eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
حیات قلب در گریه است و آن « قتیل‌العبرات » کشته شد تا ما بگرییم ... "شهیدآوینی"
می‌روم مادر ؛ که اینک کربلا می‌خواندم از دیار دور یار آشنا می‌خواندم
چه جنگ باشد چه نباشد راه ما از کربلا می‌گذرد ...
کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود ... شوش ، مادر برادران تاجیک اگهی یادبود پسرانش را به دیوار می‌چسباند
17.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 📽 کلیپی زیبا و دیدنی از دوران دفاع مقدس با نوحه ای شنیدنی و خاطره برانگیز ( هرکه دارد هوس کرببلا ، بسم الله ) هرکه دارد به سرش شور و نوا ، بسم الله هرکه دارد هوس کرببلا ، بسم الله هر که لبیک به فرمان خمینی گوید به خداوند قسم راه حسینی پوید هر که فرمان برد از روح خدا ، بسم الله هر که دیدار حسین بن علی می خواهد هر که دیدار ائمه و علی می خواهد بودش مهر و وفا عشق و صفا ، بسم الله هرکه دارد هوس کرببلا ، بسم الله... 🌴 السلام علیک یا ابا عبدالله 🚩🚩
🌷 ۳۰ تیر ۱۳۶۱ - سالروز شهادت سردار بی نشان، جاویدالاثر «اسماعیل قهرمانی» او در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ در ارد‌های شهر سراب (گنبد کاووس) به دنیا آمد. فرمانده گردان انصارالرسول تیپ محمد رسول الله -ص) بود . سپس شهید ابراهیم همت، او را به عنوان جانشین خود در تیپ معرفی نمود. در مرحله سوم عملیات رمضان در محور پاسگاه زید و روز ۳۰ تیر ۶۱ ، هنگامی با رمز، دستور عقب نشینی به گردان های تیپ ۲۷ داده می شود، بسیاری از نیروها در دشت باز و بدون عارضه روبروی پاسگاه زید پراکنده شدند. حاج همت به شدت نگران نیروها بود که مبادا تانک های دشمن آنها را قتل عام کند، از اینرو جانشین خود را برای جمع آوری و هدایت نیروهای پراکنده گردان ها اعزام می کند. او سوار بر موتور سیکلت به سمت پاسگاه زید رفت ....همت در مقر فرماندهی منتظر او ماند ولی خبری از او نشد و هیچ کس هم نشانی از او نیافت.
🌷 ۳۰ تیر ۱۳۶۶ - سالروز شهادت محسن زهتاب، مسئول عملیات سپاه سقز متولد: 4 خرداد 1343 - اصفهان مزار: گلستان شهدای اصفهان . بخشی از دستنوشته شهید محسن زهتاب: . « فکر می کنم که من لیاقت شهادت را ندارم شهدا بی گناهند اما من گناهکار دوست دارم شهید بشوم شهادت همت می خواهد شهادت لیاقت می خواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود تأسف می خورم خدایا به ما توفیق شهید شدن در راهت را عنایت کن با خودم فکر می کنم که آیا می شود روزی در شروع نام من واژه ی شهید به کار برده شود و بگویند: آیا می شود که برادران من، خانواده من نام مرا با افتخار بیان کنند؟... »