ابالفضل باوفا علمدار لشکرم.mp3
11.49M
مجلس عزاداری محرم 🏴🏴
در سالهای ابتدایی جنگ،
... در محفل رزمندگان 🌴
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شاعر:
حاج حبیب الله معلم
#نواهای_صوت_ماندگار
#ماه_محرم
هدایت شده از دفاع مقدس
مادر عاشورایی.mp3
11.82M
#بشنوید
🌴 محرم، ماه ماتم و عزا 🏴🏴
🎙نوای :
حاج صادق آهنگران
بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را
من به مهمانی تان سوی شما آمدهام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمدهام
ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پائیزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم؟
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله؟
🌗 #شب_هفتم #محرم ، شب حضرت علی اصغر علیه السلام
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
#راز_تنگه 💠 حماسه #تنگه_ابوغریب ➖ آخرین عملیاتی که ایران انجام داد —- (پنج روز پیش از قبول قطعنامه
ابو قریب از تشنگی تا شهادت
سالروز دفاع دلاوردان مردان گردان عمار به فرماندهی حاج رضا یزدی
در تنگه ابوقریب و شهادت مظلومانه و عطشان رزمندگان عزیزمان من جمله سردار شهید غلامرضا صالحی قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که تشنگی و گرما هم مانع جان فشانی شان نگردید گرامی باد .
به راستی تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند.
دفاع مقدس
به روایت حاج علی آقای یزدی:
۲۱ تیر ماه سال ۶۷ بود برای عملیات تنگه ابوقریب حرکت کردیم چند روز قبل از عملیات بود که برادر فراهانی به گردان آمده بودند و بدلیل اینکه من پیک گردان بودم ، حاج آقا رضا ایشان را پیک گردان گذاشتن و خیلی برای من جالب بود که اخوی ایشان را از کجا می شناختن چون تاکنون ندیده بودم ایشان را و از انتخاب اخوی کمی تعجب کردم.
خلاصه در عملیات ابوقریب بدلیل اینکه ما به یک مرتبه وارد منطقه ناشناخته ای شده بودیم و از موقعیت دشمن اطلاع نداشتیم که در کجا درگیری شروع خواهد شد همینطور به سمت جلو در حرکت بودیم و جاده را گرفته بودیمو می رفتیم تا اینکه در تنگه متوقف شدیم، عراقی ها در بعد از تنگه در دشت موضع گرفته بودند و مسلط به جاده بودند ، شب درگیری شروع شد، بچه های گروهان باهنر از تنگه گذشتن و در دشت با دشمن درگیر شدن. نبرد سختی شکل گرفت که برادر عزیزم حسین زاده در خاطرات ابوقریب خاطرات خواندی خود را فرمودند ، درگیری تا صبح ادامه داشت، بدلیل اینکه مهمات و آب بچه ها تموم شده بود و از پشت هم هیچ تدارکات و نیرویی نمی رسید دستور عقب نشینی دادند، در برگشت که به ظهر نزدیک میشدیم و هیچ آبی در قمقه ها باقی نمانده بود جاده هم در تیر رس دشمن قرار گرفته بود مجبور شدیم به تپه های اطراف پناه ببریم و عملا راهمون دورتر میشد و امکان اینکه راه را گم کنیم بود ، در زمان برگشت که بچه ها در بین تپه ها پراکنده به عقب برمی گشتیم دو بیسیمچی بنام های برادران داودی و منصوری کم آورده بودند و آبی هم نبود و به سختی قدم بر میداشتند ، وقتی رسیدم به آنها گفتم عراقی ها پشت سر هستند زودتر حرکت کنید که نشستند و گفتند توان برگشت و ندارن و خلاصه حلال کنند با داد زدن بر سرشان ، بلندشان کردم ، کمی هم کمکشان کردم تا دو سه تا تپه را رد کردیم رسیدیم به جایی که دیدم چاله کوچک آبی آنجاست.
چاله آب ، شور و غیر قابل شرب بود و دکتر بختیاری آب را با کلاه آهنی می ریخت سر بچه ها، واقعا این چاله آب یک معجزه بود در آن جا ، اگر آن آب بر سر ما ریخته نمیشد معلوم نبود الان این خاطرات را برایتان می نوشتم ، در آنجا بود که شهید فراهانی رسید به ما و آخرین نفری بود که برگشته بود من کارت جنگیم و کارت پلاکم خیس شده بود به برادر فراهانی گفتم این کارتهای مرا داخل جیب پیراهنت بگذار و ایشان محبت کرد و کارتها را در جیب پیراهن سپاهی که داشت گذاشت.
بعد از اینکه آب بر سرش ریختیم صدای تیراندازی آمد و عراقیها پشت سرمان بودند و ما نه فشنگ داشتیم و نه آب دوباره در تپه ها سرازیر شدیم و آنجا بود که آخرین بار بود شهید فراهانی را دیدیم ، وقتی آمدیم عقب دیگه این شهید را ندیدیم عراقم بر منطقه مسلط شد تا بعد از اینکه آمدیم دوکوهه سراغ این عزیز را از هر کسی گرفتیم نمیدانست کجا جا مانده و بعد از یکی دو روز عراق عقب نشست رفتیم دنبال شهدا و در تپه ها بدنبال شهدا می گشتیم که تقریبا از جایی که از این شهید جدا شده بودیم را می دانستیم رفتیم، در چند تپه آنطرف تر دیدم شهیدی افتاده که حتی نه ترکش و تیری به ایشان اثابت نکرده بود و مانند سه یا چهار شهید دیگر ابوقریب از تشنگی به شهادت رسیده بود.
جیب لباس سپاهی که تنش بود را باز کردم و کارت هایم در جیبش بود ، یادش گرامی و ان شاالله با شهدای لب تشنه کربلا محشور شوند ، جهت شادی روحشان صلوات.
👇👇
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کمین نیروهای عراق در تنگه ابوقریب
🎙از زبان برادر یزدی، فرمانده نیروهای عمل کننده
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اماده سازی نیروهای ایران در کمتر از سه ساعت برای مقابله با هجوم عراق در تنگه ابوقریب
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویر دیده نشده از تفحص شهدای تنگه ابوقریب
4_5819006277430283574.mp3
20.96M
🌿 روضه حضرت قاسم بن الحسن (ع)
🌗 متاب امشب ای مه که این بزمگاه
🌖 ندارد دگر احتیاجی به ماه
چه شد از ابر خیمه رخ قاسم نمایان
🎤 با نوای حاج صادق آهنگران
✍️ شاعر: حاج حبیب الله معلمی
🌴 دوران #جنگ_تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #نماهنگ // قاسم رزم آورم ...
🎙با نوای حاج صادق آهنگران :
قاسم رزمنده ام، دل ز دنیا کنده ام
نوجوانی صف شکن، پر دلی کوبنده ام
مجتبي را نونهالم، از نژادِ هاشمم
سرور خوبان حسین را، از دل و جان خادمم
غنچه نو رسته باغ ولایت قاسمم
تا شهادت بر سر عهد خود پاینده ام
وارث میرِ دليران، شير يزدان، حيدرم
از سلاله پاک زهرا نو گل پيغمبرم
گر چه از رزمآوران كربلا كوچكترم
يكه تازی قهرمان، گوهری ارزنده ام
🌴 #قاسم_ابن_الحسن_های_نهضت_خمینی
🌿 #نوجوانان_دفاع_مقدس
... و به یاد مجروحین و شهدای کودک و نوجوان سرزمین مظلوم #غزه
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
پ.ن: امام خمینی فرمود: ما هرچه داریم از نهضت عاشوراست.
حسین ابن علی (ع) معلم شهادت است و #شهادت ، بن بست ها را شکسته و پیروزی را به ارمغان می آورد؛ این سنت همیشه تاریخ است .... همانطور که در دفاع مقدس شاهد آن بودیم.
.... و اینبار هم به یاری پروردگار، خون مظلومان هدر نرفته و ملت فلسطین پیروز میدان خواهد بود ...
#حق_بر_باطل_پیروز_است
آه ! ای کبوتر بچهی مشتاق پرواز
محکم گرفتی توی دستت نامهات را ...
مرحمت به آقای خامنهای گفت:
آقاجان ! من از اردبیل آمدم
تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم
رئیسجمهور گفت: بگو پسرم چه خواهشی؟
- آقا خواهش میکنم به آقایانِ روحانی
و مداحان دستور بدهید که دیگر
روضه حضرت قاسم (ع) نخونند!!
- چرا پسرم ؟!!
مرحمت به یکباره بغضش ترکید
و بریده بریده گفت :
«آقاجان حضرت قاسم(ع) ۱۳ ساله بود
که امامحسین (ع) به او اذن میدان داد
من هم ۱۳ سالم هست
ولی فرمانده سپاه اردبیل
اجازه نمیدهد به جبهه بروم !
اگر رفتن ۱۳ سالهها به جنگ بد است
پس این همه روضه حضرت قاسم (ع)
چرا میخوانند.؟!! »
مرحمت با مجوز آقا به اردبیل برگشت
وارد تیپ عاشورا شد و در ۲۱ اسفند۱۳۶۳
در عملیات بدر در جزیرهمجنون به شهادت رسید.
#یاقاسمبنالحسن
#نوجوانان_عاشورایی
#شهید_مرحمت_بالازاده
#یاد_کنید_شهید_را_باذکر_یاحسین
محرم 79 تهران مسجد خوزستانی ها -بر حریم شرف و عزت عشق.mp3
24.03M
بر حریم شرف و عزت عشق
ره برد آنکه کند همت عشق
بین هفتاد و دو ماه انجمن
آفتابی بود از برج حسن
شاعر:#حاج_غلامرضا_سازگار(میثم)
ای عمو جان ای عمو جان
قاسمم من قاسمم
یک گل ز آل هاشمم
من قاسمم من قاسمم
زمان: محرم 1379
مکان: مسجد خوزستانی های مقیم مرکز