eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
950 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷«گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند." ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ امام سجاد علیه السلام فرزند و پیام آور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم یزید
⚪️ کتاب سلام بر ابراهیم 1  دربرگیرنده‌ی زندگی‌نامه و خاطرات شهید گمنام «ابراهیم هادی» است. این کتاب تاکنون در بیش از یک میلیون نسخه چاپ رسیده و از این حیث کتاب پرفروشی محسوب می‌شود. در مقدمه‌ی کتاب ذکر شده است که نوشتار پیش رو نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی‌ها، با دریافت مدال شهادت اکمال یافت. مروری بر زندگی ابراهیم هادی می‌تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. 🌷بیان رهبر در مورد کتاب سلام بر ابراهیم: «می‌خواهم بگویم که این جنگ یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه ؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمه‌ی بعد از ایشان هم استخراج کردند و آنچنان این چشمه‌ی جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه هم در زندگی منشا خیر بوده است.همیشه بیدار کرده و همیشه درس داده و یاد داده که چه‌کار باید کرد. الان هم همین‌طور است. الان هر کدام از ما هر جمله‌ای از امام را که برایمان مانده را می‌خوانیم و به‌یاد می‌آوریم و احساس می‌کنیم که روح تازه‌ای می‌گیریم و حرف تازه می‌فهمیم».
4_5884435134907683331.mp3
77.62M
📢 💠 رمز حیات تشیع، بعد از فاجعه کربلا 💢 شیعه, بعد از عاشورا، چگونه زنده ماند؟ 🌴 نقش بی‌بدیل. امام سجاد (ع) در ادامه یافتن خط ولایت و امامت 👆🎙 سخنرانی دانشمند فاضل، استاد طباخیان، پژوهشگر تاریخ اسلام ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🩸سجده خونین ... نصیب سجادترین شهید اروندکنار شد🌊🌷 🌴 قبل از عملیات والفجر هشت منطقه اروندکنار فقط یک جاده با فاصله ١/٥ کیلومتر از خود اروند وجود داشت، با این اوصاف برای رفتن به کنار اروند باید از لبه نهرها و داخل نخلستان ‌ها عبور می‌ کردیم. برای شروع عملیات هم لازم بود این جاده ترمیم شود و هم جاده ‌های آنتنی به سمت اروند کشیده شود تا برای پشتیبانی عملیات دچار کمبود نباشیم، برای این کار ما نیاز به کامیون ‌ها و دستگاه‌ های سنگین مهندسی مثل لودر و بولدزر داشتیم. 🌿 از آن جایی که تقریباً در مرحله شناسایی قرار داشتیم تمام این تحرکات باید مخفیانه انجام شود، برای همین برای پنهان ماندن از دید دشمن و نبودن در تیر مستقیم آنها لازم بود دیواره ‌ای را در لبه اروند ایجاد کنیم. جاده‌ ای در این نقطه نبود و به دلیل جزر و مد اروند، خاک منطقه به شدت باتلاقی بود و عبور و مرور کامیون ‌ها و ادوات سنگین ممکن نبود. ☘️ کامیون ‌ها، خاک را در همان جاده قدیم خالی می‌ کردند و رزمندگان با دوش، این خاک را به جلو برای احداث دیوار می‌ بردند، به دلیل سرّی بودن منطقه و عملیات، از هر گردان چند نفر نیروی داوطلب داشتیم که هیچ گونه تقاضای مرخصی هم نمی‌ کردند، آنها هیچ کدام تا پایان کار درخواست مرخصی نکردند و الحق و الانصاف سنگ تمام گذاشته بودند، روزی را که برای سرکشی کار رفته بودم از یاد نمی‌ برم.... 🌼 حوالی ساعت ١١:٣٠ بود، می‌ دیدم این نیروها در حالی که کم با هم صحبت می‌ کنند، کیسه ‌های شن را روی دوش دارند و به سمت دیواره حرکت می‌ کنند، تقریباً همه شان لباس‌ هايشان از ناحیه کتف و شانه پاره بود. در ادامه مسیر پاهایم در محیط باتلاقی آن جا فرو رفت، موقع نماز شده بود، بچه‌ هایی که همیشه وقت اذان برای خواندن نماز جماعت عجله می‌ کردند این بار رغبت چندانی به نماز جماعت خواندن از خود نشان نمی‌ دادند.... 🌸 ....تعجب کردم، با کمی دقت متوجه شدم هر کس زیر نخلی می‌ رود و در آنجا طوری که دیگران مطلع نشوند، لباسشان را که خونی است در می‌ آورند و کمی آب می‌ زنند و آویزان می‌ کنند و مشغول عبادت می‌ شوند. فهمیدم هیچ کدام نمی‌ خواهند دیگران از کتف‌ های خونی شان مطلع شوند و چقدر زیبا بود با سرشانه ‌های زخمی سجده به درگاه دوست بردن. 🌴 در میان آنها جوان خوش سیمایی بود که تعقیبات نمازش را چنان از عمق جان می‌ خواند و محو نیایش بود که گویا پرنده ‌ها تکان نمی‌ خوردند. این جوان بعضی وقت ‌ها تا نیم ساعت در سجده می‌ ماند، این حالت سجده ماندنش باعث شده بود دوستان بدون این که نام وی را بدانند، سجاد صدایش کنند. 🌻 در یکی از شب‌ هایی که مشغول حمل کیسه بود ترکش خمپاره ‌ای به وی اصابت کرد و سجاد با گونی خاک با حالت سجده بر زمین افتاد، بچه‌ ها که از کنارش می گذشتند تصور می‌ کردند یک نفر از خستگی گونی‌اش را انداخته. بعد از مدتی متوجه شدند سجاد نیست، به گونی افتاده در مسیر دقت کردند و گونی را کنار زدند، دیدند سجاد در حالت سجود به شهادت رسیده و سر از این سجود بر نمی ‌دارد.... —(راوى: علی جان میرشکار) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💠 شهیدی که سجاد لشکر ثارالله بود و در حالت سجده به شهادت رسید🌷🌷 🌷 شهید یوسف شریف شب قبل از عملیات پیش حاج‌قاسم نشسته بود. 😭 گریه می‌کرد التماس می‌کرد که اجازه بدهد وارد عملیات شود. 🌱 صبح روز بعد توی نخلستان قشله دیدمش که به حالت سجده افتاده بود. 🔸با دست کتفش را آرام تکان دادم تا بتوانم از صورتش عکس بگیرم. ☀️ یوسف، نورانی و آرام با تیری که به قلبش خورده بود، به شهادت رسیده بود. ⚪️ بیش از یک ماه بعد وقتی فیلم و عکس‌های عملیات را سر و سامان می‌دادم حاج‌قاسم به واحد تبلیغات آمد. 📷 همین که عکس یوسف را نشانش دادم گفت: توی سجده بود ؟ ... جوابم مثبت بود. ... حاج قاسم خیلی ناراحت شد که چرا یوسف را تکان داده‌ام و از حالت سجده خارج شد!! گفت یوسف همیشه آرزو داشت در حالت سجده شهید بشود یوسف سجاد لشکر ما بود. پانزده روز از شهادتش گذشته بود وقتی جنازه‌اش را دیدم خودم را انداختم روی سینه‌اش. 🌿 بوی عطر و گلاب می‌داد و صورتش تازه و نورانی بود مثل این‌ که تازه شهید شده باشد مردم التماس می‌کردند به سردخانه نبرندش تا همه بیایند و صورت نورانی‌اش را ببینند. 💢کتاب: «سجده تا بهشت», خاطرات شهید یوسف شریف (راوی: همرزم شهید) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
✍عکس ماندگار سردار شهید یوسف شریف و جانباز حاج علی اسماعیلی... 🔹لازم نبود که فریاد بزند بچه ها نماز را به جماعت بخوانید یا در نماز اخلاص داشته باشید. 🔸زیرا وقتی نیروها می دیدند این بزرگوار با آن اخلاص غیر قابل توصیف سر به سجده می گذارد و در رکوع می‌گوید انا لله و انا الیه راجعون با شوق و رغبت خاصی برای مخلص شدن تلاش می کردند. 🔹آنها به خوبی می دانستند کلام بنده ای را می شنوند که ذره ای به دنیا وابسته نیست. 🔸شهید یوسف شریف در عملیات هایی چون رمضان خیبر و بدر شرکت داشت و سرانجام در آخرین عملیات خود والفجر ۸ در منطقه فاو ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در حالی که سجده بر پیشانی خاک نهاده بود به فیض شهادت نائل شد... 🔹وصیت شهید یوسف شریف بازماندگانم گریه اگر برای خدا باشد خیلی ارزش دارد و باعث می شود که زنگار قلب کنده شود و قلب را روشن نماید. 🔸گریه بر شهید هیچ منبعی ندارد و شما اگر به توصیه هایم جامه عمل می‌پوشید از شما می خواهم که به هیچ عنوان بر سر نعش و قبرم اشک نریزید زیرا امام عزیزم برای فرزند گرامی اش گریه نکرد... 🔹بگویید اگر گریه می کنم به خاطر این است که گریه گنه کاران نزد تو بی نهایت ارزش دارد. 🔸برای شکرگزاری از نعمت های خدا خاضعانه در مقابل خالق خود زانو زده و گریه کن... ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 👆📷 شهید سیدمحمدعلی ابراهیمی, جانشین مخابرات لشکر ثارالله ... و. دوست دوران جنگ ما ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
✍عکس ماندگار سردار شهید یوسف شریف و جانباز حاج علی اسماعیلی... 🔹لازم نبود که فریاد بزند بچه ها نماز
خداوندا من در مقابل آن گلگون کفنانی که اثری از اجساد مطهرشان نیست خجالت زده هستم از بازماندگانم می خواهم با قامتی راست و گامی استوار پوزه دشمن را به خاک بمالند و این را بدانند که حقیقتاً شهیدان زنده اند ولی انسان های معمولی کوچکتر از آن هستند که آن ارواح بزرگ را ببینند خداوند ارواحشان را با ارواح شهدای کربلا محشور گرداند که حقیقتاً این چنین هستند. 👆 فراری از وصیتنامه
🔰شهیدی که خواب امام سجاد را دیده بود شهید محمد مسرور در دفتر خاطرات یکی از خواب‌هایش را چنین نقل می‌کند: خواب دیدم که امام سجاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می‌گوید و من چهره آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت می‌رسی و من در تمام طول عمر به این خواب دلبسته‌ام و به امید شهادت در این دنیا مانده‌ام و هم اکنون که این خواب را می‌نویسم یقین دارم که شهادت نصیبم می‌شود و منتظر آن هم خواهم ماند، تا کی خدا صلاح بداند من هم همچون شهیدان به مقام شهیدان برسم و به جمع آنها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم همیشه اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی را جز شهادت نمی‌خواهم. یکی از دوستان محمد مسرور خاطراتی را از سوریه نقل می‌کند: حدود یکی دو ساعت در صف تلفن ایستاده بودیم، نوبت محمد نزدیک شده بود، یک دفعه صدای اذان بلند شد، محمد از صف خارج شد. گفتم محمد کجا؟! نوبتت نزدیکه، گفت نماز واجب‌تره، رفت نماز اول وقتش را خواند و باز برگشت و چند ساعت در صف ماند تا بتواند با خانواده‌اش تماس بگیرد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🎥دستور العملی از امام سجاد (ع) برای رفع گرفتاری ها 🌿🌸 سالروز ولادت سیدالساجدین حضرت زین العابدین علیه السلام ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄