eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
840 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| «مرزهای مقاومت» ▫️رهبر معظم انقلاب: دفاع مقدس مرزهای ما را گسترش داد... عنوان «مقاومت» را دفاع مقدس در دنیا جا انداخت. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | رجزخوانی زیبای (( ای لشکر صاحب زمان )) با صدای حاج حسین طاهری 🇵🇸به مناسبت انجام عملیات غرورآفرین طوفان الاقصی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
حسین طاهری- جمع خوانی.mp3
5.36M
فایل صوتی شعرخوانی جمعی حسین طاهری در دیدار پیشکسوتان دفاع مقدس با فرمانده معظم کل قوا علم از دست علمدار نیافتد هرگز ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
حسین طاهری-2.mp3
3.83M
فایل صوتی رجزخوانی حماسی حسین طاهری در دیدار پیشکسوتان دفاع مقدس با رهبر انقلاب ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
روز رفتن به میدان جنگ است.mp3
6.34M
🌿 نوای ماندگار حاج صادق آهنگران روز رفتن به میدان جنگ است ای دلیران نه گاه درنگ است شاعر:.عتیق بهبهانی اجرا: سال ۱۳۶۶ _┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شکست غیرِقابلِ ترمیم رژیم صهیونیستی 📹 رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام: در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازه‌های اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازه‌ها به این آسانی امکان‌پذیر نیست. بیانات ۱۴۰۲/۷/۱۸
4_5848291241355120793.mp3
12.32M
🎙 صوت کامل بیانات صبح امروز فرمانده کل قوا در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح ۱۴۰۲/۷/۱۸
27.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 (عج) 📽 فیلم // تصاویری از حال و هوای رزمندگان اسلام در پاتک سنگین تانک های عراقی عملیات همراه با نوحه ای حماسی از 🎙 لشگر صاحب زمان (عج) سوی مولا می رود پیر و برنا متحد ، در ره دین خدا مقصد و مقصودشأن دیدن کرببلا دیدن روی حسین ، آن شهید نینوا بهر فتح کربلا ، جان به فدا می رود.. دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 صبح روز عملیات 🎞 مواضع تازه تسخیر شده دشمن 🌷 شهید علی اکبر رحمانیان مسئول محور تیپ المهدی (عج) 🌿 رأس البیشه --- جنگلهای حاشیه دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شهید آوینی درباره شهید علی اکبر رحمانیان « باطن مصفای حاج علی اکبر در چهره‌ مردانه‌اش تجلی داشت و ما را اگر چشم باطن بخشیده بودند تقدیر شهادت را در عمق چشمانش در شکوفه‌های خنده و در وسعت ناصیه‌اش می خواندیم همه یک یک او را در آغوش گرفتند و نشان خاک را بر پیشانی‌اش بوسیدند و او را به امان خدا سپردند ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
📷 شهید زوریک مرادی مسیحی(مرادیان)🌷 شهادت: ۱۹ مهر ماه ۵۹ شهید (مرادیان) اولین شهید نظامی ارمنی در دوران ۸ سال دفاع مقدس بود. او تنها فرزند پسر خانواده بود و در هفتم تیرماه ۱۳۳۹ در تهران چشم به جهان گشود. در سال های تحصیلی دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان» با اینکه به اتفاق والدین و چهار خواهرش در یک اتاق زندگی می کرد ولی همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «کوشش داوتیان» ادامه داد اما با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان سال آخر دبیرستان را ناتمام گذاشت و چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه عازم خدمت سربازی شد. شهید مرادی بعد از سه ماه دوره آموزشی در «شاهرود» به لشکر ۶۴ ارومیه منتقل شد و سرانجام بعد از ۸ ماه خدمت بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مجروحیت شدید در تاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۵۹ در جبهه پیرانشهر به شهادت رسید؛ آن هم حدود ۱۹ روز بعد از شروع جنگ تحمیلی. پیکر اولین شهید نظامی ارمنی«زوریک مردایان» در ۲۴ مهرماه ۱۳۵۹ در گورستان ارامنه در جاده خراسان به خاک سپرده شد ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 صحبت های شنیدنی حاج قاسم درمورد رفتن یک رزمنده کم سن و سال به جبهه و واکنش مادر او ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اصرار پیرمرد بسیجی برای رفتن به خط مقدم جبهه دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌در سال ۵۹ آیت الله خامنه ای، نماینده امام در شورای‌عالی دفاع، در خطبه های نماز جمعه تهران در مورد کودکی صحبت کردند که دوچرخه خود را به جبهه اهدا کرده بود... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 وقتی شهید آوینی سوار بر تاکسی شده و در میانه راه متوجه می شود که هیچ پولی به همراه خود ندارد! 🔸خاطری ای که با دل نوشته ایشان تلنگری معنی شده است برای بیداری ما از غفلت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پادگان دو کوهه؛ پادگان کرخه؛ پادگان شهدای تخریب؛ پادگان حمیدیه؛ پادگان مصطفی خمینی؛ پادگان اموزشی شوشتر؛ پادگان گلف همون قرارگاه کربلا؛ پادگان غیور اصلی ......همه و همه یادشان بخیر😭 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🎞 کلام شهید مرتضی آوینی در وصف ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 📽 سید شهیدان اهل قلم : ... اگر آفاق وسیع دل‌های ما از آفتاب بی‌ غروب توکل نور و گرما نمی‌گرفت ، بدون تردید هیچ یک از ما پای در راهی اینچنین نمی‌نهاد . ما را اجبار و اکراه بدین‌جا نکشانده است که دشواری‌ها راه بر ما ببندند . راه حق محفوف در بلایا و دشواری‌ هاست ، و اگر نه اینچنین بود ، کربلا را کربلا نام نمی‌نهادند . آن که با پای اختیار قدم در طریق کربلا نهاده است می‌داند که اسرار جز بر سرهای بریده فاش نخواهد شد . آن که با پای اختیار قدم در طریق کربلا نهاده است می‌داند که خون ، حرم سر سید الشهداست و این نه رازی است که بر اغیار فاش شود...
📌 تفاوت ترس ما و ترس امام 🔹اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم. ◇ دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحت‌هایش گوش می‌دادیم که یک‌دفعه ضربه‌ محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام. ◇ امام در همان حال که صحبت می‌کرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد. ◇ همانجا بود که فهمیدم آدم‌ها همه‌شان می‌ترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛ ◇ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز می‌ترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه. ◇ او از خدا می‌ترسید و ما از غیرخدا. آن‌جا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمی‌ترسد. ✍ راوی: شهید ابراهیم همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویژگیهای خط امام چه بود؟ 🔹️ شهید بهشتی در معرفی ویژگی‌های خط امام پاسخ می دهد که بسیار شنیدنی است۰۰۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 محمدحسین دعا کرد یا گمنام باشد یا تکه تکه شود تا شرمنده حضرت زهرا(س) نباشد 🔹️ خوش به حالِ شهدایی که رسیدند آخر ؛ با شهادت به سرانجامِ حضرت اباعبدالله که دعای شهید محمد حسین حمزه بود و در فرازی از وصیت‌نامه اش نوشت : ◇ « از خدا خواستم که به گونه‌ای مرا قبول کند که جنـازه این حقیر باز نگردد و یا درصورت بازگشتن سالم نماند و از پیکر اباعبدالله الحسین (؏) پـاره پـاره‌تر باشد ! ◇ چرا که اگر سالم باشد ، جلو مادرمان حضرت زهرا (س) شرمنـده می شوم و پاسخی ندارم به ایشان بدهم » 🔹️ و چه زیبا ... خداوند خواسته او را برآورد ◇ گلوله گلویش را درید و با پیکری پاره پاره به دیدار اربابش شتافت. 🔹️ در بهار ۱۳۹۵ در موقعیت پدافندی حضرت زهرا (س) شهر حلب ، عناصر شناسایی داعش در حمله‌ای اقدام به پرتاب توپ ۱۰۶ می‌کند که تعدادی از بچه‌های فاطمیون شهید می‌شوند. و ترکش توپ به دو ناحیه‌ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شهید محمد حسین حمزه اصابت و در همان موقعیت به شهادت می‌رسد.
📌 شهید همت: خداوند از ما انتظار دارد که در این راه دشوار استقامت و شکیبایی داشته باشیم 🔹️ سردار شهید حاج محمدابراهیم همت در ۲۶ مهر ۱۳۶۲ در جمع رزمندگان گفت: سختی‌ها را تحمل می‌کنید،اما میدانم که میدانید؛ زیبایی تحمل این سختی ها، در این است که باعث می‌شود انسان به عمق سختی‌های حرکتی که امام حسین(ع) انجام داد، بیشتر از پیش، پی ببرد. ◇ انقلاب اسلامی ما هم، از روز اول موجودیت‌اش حرکت خود جوش را بر اساس همان حرکت مقدس حسینی آغاز کرد و همچنان، برهمین مناسبت دارد پیش می‌رود ◇ ان شاءالله این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی آقا امام زمان اتصال پیدا می‌کند. ◇ تحقق این آرزو، چندان دور نیست و بدون شک در لوح محفوظ الهی زمان وقوع آن تعیین شده است ◇ منتها برای ما که از حکمت‌های الهی و حقایق عالم غیب آگاهی نداریم موعد دقیق آن روشن نیست. ◇ مع الوصف، انتظاری که خداوند از ما دارد اینست که به جهاد خودمان را ادامه بدهیم و در این راه دشوار استقامت و شکیبایی داشته باشیم. والسلام»
♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ●شهید یوسف قربانی محل تولد : زنجان تاریخ تولد :  ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص،  یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که... بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم . تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️ 🌸شهدا را یاد کنیم با صلوات بر محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فرزند شهیدی که دوبار طعم یتیمی را چشید 🔹️ محمدرضا مومنی که بعد از شهادت پدرش با شهید سعید شاهدی زندگی میکرد روایت می‌کند : 💠 زمانی كه مرا از مدرسه به خانه آوردند حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشد. ◇ دلم لرزید و با خودم گفتم: سلام بابا، همیشه كه به خانه می‌آمدی من و صادق را درآغوش می‌كشیدی و می‌بوسیدی، اما حالا چرا بلند نمی‌شوی؟ نكند دوباره یتیم شده باشم. ◇ آن لحظه كه در كانون ابوذر بدن مجروحت را غسل می‌دادند غم بزرگی در دلم ریخت. هرچه به آنها اصرار كردم اجازه ندادند ببینمت. ◇ به آنها گفتم بابا سعیدم مرا از پسر خودش هم بیشتر دوست دارد. باید به اندازه تمام سال‌های یتیمی چهره‌اش را ببینم. یك بار دیگر دستش را بلند كنم و بر سرخود بكشم. دستان پر مهری كه خیلی چیزها را به من یاد داد. ◇ پدر شهیدم را به خاطر ندارم ولی هیچگاه بابا سعید را فراموش نمی‌كنم. خصوصاً زمانیكه با هم نماز می‌خواندیم. ◇ می‌دانم از چند روز دیگر بهانه‌گیری‌های فرزند کوچکش هم شروع می شود. به عكس بابا خیره می ‌شود و بزرگ که شد خواهد فهمید پدرش برای چه و به كجا رفته است.
📌 درسی از شهید باکری درباره قدرشناسی از نعمت ها 🔹️ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. ◇ در چادر بودم که آقا مهدی درجلو چادر تدارکات بهداری مرا صدا کرد. ◇ یک گونی را با یک دست گرفته بود و تکه نانی از داخل آن برداشت، تا آخر قضیه را خواندم. ◇ سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را ا به من نشان داد و گفت: برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ◇ گفتم: بله، آقا مهدی می شود. ◇ دوباره تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت: این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ ◇ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ ◇ آقا مهدی ادامه داد و گفت: الله بنده سی... پس چرا کفران نعمت می کنید؟ ◇ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ ◇ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟ ◇ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. ◇منبع: کتاب «خداحافظ سردار»
یا ابا صالح المهدی ادرکنی همواره دلم به این ندای جانبخش خوش بوده و هست هر بار که به جبهه اعزام می شدم، دو سه تا ماژیک رنگی می خریدم و با خودم می بردم لباس های مان را که تحویل می گرفتیم، بلافاصله شروع می کردم به نوشتن پشت پیراهن خودم و بقیه که التماس دعا داشتند: یا ابا صالح المهدی ادرکنی اینقدر این نوشته برایم قوّت قلب داشت و انرژی مثبت می داد که عاشقش بودم. در میانۀ نبرد تن با تانک، آنجا که چیزی نمانده بود ترس بر ایمانم غلبه کند، پنداری امام عصر مستقیم نشسته جلویم و حرف دلم را می شنود در سخت ترین شرایط جنگ، انگاری خود آقا سرم را در آغوش می گرفت و بهم آرامش می داد و در میانۀ بارش تیر و ترکش و خمپاره، وقتی بدن زخم خورده ام، نه می سوخت و نه درد می کرد، مطمئن بودم از قدرت و قوّت این کلام زیباست: یا ابا صالح المهدی ادرکنی این عکس را تابستان 1362 در سقّز کردستان، روستای حسن سالاران، "سید احمد جلالی پروین" دوست و بچه محلم، با دوربین ساده و معمولی خودم ازم گرفت. این عکس دو نکتۀ قشنگ دارد: نوشتۀ پشت پیراهنم پوکۀ گلوله که در هوا معلق است! و در این دوران وانفسا، برایم دنیایی از خاطرات دلنشین و ایمانبخش در دل این عکس ها جاریست. ✍ حمید داودآبادی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها