eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
840 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین فخری - روضه خوانی شام غریبان.mp3
2.51M
🌴 روضه خوانی شام غریبان 🎤 حسین فخری
صادق_اهنگران_شام_غریبان_سینه‌زنی.mp3
3.19M
🌴 سینه‌زنی _ 🎤 حاج صادق اهنگران
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است.mp3
4.25M
🌓 امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است، شام غریبان است ◽️ امشب نوای کودکان بر بام کیوان است، شام غریبان است امشب به دشت کربلا، نالان، یتیمانند، تا صبح گریانند امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند، چون نی در افغانند بر غربت اجسادشان، عالم پریشان است، شام غریبان است
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب نوای کودکان بر بام کیوان است شام غریبان است امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند تا صبح گریانند امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند چون نی در افغانند بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند خوابیده عریانند بر غربت اجسادشان عالم پریشان است شام غریبان است امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا بی منزل و ماوا اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا ای آه و واویلا خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا اف بر تو ای دنیا آل علی ویران نشین اندر بیابان است شام غریبان است امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون غلطان به بحر خون اندر هوای خاتم او بزدل ملعون دیوانه و مجنون سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون ای چرخ شو ویران کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است شام غریبان است امشب به بالین حسین زینب عزادار است بر غم گرفتار است امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است از دیده گریانست زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است از دیده خونبار است امشب فلک گریان به حال آل اطهار است شام غریبان است امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر در بحر خون اند خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر با یاوران یکسر آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر در کنج خاکستر گاهی به حال دختران اندر پرستاری از راه غمخواری گاهی کند در مطبخ خولی آن عصمت باری از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است شام غریبان است
💠 نماز ظهر عاشورای ⚪️☝️ یک نوجوان عزادار اهل سنت، در جمع عزاداران شیعه-شهرستان بیجار ✅حب الحسین یجمعنا...❤️
آدم با هر تفکر و دیدگاهی می تونه عاشق امام حسین (ع) باشه🖤🖤 هیئت عزاداران ارمنی👌😍 در روز عاشورا، کربلا🖤🥀
بسم الله الرحمن الرحیم... . سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام): در ظهر عاشورای یک سالی برای روضه خوانی به یکی از مساجد قم رفتم. بچه های آن محله به رسم کودکانهٔ خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها با چادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم:دخترم روز عاشوراست. و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم هر چه دختربچه اصرار کرد، توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟پیش خودم گفتم دل این بچه رو نشکنم. قبول کردم و باعجله به دنبالش رفتم تا رسیدیم به حسینیهٔ کوچک و محقری که به اندازه سه چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند سر خم کردم و وارد شدم.روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعائی کردم و آمدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری. رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت ، چائی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن، بی سر و صدا از پشت سر چای رو ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته آمدم منزل. از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا صدیقهٔ کبری علیهاالسلام در عالم رویا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمودند: آسید علی اکبر مجالس روضهٔ امروز قبول نیست ،گفتم: چرا خانوم جان؟ فرمودند:نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم.و آن روضه ای بود که برای اون چند تا بچهٔ کوچک، دور از ریا و خالصانه، گوشهٔ محله خواندی.... آسید علی اکبر ، ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند: اون چایی را من بادست خودم ریخته بودم چرا نخوردی و روی زمین ریختی!!؟ از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آن بزرگواران به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت. و برای همهٔ گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. پ ن: بنازم به بزم محبت که در آن... گدایی و شاهی برابر نشیند...
زبان حال حضرت سکینه سلام الله علیها خطاب به اسب امام حسین علیه السلام : ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای؟ (مرحوم نیّر تبریزی) ☝️⬜️ تابلو عصر عاشورا اثر استاد فرشچیان 🔸استاد فرشچیان و ماجرای تابلوی عصر عاشورا👇 🔹پدرم نماینده شرکت فرش در اصفهان بود. استادی بود که برای ایشان نقش فرش می کشید. یک بار پدرم مرا پیش او برد. استاد، نقش یک آهو را به من داد و گفت از روی آن نقاشی کن. تا صبح فردا حدود دویست طرح در اندازه ها و جهت های مختلف کشیدم. برای استاد باور کردنی نبود. هنرجویان امروز اینطور نیستند. من آن قدر رنگ برای استادم سابیدم که کف دست هایم پینه بست. 🔹سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا بود، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. 🔹رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلو" عصر عاشورا" را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. 🔹الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه می‌کنم، و آن مرکز تصویر است که نیست و آن خود امام حسین (ع) است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سیدالشهدا دنیا را زنده کرده است. 🔵 پیشکار حضرت قمر بنی هاشم 🟢 سخنان زیبا آیت الله فاطمی نیا از علامه طباطبایی به نقل از آیت الله قاضی درباره اباعبدالله الحسین علیه السلام. کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊 ششم مرداد 1367 - سالروز آسمانی شدن خلبان شهید علیرضا سلمانی 📹 فیلم بسیار زیبا از مداحی خلبان علیرضا سلمانی| یک روز قبل از شهادت | 🌴 در میدان صبحگاه دوکوهه قبل از سوار شدن بچه های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر27 به هلیکوپتر برای اعزام به منطقه 🌷 خلبان شهید علیرضا سلمانی که در این فیلم مداحی می کند از رزمندگان قدیم بود که در تاریخ 6 مرداد 1367 در منطقه عملیات به شهادت رسید ◇ من به قدس می روم از کربلا؛ الله واکبر ♡ مومنان جهاد بنمایید در راه خدا؛ الله واکبر ◇ این طرف مهدی است با رزمندگان؛ الله واکبر ♡ آن طرف کفار بی ایمان و قوم بی حیا؛ الله واکبر دوران کانال دفاع مقدس
💠 امام خمینی: 🌿 یک موی سر این کوخ‏‌نشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخ‌‏نشینان جهان شرف و برتری دارد. (6 مرداد 1366)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | امام خمینی: کوخ‌ها منشأ برکاتند نه کاخها 🌸🍀🌼برکات کوخ فاطمه زهرا(س)، عالم را از نورانیت پر کرده است کانال دفاع مقدس
🗓 ۶ مرداد ۱۳۶۰ - 🌷شهادت دلاورمرد ارتشی از فرماندهان تیپ نوهد 🌷شهیدشهرامفر در کنار حسن رستگارپناه 🔹 شناسایی عملیات برون مرزی - دره شیلر بانه - سال ۱۳۶۰
دفاع مقدس
🗓 ۶ مرداد ۱۳۶۰ - 🌷شهادت دلاورمرد ارتشی #حسین_شهرامفر از فرماندهان تیپ نوهد 🌷شهیدشهرامفر در کنار ح
💠 گذری بر زندگی شهید (کاک حسین) 🔹 متولد مشهد(1326)-در سال 45 وارد دانشکده افسری شد. دوره‌ چتر بازی را خارج از کشور طی کرد و در رشته‌ های کوهنوردی، کاراته و تکواندو به کسب تجربه پرداخت. او سپس در مرکز آموزش 01 تهران مشغول خدمت شد و چندی بعد به تیپ نیروی مخصوص (نوهد) که به کلاه سبزها معروف بودند انتقال یافت. 🔸شهید شهرامفر در سال 1356 به جمع یاران امام پیوست و با پخش اعلامیه از ایشان حمایت کرد تا اینکه مورد بازجویی فرمانده وقت قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی شهید شهرامفر به اعزام شد و ضمن فعالیت در واحد عقیدتی سیاسی تیپ در مقابل ضدانقلاب و بعثیان به مقابله مشغول شد. 🔸در مردادماه سال 60 نیروهای سپاه و ارتش تصمیم می گیرند با استفاده از تاکتیک های غافلگیرانه اقدام به پاکسازی جاده کنند. نیروهای عمل کننده پس از تصرف پیچ های خطرناک ، مصمم می شوند تپه های مشرف به روستای را نیز به تصرف در آورند که شهرامفر به عنوان یکی از نیروهای پیشرو، جلوتر از نیروها در حال حرکت بود و توانست با کاردانی و شجاعت خاص خود مهمترین تپه که امروز بر پاسگاه انتظامی زرواو مسلط است را به تصرف درآورد. شهید شهرامفر دقایقی پس از استقرار بر روی تپه مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به در جه رفیع شهادت نائل امد. این تپه امروز به تپه شهید شهرامفر مشهور است.
دفاع مقدس
💠 گذری بر زندگی شهید #حسین_شهرامفر (کاک حسین) 🔹 متولد مشهد(1326)-در سال 45 وارد دانشکده افسری شد. د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 . 📚نیم‌نگاهی به زندگی و اوج بندگی شهید حسین شهرام‌فر. شهید حسین شهرام‌فر فرزند شعبان‌علی، اول شهریور1326 در مشهد مقدس به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت در زادگاه خود به مدرسه رفت و با اخذ دیپلم متوسطه، در سال 1345 در آزمون دانشکده افسری پذیرفته شد و در همان سال به تهران عزیمت نموده و مشغول تحصیل علوم نظامی شد. در مهرماه 1348 با درجه ستوان دومی از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و پس از طی دوره مقدماتی زرهی در شیراز به تیپ «نیروی مخصوص ارتش (کلاه سبزها)» پیوست و در سال1356 در جمع یاران امام(ره) قرار گرفت و با پخش اعلامیه از ایشان حمایت کرد تا اینکه مورد بازجویی فرمانده وقت و ضدانقلاب قرار گرفت... . 🔹 🔹 .
۶ مرداد ۶۱ - اجرای مرحله پنجم عملیات رمضان این مرحله با شرکت سی گردان رزمی از شش محور آغاز شد. در این زمان نیروهاي تأمین کننده دستگاه هاي مهندسی همراه نخستین گروه تک ور شروع به پیشروي کردند و با نفوذ تا عمق مواضع دشمن، لودرها و بولدوزرها را هم پشت سر خودشان به دل دشمن بردند. با یک تأخیر یک و نیم ساعته، مقاومت دشمن در هر دو جناح در هم شکسته شد و نیروها به محل مورد نظر رسیدند. آنها احداث خاکریزها را از محل مثلثی ها به سمت مواضع خودي شروع کردند. خاکریز احداث شده در شمال منطقه با دقت و سرعت پایان یافت. شهید رضا حبیب الهی خودش مستقیما از جلوترین نقطه اي که رزمندگان حضور داشتند، بر عملیات مهندسی نظارت می کرد. اما در جناح چپ منطقه عملیاتی کار گره خورد. ..... مقاومت شدید دشمن، وجود تیربارها و دوشکاهاي فراوان، تیر مستقیم تانک موجب شده بود عملیات احداث خاکریز طبق برنامه پیش نرفته و الحاق صورت نگیرد. رضا حبیب الهی از سمت راست فارغ شده و به یاري آمد، ولی چشمان سرخ شده او که به پیاله خون شبیه بودند، از خستگی بسیار و بی خوابی مفرط وي خبر می دادند که توان او را گرفته و تنش را فرسوده بود به نحوي که هنگام راه رفتن تلوتلو می خورد و حتی حرف زدنش هم طبیعی نبود...