eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️رشید وطن دوست خواننده پیشکسوت موسیقی: من پیش از انقلاب هم در حوزه اپرا و خوانندگی موسیقی کلاسیک کار می کردم، اما با پیروزی انقلاب اسلامی شرایط کاری ما وارد مرحله جدیدی شد و بعد از انحلال اپرا، این ارکستر سمفونیک تهران بود که بار زیادی از برنامه های مناسبتی و مجلسی موسیقی کشور را به دوش کشید. در آن سال ها زنده یاد حشمت سنجری رهبر ارکستر سمفونیک تهران بود و ما در این مدت با سرپرستی این هنرمند اجراهای متعددی را اجرا کردیم که بخشی از این برنامه به اجرای رپرتوارهای حماسی و انقلابی اختصاص پیدا کرد. با شروع جنگ تحمیلی تصمیم گرفته شد چند برنامه توسط تعدادی از نوازندگان و هنرمندان ارکستر سمفونیک تهران در جبهه ها اجرا شود و به همین منظور به همراه تعدادی از همکارانم تصمیم گرفتیم به صورت داوطلبانه در این برنامه حضور پیدا کنیم. در آن زمان گرچه تجربه چندانی برای اجرای زنده در شرایط خاص را نداشتم و عمده فعالیت هایم روی صحنه بود ولی حضورمان در جبهه مورد استقبال قرار گرفت... 🆔 DefaeMoqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اجرای کنسرت موسیقی در جبهه توسط 🔹 حیلت رها کُن عاشقا!، دیوانه، دیوانه، دیوانه شو! ⏳ دوران - ۱۳۶۵ 🆔 DefaeMoqaddas
🌷 سالروز شهادت بهروز مرادی ، معلم، هنرمند، رزمنده 💠 شهید بهروز مرادی در اولین روزهای دی ماه ۱۳۳۵ در خرمشهر و در خانواده متولد شد. 🔹 تحصیلاتش را در خرمشهر شروع کرد و در مدرسه بازرگانی با شهید محمد جهان آرا همکلاس بود. پس از آن به عنوان معلم آغاز به کار کرد. بهروز به همراه سایر بچه های خرمشهر در جریان پیروزی انقلاب و بعد از آن در برابر قائله ضدانقلاب فعالیت می کند و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه می رود. آنچنان که از میان خاطرات خرمشهر و همرزمانش بر می آید بهروز را می توان جزء نفراتی دانست که تا آخرین لحظات در برابر سقوط خرمشهر جانانه مقاومت می کنند. ⚪️ تانک های دشمن از دست بهروز درامان نبودند و به همین خاطر لقب شکارچی تانک را به او دادند بهروز معلم و یک هنرمند بود که آثار متعدی از خود به جا گذاشته هست، تابلو معروف به خرمشهر خوش آمدید جمعیت ۳۶میلیون یکی از اثرات تاریخی بهروز هست 🌴 سرانجام در چهارم خرداد ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه به شهادت می رسد 📷 عکس فوق: رزمندگان خرمشهری در محضر آیت الله خامنه ای ... که در میان آنها شهید بهروز مرادی نیز دیده می شود 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال دفاع مقدس
🔹دیوار نوشته بعثی‌های عراقی در خرمشهر: جئنا لنبقی «آمده‌ایم بمانیم»-آیان1359 💠 پس از بازپس‌گیری شهر، شهید بهروز مرادی (رزمنده خرمشهری) در زیر آن نوشت: «آمدیم نبودید»‼️ - خرداد1361 🆔 @DefaeMoqaddas
1.jpg
131.2K
✍️ دست نوشته شهید بهروز مرادی 📄 بچه بسیجی‌های خرمشهر 🆔 @DefaeMoqaddas
2.jpg
158.8K
✍️ دست نوشته شهید بهروز مرادی 📄 بچه بسیجی‌های خرمشهر 🆔 @DefaeMoqaddas
✍️ دست نوشته شهید بهروز مرادی 📄 بچه بسیجی‌های خرمشهر 🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
✍️ دست نوشته شهید بهروز مرادی 📄 بچه بسیجی‌های خرمشهر 🆔 @DefaeMoqaddas
🌴بچه بسیجی‌های خرمشهر ✍️ یادداشت های هنرمند شهید بهروز مرادی — بخش اول ▫️ بسمه تعالی آنچه که می‌نویسم و شما می‌شنوید ادراکاتی است که در اثر مجاورت و زندگی با بعضی انسان‌هائی بدست آمده که امروز در جمع ما نیستند و کبوتران خونین‌بالی را مانند که از بام هستی سر به آسمان در بینهایت در پروازند. روزهای اولی که توی کوچه پس‌کوچه‌ها به بازیگوشی و علافی عمر می‌گذراندند، بجز مزاحمت و شکستن شیشه در و همسایه، و یا احیاناً در شب دهه عاشورا چسباندن چسب روی زنگ منزل یهودی‌ها و یا مسیحی‌ها، از جمله افتخاراتی بود که به آن می‌نازیدند و عقیده داشتند که باید تا صبح عاشورا بیدار ماند. هنگام سحر جگر آبپز شده گوسفندان قربانی را از دست آشپز مسجد محل قاپ زده و با ولع نوش‌جان میکردند یا احیاناً خبر کردن احمد و محسن و تقی و .... به‌سرکردن عبای زنانه در مجلس عزاداری زنهای محل خود را قاطی نموده و یک چائی داغ بالا می‌کشیدند. و صبح عاشورا هم که میشد میرفتند دنبال دسته زنجیرزنهای فلان تکیه و تا نزدیکیهای ظهر، بو می‌کشیدند که کجا ناهار امام حسین میدهند. و غروب هم بی‌حال، بی‌رمق، زهوار در رفته، برمی‌گشتند به خانه‌هایشان و مثل لش ولو می‌شدند توی اتاق، درحالی که کف پاهایشان یک‌من کثافت پینه بسته بود. این همه آن چیزی بود که از عاشورا و امام حسین توی مخ بچه‌های کوچک محل رفته بود. کم‌کم اینها بزرگ شدند، و در سنین نوجوانی پا به‌رکاب انقلاب. توی مسجد محل به اتفاق دیگران کلاس قرآن و حدیث تشکیل دادند، و بچه‌های کوچولوی محل را جمع کرده بودند، تا از این کلاسها استفاده کنند. ولی عموعلی خادم مسجد زیرلب قر می‌زد. که ‌این دیگه چه وضعیه، مگه مسجد جای بچه کوچیکاس، برید بیرون برید گم شید. بچه‌های کوچک لج‌بازی می‌کردند، عموعلی هم عصبانی می‌شد. چوب را بر میداشت و دنبال آنها داد و بیداد می‌کرد. دِ برید تخم‌سگهای مردم‌آزار. محمود، سیدابراهیم، منصور، جمشید، تقی و بچه‌های دیگر ریش‌سفیدی می‌کردند، تا عموعلی را راضی کنند، ولی عموعلی سماجت می‌کرد و پا در یک کفش که: نه مسجد جای بچه کوچیکا نیست. اما هرطوری بود کم‌کم سدّ ِ عموعلی هم شکست و با اجازه بانیان مسجد قرار شد که در هفته چند جلسه منظم توی مسجد تشکیل بشه. و بچه‌های محل در این جلسات شرکت کنند. در خلال این مدت منصور و جمشید به اتفاق چندتای دیگه میرفتند توی نخلستانهای اطراف شلمچه و پل نو. تا وضع فقرای روستاها را از نزدیک بررسی کنند و احیاناً کمکی. و محمود هم داخل مسجد با چندتای دیگه کار فکری و فرهنگی می‌کردند. اما از چیزهای خیلی جالب این بود که ‌این بچه‌ها بی‌سر و صدا کمکهای جنسی را از این و آن توی طبقه بالاخانه مسجد جمع می‌کردند و شبها تا دیروقت می‌بردند بین مستمندان، میان روستاهای پر از نخل لب مرز تقسیم می‌کردند بدون اینکه کسی بوئی ببرد. ادامه دارد 🆔 @DefaeMoqaddas
🔹غلامعلی کویتی پور، مداح دوران دفاع مقدس در جمع رزمندگان جنوب 🌷شهید بهروز مرادی، رزمنده هنرمند خرمشهری نیز در تصویر دیده می‌شود @DefaeMoqaddas
کویتی_پور_ای_شهر_خرمشهر_ای_خاک_گوهر.mp3
4.64M
📢 صوت | اجرای سرود به یاد خرمشهر قهرمان - توسط غلامعلی کویتی پور 🌴 ای شهر خرمشهر ای خاک گوهر خیز 💕 ای سینه ی پر آذرت از غصه لبریز —(شاعر: مرحوم بانو سپیده کاشانی) 🆔 @DefaeMoqaddas
🌹نماز عید فطر در جبهه🌹 شب عید فطر، رئیس ستاد لشکر مرا خ و دستور داد که به تمام واحدها اطلاع دهم که فردا سحر در محل تبلیغات لشکر جهت اقامه نماز عید فطر جمع شوند. واحد تبلیغات در دره ای واقع بود که دور آن را ارتفاعات محاصره کرده بود. نماز عید که تمام شد، امامِ جماعت در حال خواندن خطبه های نماز بود که من دو جنگنده عراقی را دیدم که از دور مستقیم به سمت دره ما و جمعیت می آمدند. یکی از فرماندهان که متوجه قضیه شده بود، پشت تریبون قرار گرفت و فرمان «یگان ها به سمت واحدهای خود» را صادر کرد. طولی نکشید که بالاخره دو جنگنده عراقی بالای سر ما بمب های شیمیایی رها کردند. تمام رزمندگان که برای نماز عید فطر آمده بودند، ماسک شیمیایی همراه نداشتند لذا باید تا محل خود می دویدند تا ماسک های خود را بردارند، اگر می دویدند حدود نیم ساعت با سنگرهایشان فاصله داشتند. خوشبختانه باد سمت مخالف بود و کسی شیمیایی نشد، الادو سه نفر که روی ارتفاع بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 درددل یه بازمانده جنگ 🎞 صحبت‌های تلخ همرزم شهیدباکری درباره آدم‌های بعدِ جنگ 🔻برخی امروز به دنبال جمع کردن غنائم‌اند...