هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 عملیات بدر
⭕️ فرماندهان شهید استان زنجان در عملیات عاشورایی #بدر ، اسفند ماه ۱۳۶۳ ، منطقه عملیاتی جزایر مجنون ، شرق دجله عراق
📸 شیرمردان زنجانی
🌹 سرداران شهید: میرزاعلی رستمخانی - محمدناصر اشتری - حمید احدی - رضا زلفخانی
.. . . و شهیدان: حسین بابایی - علی رضوانی - طاهر اسدی - رحمان باقری - ذبیح الله ندرلو - ترکعلی زارع - مجتبی شهبازی
💐 ای بهشتی تن تان جام جنون
نامتان سلسله جنبان جنون
سرتان سوره سرخ ایثار
دلتان آیه سرسبز بهار
رودها جاری فریاد شما
کوهها جلوای از یاد شما
دشتها سوخته گام شما
میدرخشد همه جا نام شما...
🌿دفاع مقدس
🌷 نام شهدا فراموش ناشدنیست
✊ما تا آخر ایستاده ایم
شاید جزو معدود افرادی بودیم که تا آخرین دقایق شهادت شهید برونسی در کنار ایشون بوديم، ایشون آدمی نبود که فلسفه خونده باشه، عرفان خونده باشه، فقه وتفسیر و اصول و ... باشه نبود، یه آدم عالیه خاکی، بنا، کارگر، یک مقدار طلبگی خونده بود، حکمت بود در برونسی، معرف بود ولو تحصیلات و مدرک نبود ولی حکمت داشت، قرآن که میخوند حقیقتا میخوند، ایمان داشت و مکاشفاتی که داشت که سه چهار نمونهاش رو همون زمان جنگ شنیدم که قبل از عملیات بدر ایشون گفت: اونجا که حضرت زهرا (س) به من قول داده که من شهید میشم و تو بچههای دیگه مشهور بود که حاجی برونسی گفته: اگه من تو این عملیات شهید نشم تو مسلمونی خودم شک میکنم.
🌷 شهید عبدالحسین برونسی🌷
📎 راوی: رحیمپور ازغدی
فرماندهان را بردند زیارت امام رضا(ع)
وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم.
برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و
نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان.
اما...
مهدی حال همیشگی را نداشت!
گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواستهای
که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟
پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟»
چیزی نمیگفت. به جان امام قسمش دادم،
گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟
گفت: «مصطفی! دیگر نمیتوانم بمانم. باور کن.
همینرا به امامرضا(ع) گفتم.
گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد».
عجیب بود. قبلا هروقت حرف از شهادت میشد، می گفت برای چه شهید شویم؟
شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنیچه؟
اما دیگر انقطاعی شده بود....
امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد
و بدر شد آخرین عملیاتش....
راوی: مصطفی مولوی
کتاب: نمی توانست زنده بماند
خاطراتی از شهید مهدی باکری
نویسنده: علی اکبری
ناشر: صیام ،صفحه ۹۸٫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «می خواهیم برویم،
زنده بودن ما امروز در گروه رفتن ماست...»
🔹این فیلم کوتاه، آخرین تصویر ثبت شده از قامت و چهره ی شهید مهدی باکری،
تنها چند ساعت قبل از شهادت فرمانده است...
◇ در این تصویر آقا مهدی با شهید احمد کاظمی به جمع سایر فرماندهان می پیوندد(ظاهراً حین عملیات بدر می باشد.)
◇◇ ادامه و قسمت دوم فیلم در شرق دجله در عملیات و شرکت در جلسه قرارگاه است؛
◇ که در این این فیلم فرمانده قرارگاه و سه فرمانده لشکر دیده می شود.
◇ این جلسه در نزدیکی و زیر آتش دشمن برگزارشده است..
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مهدی_باکری
#لشکر_همیشه_پیروز_عاشورا
🌷سالروز شهادت فرمانده سپاه مریوان
🔰 با شروع جنگ تحمیلی، «حبیبالله افتخاریان» به منطقه جنوب رفته و در یکی از عملیات ها از ناحیه دست راست مجروح شده و به تهران باز می گردد. سپس به همراه همسرش به #سرپل_ذهاب رفته و او هم در بهداری سرپل ذهاب مشغول خدمت و خودش نیز در خطوط جبهه به نبرد با دشمن متجاوز می پردازد.
🔸در اواخر سال ۶۱ پس از ختم #غائله_جنگل در گیلان، مرکزیت سپاه که نقش وی را در انجام ماموریت های پارتیزانی مشاهده کرده بودند با بازگشت او به جببه جنوب مخالفت کرده و وی را جهت رفع شرارت اشرار مسلح به #کردستان اعزام می کنند. با توجه به نیاز سپاه مریوان (بعد از رفتن #حاج_احمد_متوسلیان ) مسئولیت این سپاه را به عهده می گیرد و مدتی بعد نیز خانواده نیز به ایشان ملحق میشود. پاسدار رشید اسلام، حبیب الله افتخاریان سرانجام در ۶۳/۱۲/۱۹ در مریوان بر اثر بمباران هوایی عراق به آرزوی دیرینه خود (شهادت) دست پیدا می کند.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱انتشار مطالب کانال #دفاع_ـمقدس ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
دفاع مقدس
🌷سالروز شهادت فرمانده سپاه مریوان 🔰 با شروع جنگ تحمیلی، «حبیبالله افتخاریان» به منطقه جنوب رفته و
💠 ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۳- سالروز شهادت شهید حبیب الله افتخاریان
شهادت شهید حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)
فرمانده سپاه مریوان
▫️در سال ۱۳۳۴ ه.ش در خانواده اي مذهبي در شهر بهشهر چشم به جهان گشود. در سن ۴ سالگي پدر بزرگوارش به رحمت خدا رفت و تحت سرپرستي مادر صبور و شجاع و عموي مهربانش بزرگ شد.
پس از دوران طفوليت با گذشت ايام، خصوصيات اخلاقي و انساني وي آشكار تر شد و در بين دوستان هم سن و سالهاي خود به خوبي مي درخشيد. از همان ابتداي زندگي با قرآن و اهل بيت آشنا شد و در جلسات قرآن حضور فعال داشت پس از اتمام مر حله ابتدائي و شروع دبيرستان، شور و شوق بيشتري نسبت به اسلام در وي ايجاد شد و توجه به دانش اندوزي و مطالعات مذهبي توام با مطالعه علوم و معارف اسلامي در او اوج گرفت. او تلاش زیادی در به كار گيري اندوخته هاي مذهبياش در عرصه عمل داشت.
پدر و مادرش از سرزمین کویر پر رنج شهرستان دامغان بوده اند اما خود شهید ابوعمار متولد و بزرگ شده شهرستان بهشهر مازندران میباشد. ابوعمار و برادر شهیدش محمد افتخاریان در سنین طفولیت پدر خود را از دست داده اما عمو و زن عموی ایشان کمر همت بستند و دو برادر را تا ازدواج در نزد خود سرپرستی کردند. بعد از گذشت دوران نوجوانی و رشد در فضای فاسد و ظلم و بی بند و باری قبل از انقلاب به مبارزات سیاسی خودش در دوران رژیم ستم شاه پهلوی در سال ۵۳ بصورت جدی ادامه داد. او متأهل بود و دارای سه فرزند.
🌷 سرانجام همان گونه که خود نیز بشارت داده بود پس از بازگشت از سفر حج بر اثر بمباران هوایی رژیم عراق در ۱۹ اسفندماه ۱۳۶۳ در سن ۲۹ سالگی به ملکوت اعلی پیوست.
✍️ وصایای شهید ابوعمار:
▫️ ای مستضعفین، ای محرومین جهان سربلند باشید که نظام ولایت امر اسلام پس از چهارده قرن به سر شما سایه افکنده و میرویم به خواست خداوند متعال استمرارش بخشیم. ما که از عمرمان بهرهای به اسلام ندادیم شاید این خون ثمره ای باشد برای اسلام عزیز.
شهادت میثاقی است که انسان با روح پاکش در محراب عبادت با خدا بسته و با خونش در صحنه پیکار به عمل درمیآورد و این مفهوم همان طرز تفکری است که در روحیه امت مسلمان نقش بسته و آنها را به این پرورش و رشد واداشته است.
💕 نوزادی روی تابوت
🌷از خاطرات شهید #حبیبالله_افتخاریان
ﺟﻠﻮﯼ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪ ﭘﻮﺗﯿﻦﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎی ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ.
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻤﺎﻥ، ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺷﻮﯼ...
حبیب الله ﮔﻔﺖ: ﻭﺿﻊ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﻡ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﮏﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻇﻠﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﻡ ﻭ ﺭﻓﺖ.
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ.
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ. ﻣﻄﻤﺌﻨاً ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ...
▫️ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ آن پدر و دختر هیچ گاه یکدیگر را ندیدند...
صادق_آهنگران_دررثای_شهیدحبیب_افتخاریان.mp3
3.2M
📢 صوت| نوحه خوانی حاج #صادق_آهنگران در رثای شهید گرانقدر حبیب الله افتخاریان
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌷 19 اسفند 1363 - سالروز شهادت پاسدار رشید اسلام، حبیب الله افتخاریان (ابو عمار) بر اثر بمباران هوایی عراق و در حال کمک به مردم مظلوم مریوان
🎬 نماهنگ | ویژه شهادت ابو عمار (فرمانده محور تیپ 25 کربلا - فرمانده سپاه بانه و مریوان)
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔹فرازی از کلام شهید در مورد شهادت:
🌷شهادت میثاقی است که انسان با روح پاکش در محراب عبادت با خدا بسته وبا خونش در صحنه پیکار بعمل در میآورد. شهادت عزیز ترین وزیباترین صفات انسان است وخون شهید گرانقدرترین وعزیزترین هدیه انسان به خداست.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌷سردار شهید حبیب الله افتخاریان
▫️نام جهادی: ابوعمار
— مسئولیت ها:
• فرمانده سپاه بندرترکمن
• فرماندهی تیپ ۲۵ كربلا در محورهای عملیاتی جنوب
• فرمانده سپاه پاسداران بانه در كردستان
• فرمانده سپاه پاسداران مریوان در كردستان
نحوه شهادت: در 19 اسفند 1363، در بمباران شهر مريوان، حين كمكرساني و هدايت مردم به پناهگاه، به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
سن شهادت: 29 ساله
فرازی از وصیتنامه شهید:
خواهران و برادران مسلمانم قدر رهبرکبیر امامت امت را بدانید و به نمازجمعه و جماعت و دعای کمیل و توسل و… اهمیت دهید، نماز شب را بپا دارید، جبهههای نبرد حق علیه باطل را یاری کنید،
خواهران حجاب خود را رعایت کنید، که دشمن از همین حجاب شما میترسد و بدن آنان به لرزه میافتد، خواهرم حجاب تو از خون سرخ من افضل است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 19 اسفند 1363 - شهادت پاسدار رشید اسلام، حبیب الله افتخاریان (ابو عمار) بر اثر بمباران هوایی عراق و در حال کمک به مردم مظلوم مریوان
🎬 نماهنگ | ویژه شهادت ابو عمار (فرمانده محور تیپ 25 کربلا - فرمانده سپاه بانه و مریوان)
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔹فرازی از کلام شهید در مورد شهادت:
🌷شهادت میثاقی است که انسان با روح پاکش در محراب عبادت با خدا بسته وبا خونش در صحنه پیکار بعمل در میآورد. شهادت عزیز ترین وزیباترین صفات انسان است وخون شهید گرانقدرترین وعزیزترین هدیه انسان به خداست.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
🌷 19 اسفند 1363 - شهادت پاسدار رشید اسلام، حبیب الله افتخاریان (ابو عمار) بر اثر بمباران هوایی
💠 به قصد تحصیل از کشور خارج شده و به آلمان سفر نمود. در آلمان ضمن ارتباط با محافل مذهبی و مبارز و پیرو خط امام در خارج از کشور به فعالیت علیه رژیم پهلوی ادامه داده و پس از مدتی با معرفی شهید عراقی به فلسطین رفته و دوره های آموزشی را در لبنان و فلسطین نزد دکتر چمران طی کرد و بعنوان یک چریک موفق مسلمان ؛ بعد از اتمام موفقیت آمیز تمامی دوره ها به آلمان بازگشته و درس را نیمه کاره رها کرده و به بیت امام در فرانسه می رود و در بیت امام در ” نوفل لوشاتو ” مسئولیت کارهای پشتیبانی از جمله انتقال مهمانان از فرودگاه و بالعکس را بعهده می گیرد .
🌷سالروز شهادت #حاج_حبیبالله_افتخاریان (ابوعمار) فرمانده سپاه مریوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به روح مطهر سردار شهید حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حبیب الله افتخاریان (فرمانده سپاه مریوان)
به روایت همسر
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یهویی چشمم خورد به این کلیپ😔
و بعد با خودم گفتم چه زود شهدای مدافع حرم و خانواده هاشون رو فراموش کردیم😭
چقدر راحت با دخترمون بازی میکنیم ولی یادمون رفته الان یه گوشه ای ، دختر شهیدی تنهاست 💔
راستی دخترا بابایی هستند .
وقت خرید عید خیلی دوست دارن با باباشون برن خرید😔
چه زود یادمون رفت بی بی رقیه رو😭
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده في سبیلک🤲
کادر را بستم
بر روی صورتت
یک، دو، سیب
خندیدی ...
خندههایت از کادر بیرون زد ..
خندههایت دلم را بُرد ..
خندههایت بیچارهم کرد ..
خندههایت خدا را هم مشتاق کرد ..
مشتاق شد ، شهیدت کند ...
🌷بسیجی شهید نورالله اختری
🔹 تیپ۱۲ قائم ،سمنان
۱۹ اسفند ۱۳۶۵ -- سالروز شهادت
دوران #دفاع_مقدس
———————-——
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهلوان کوچک
در میدانهای بزرگ نبرد...
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌱 ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ - سالروز تولد 🌷شهید نورالله اختری🌷- مشهد مقدس
🌿 رزمنده تک تيرانداز — خط پدافندی شلمچه
شهادت:۱۹ اسفند ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵
گردانعلیبنابیطالب (ع) - تیپ۱۲ قائم ،سمنان
تحصيلات: اول دبيرستان
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
"ملک دار" همرزم شهید: 👇👇
نورالله ميگفت: «اون دنيا ترسناک نيست، فقط تجلیگاه رفتار اين دنيای ماست.»
گفتم: «من نميفهمم، يعني چي؟»
گفت: «همه چيز جهان آخرت، نتيجه رفتارهای امروز ما در دنياست... باید خيلي دقت کنيم، ببينيم داريم چکار ميکنيم.»
هدیه به روح شهید بزرگوار صلوات🌺
———————-——
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
اگه این جوری خالصی، بسم الله
رئیس جمهور نبود.
وزیر یا نماینده مجلس هم.
آقازاده و داماد فلانی هم اصلا.
نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد.
جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود.
همچنان مین خنثی می کرد تا پیکرهای برجای مانده را به آغوش مادران چشم انتظار بازگردانَد.
نه با بنز و ماشین آخرین مدل و محافظ و گماشته؛ که با پای مصنوعی که چند بار شکست و وصله پینه شده بود.
و از آن مهم تر، خانواده ش را هم با خود به اندیمشک برد. در آن گرمای طاقت فرسای جنوب.
یک بچه کوچیک داشت که مریض بود. قسمت این بود. از همون موقع تولد کمی مشکل داشت. ولی او عاشقش بود و همچون پروانه به دورش می چرخید.
خودش می گفت:
"با خودم فکر می کنم کجای جنگ کم گذاشتم، که خدا این بچه را با این وضعیت به من داده."
بدنش در جنگ متلاشی شده بود. کم که هیچ، زیاد هم گذاشته بود. خیلی بیشتر از دیگران.
یک پا و کلیه اش رفته بودند و اندامش مملو بود از ترکش مین والمری.
زمستان 1375 بچه اش را آورده بود فکه. آورده بود وسط میدان مین. در آغوش گرفته بود و همنوا با زیارت عاشورایی که در محل شهادت شهیدان سعید شاهدی و محمود غلامی زمزمه می شد، می گریست.
وقتی گفتم:
- علی آقا، این طفل معصوم را با این احوال، چرا آوردی این جا؟
نگاه معناداری انداخت و گفت:
- آوردمش اینجا بلکه به آبروی شهدا شفا بگیره.
و این عکس را، به یادگار از او و فرزند دلبندش گرفتم.
بعدها شهید مجید پازوکی تعریف می کرد:
"علی محمودوند می گفت: خیلی می رفتم مشهد پابوس امام رضا (ع) و طلب می کردم که شفیع من بشه تا این بچه کوچولو شفا بگیره. یک شب کنار پنجره فولاد نشسته بودم، آقا امام رضا (ع) اومد به خوابم. ذوق کردم. خوشحال شدم. آقا بهم گفت: اگه بهت بگم این مصلحت خداست که بچۀ تو این جوری باشه، باز هم التماس می کنی؟
و از اون روز به بعد دیگه علی چیزی نگفت."
سال ها گذشت، روز 22 بهمن 1379، وقتی ما، شادمان و خندان، همراه خانواده در خیابان های آذین بسته، مشت ها را گره کرده و شعار می دادیم، در وسط میدان مین فکه، هنگام عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا، مین والمری، همان که آوینی را آسمانی کرد، منفجر شد و علی محمودوند هم پیوست به یاران شهیدش.
چند سالی بیشتر طول نکشید که بچه کوچولیش هم رفت پیش بابا.
(حمیدداودآبادی)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
پیام رهبر:
بسم الله الرحمن الرحیم
به ارواح طیبه همه شهداء به خصوص شهیدان این راه پرارزش (تفحص) که شما در آن مشغول حرکت هستید و این شهید عزیز شهید محمودوند به خصوص، برای ارواح طیبه همهشان از خداوند متعال علو درجات و همنشینی با صالحان و اولیاء و ائمه را مسئلت میکنم، شما باب شهادت را باز نگه داشتید.
سید علی خامنهای
20 اسفند 1379
-------------------------------------------
🔵 کانال دفاع مقدس
(ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱انتشار مطالب کانال #دفاع_ـمقدس ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم لحظه شهادت شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)
🔹 وقتی شهیدی پیدا میشد منتظر بیل نمیماند کاری نداشت زمین نرم است یا سفت!!
◇ با دستش زمین را میکند و یا حسین یاحسین گویان خاکها را کنار میزد و شهیـد را روی دستان خود با پای پیاده عقب میبرد....
◇ شهید علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ همزمان با عید قربان بر اثر انفجار مین با سجدهای خونین در قربانگاه فکه به شهادت رسید.
#شهید_علی_محمود_وند
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
کانال دفاع مقدس