بعد به سنگرهای مجاور می رفتند در حالی که همه با هم می گفتند: برادرا، برادرا عید شما مبارک! اهل سنگر هم متقابلاً جواب می دادند، یا به شوخی چیزی می گفتند و از میهمانان دعوت می کردند به داخل سنگر آنها بروند و پذیرایی شوند. 🌻 عیدی بچه ها، سکه های 1 تا 5 ریالی و اسکناسهای 100 تا 1000 ریالی متبرک به دست امام(ره) بود؛ که معمولا حاجی بخشی آنها را توزیع می کرد. همچنین پولهایی که یادگاری نوشته خود بچه ها یا فرماندهان بود. 🍃 در کنار همه این نعمت ها، مراسم جشن و سرور برپا بود؛ تئاترها و نمایشنامه های نشاط آور که بچه ها خود تهیه و اجرا می کردند و نمایش فیلمهای سینمایی که زحمت تدارک آنها را نیروهای واحد تبلیغات می کشیدند. 🌷 چنانچه نوروز و حلول سال جدید بعد از عملیات بود، قضیه شکل دیگری به خود می گرفت. عکس شهدای عملیات را سر سفره می چیدند، به سرلوله تفنگ ها پرچم سرخ می زدند، وصیت نامه یا نوار صدای دوستان در لحظات قبل از شهادت را سر سفره می گذاشتند، جای شهدا و مفقودالاثرها را خالی می کردند... بعد که دلهای داغدار جمع می شدند، برادرانی که جراحت سطحی تری داشتند و می توانستند روی پای خود بایستند می آمدند و با حضور فرمانده، روحانی و طلبه گردان شروع می کردند به نوحه خوانی و راه انداختن سینه زنی، سپس خواندن دعای توسل، که با حال معنوی خاصی برگزار می شد.
بعد از تحویل سال بچه‌ها به منظور دیدو بازدید عید به سنگر همدگیر می‌رفتد و حتی عیدی هم میداند عیدی‌ها معمولا ‌اسکناس ۱۰۰ ریالی بود که بعضاً روی آن جملاتی هم نوشته شده بود. سفره هفت سین هم همیشه با سین‌های موجود تهیه میشد که که عبارت بود از: مین سوسکی، مین سبدی، سیم تله، سیم چین، سیم خاردار، سرنیزه، سی چهارC4)) نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس، سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و سنگر و ....😊 ...و جبهه همواره و بخصوص در ایام تحویل سال مصداق بارز (فرحین بما آتاهم الله من فضله) بودند🪴💐 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
سلام ای اهالی خون ای بیدهای مجنون! فصل بی‌تلاطم، اکنون مدیون شماست... این شهدا در عید سال ۶۴ دیگر به خانه‌هایشان برنگشتند حتی پیکر بعضی از آن‌ها، تا به امروز هم پیدا نشده است! آنها رفتند تا ما بمانیم و بهار را ببینیم... زمستان ۶۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎞 ارسالی از سوی اعضای کانال: رزمنده دوران دفاع مقدس: علی عبدالله بی سیم چی شهید حاج علی محمدی پور در گردان ۴۱۲ حضرت فاطمه زهرا (س) از لشکر ۴۱ ثارالله (ع)- کرمان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
50.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار با صدام فی سبیل الله (بازیگر نقش صدام)در آخرین روز راهیان نور و ذکر دو خاطره جالب از سردار باقرزاده
دفاع مقدس
👆🎞 ارسالی از سوی اعضای کانال: رزمنده دوران دفاع مقدس: علی عبدالله بی سیم چی شهید حاج علی محمدی پور
🌷به یاد شهید حاج علی محمدی پور، فرمانده گردان ۴۱۲ -- لشگر ثارالله (ع) کرمان دلم تنگ غروب یاد شهیدان علی فرمانده خوبان ایران تو که در راه فی سبیل الله ز دوران مثال گوی بودی در بین یاران ببخشا بر من حقیر ندانم در کجایی تو شهیدی و شهید راه خدای کربلایی شهیدان را تو کردی راهنمایی تو ای لاله پرپر نارسیده ز دز اندر کجایی بدرگاهش دعایی کن علی جان علی یار و علی یاد و و علی خیبر چو جانان علی جسم بر زمین دل آستانش چون بدادی نگاهی هم ز پس نی بسته بودی علی جان رفتنت افسوس دارد چو صد حیف نا بودنت نیز افسوس دارد علی ساده علی سازش علی شیر دلاور علی عارف علی صادق علی مظهر ایمان علی راز همه رازهای دوران علی پیراهن چند باره پوشید علی کفشهای بی کاره پوشید نگاهی در درونش بود و پوشید نگاهش خواسته ی قلبش پوشید نگاه اولش آخر همان شد برای خود زمانش را بیاد داشت بر روی کاغذی بر خود نگاه داشت به تاریخ اش چو افتاد زیر چکمه همه حرفهای رازش فاش گردید بنازم آن لباس یک تنش را که هیچ فرقی نباشد نی ز یاران به نذری که پدر بهر تو کرده همین شدکه تو را خوب پرورانده تو که دین دارید شاهد رقم خورد به یک لحظه نگاهت را به خود برد بماند از تو کتاب خاطراتت کدامش را بگویم باز باز هست صفای دل نگاهش باز باز هست به آیات خدا بود بردنی شد علی راه یاران یاد یاران ماندنی کرد چو قبرت روشنی بخش دوران شد هم اکنون به پا بوست بیارند جمع یاران را هم اکنون... ✍سراینده شعر: بتول لشکری نیا، همسر شهید محمد زینلی...
26.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍اولین یادواره شهدای تخریب و کربلای ۵ لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در سنگر شهدای تخریب سال۱۳۶۵ با سخنرانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و خاطره شنیدنی حاج قاسم درباره سردار شهید حاج علی محمدی پور...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗 یاد شب های قدر انقلاب اسلامی شب های عاشقی بخیر... ▫️لحظاتی از غروب ۱۸ دیماه شصت و پنج دژ عقبه لشکر ۴۱ ثارالله در شلمچه نیروهای خط شکن گردان ۴۱۲ فاطمه الزهرا سلام الله لشکر ۴۱ ثارالله در حال پوشیدن لباس غواصی برای حرکت به سوی نقطه رهایی..‌. 🌷شهید حاج علی محمدی پور در حال کمک کردن به شهید ایرج بلند نظر برای بستن تجهیزات... 🌹و شهید اسماعیل فرخی..
پایان سال 1363 بود و تازه از ماموریت برگشته بودیم تیپ سیدالشهداء(ع) ماموریت نداشت اما بچه های تخریب به فرماندهی شهید نوریان در این عملیات کمک کار بچه های تخریب قرارگاه ثارالله بودند. یه تعداد بچه ها شهید و مجروح شدند و دو تا اسیر دادیم و برگشتیم مقر بچه های تخریب کنار پل کرخه. بین نماز مغرب و عشاء سال تحویل شد. نماز مغرب رو خوندیم و بعد من شروع کردم دعای تحویل سال رو خوندن و بعد از اون بیاد شهدای عملیات بدر توسلی به سیدالشهداء(ع) کردم. و تا دقایقی بعد از پایان مراسم تحویل سال صدای گریه بچه هایی که به سجده رفته بودند میومد خبر مفقود شدن فرمانده شهیدمان هم بین بچه ها پخش شد بعد از تحویل سال یه تعداد بچه ها مشخص شدند برای اعزام به مقر بچه های تخریب در منطقه هور... یاد اون شب بخیر کنار ما بود و این آخرین سال نویی بود که جسم ظاهریش در این دنیای خاکی بود. (راوی: جعفرطهماسبی) دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️ 🌿☘️🌿☘️ ☘️🌿 ✍️✍️✍️ راوی: تحویل سال 65 مصادف بود با و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد. همه ی حضور داشتند. هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند. و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری برنامه شروع شد. برای اینکه لامپ های زیادی توی روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد. برنامه شب سال تحویل و شب عید شیرین کاری های برادر ممقانی بود و بعد از اون مداحی من و . اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم شلوغ کن های اون شب ، ، و بودند. دوسه هفته از شهادت فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند. مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید. من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم. قرار شد دو انگشتی دست بزنند. تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه اما وقتی شروع کرد به سرود خوندن جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته رو رو سرشون گذاشتن. که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد. هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد. اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد. به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت: نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و نیروی دریایی از دریا.... فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد. بچه ها از خنده روده بر شده بودن. اون شب خاطراتی بود بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند. روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🌷 ✅ فرمانده تخریب لشگر10 مقر سال 66 حدود ساعت هفت و نیم صبح نو شد روز شنبه بود و بچه ها از نماز صبح تا موقع تحویل سال توی حسینیه بودند و مشغول خواندن قرآن... بعد از تحویل سال نوبت به سخنرانی فرمانده ما رسید. البته ایشون امتناع میکرد و گفت حرفی ندارم و چون بچه ها اصرار کردن مطالب زیبایی بیان نمود که با هم نوش جان میکنیم: گفتیم که خدمت عزیزان چی بگیم اول سال 66 دیدیم یک پرنده وارد حسینیه شد و خودش را به در و دیوار زد و از روزنه ای رفت.این پرنده رو دیدیم وگفتیم یک حدیث اخلاقی بگیم وربطش بدهیم به این پرنده... رسول الله(ص) فرمودند حسن الخلق نصف الدین..کسی که خلق و خویش خوب و اسلامی باشد نصف دینش رو کسب کرده. خیلی حدیث کوتاه و بسیار مفیده واگر به آن عمل کنیم دستمون رو میگیره ومیتونیم از در بهشت وارد بشویم وخودمون رو از جهنم خلاص کنیم مثل این پرنده که موفق شد از اینجا خلاص بشه.. باید تلاش کنیم که از حصار خلاص شویم وپرواز کنیم و رها شویم... ما سیدها رو جهنم نمیبرند ماها رو به زمهریر میبرند وما هم باید دنبال روزنه ای باشیم تا خلاصی پیدا کنیم. پرنده ای که وارد شد و حواسش رو جمع کرد و به محض دیدن یک سوراخ روی چادر خودش رو نجات داد. اگرحواسمون رو جمع کنیم به فرموده رسول خدا(ص) حسن خلق میتواند روزنه ای برای نجات باشه و اول سال نو به پیامبر قول بدهیم وعرض کنیم یارسول الله یا امین الله یا نبی الله در این روز اول سال 1366 به شما قول میدهیم به علی علیه السلام و یازده فرزندش قول میدهیم که دیگه از امروز سعی کنیم وخلق و خویی که شما میخواهی داشته باشیم... روز اول سال نو حدیثی گفتیم و تا آخر سال توی ذهنتون میمونه و انشاءالله تا آخرسال به آن عمل میکنیم برادرها همه حدیث رو یاد گرفتید؟؟؟؟؟ برای اینکه بهتر توی ذهنتون بمونه مثل وقت هایی که مدرسه میرفتیم با هم میخونیم... قال رسول الله (ص) حسن الخلق نصف الدین برادرها این یک هدیه ای باشه برای سال جدید و محور دوم صحبت همانطور که میدونید و اطلاع دارید.. "سید حرفش رو قطع کرد تا بچه ها محور دوم حرفهاش رو حدس بزنند" "حاج رمضون خلیلی گفت: پرنده ای که اومد مژده پیروزی آورد....همه گفتند انشاءالله" سید محمد ادامه داد : الحمدلله برادرها در جریان هستند که کارما به مشکل خورده بود از جهت وظایف سازمانی تخریب که این مشکل با تلاش دوستان رفع شده وآماده برای کار جدید هستیم و منتظر هستیم تا به ما ابلاغ شود تا ماموریت خودمون رو انجام بدهیم...کار آماده شده و شناسایی به حد کفایت رسیده و دستور این است که راه کار قفل شود وکسی تردد نکنه.... نسبت به کار لشگر هم اطلاع دارید که گردانهای لشگر برای مرخصی به تهران رفتند وبرای ماموریت جدید تجدید قوا کنند ...بیشتر از این نمیتوانم برای شما توضیح دهم ما هم برای مرخصی کوتاه مدت به تهران میرویم و برادرها وسایل سفر رو مهیا کنید.... در ضمن دوستانی که ماموریتشون تمام شده اختیار دارند که تسویه کنند و بعد از این مهلت ما برای کار طولانی مدتی که در پیش داریم از تسویه به دوستان معذوریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا