eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه بمناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه السلام🏴🏴🏴 کلیپ ویدیویی از مداحی حاج صادق آهنگران اشعار از: شهید سیدمجتبی ابوالقاسمی؛ دومین شهید مدافع حرم شهرستان دزفول حاج صادق آهنگران این مدحی را با صدای زیبا و دلنشین و حزن‌انگیز خود بارها خواندند. سروده سیدمجتبی و مداحی حاج صادق دل هر مسلمان شیعه‌ای را به بقیع  و کنار مزار ششمین امام معصوم (ع) می‌برد. می‌بارد اشک غم از دیده    بر امام صادق (ع) ** از این غم جان به لب رسید   یا امام صادق (ع) ** ای داد خانه و آتش ای داد   ریسمان بر دست پاکش ای داد یاد آتش و مادر و مسمار   برده طاقت و تابش ای داد بی‌تاب از یاد میخ و سینه   یا امام صادق (ع) ** آن جسم نحیف و دل خسته   آن قامت خم و بشکسته پای پیاده می‌کشیدند   آن پیر ما را دست بسته چندین بار در کوچه غلطیده   یا امام صادق (ع) ** نگذاشت عبایش را بردارد   پیر است عصایش را بردارد با هیزم و در کاری کردند   داغ زهرایش را بردارد از این غم جان به لب رسیده   یا امام صادق (ع) ** با زخم زبان اجبار بردند   مثل عمه در بازار بردند یاد رقیه کرده وقتی   پای برهنه بر خار بردند دل خون امام غم دیده    یا امام صادق (ع)
28.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مداحی حاج مهدی منصوری با حضور شهید حاج حسین خرازی
24.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار حماسی و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها ...تا آخرین نفر ، تا آخرین نفس ، ما ایستاده ایم پیروزی حسین(ع) ، رمز شهادت است فیض و وصال حق ، اوج شهادت است سرمایه ی حیات ، در استقامت است این سیر مکتبی ، تا بی نهایت است آیینه ی دل از ، عشق تو یا حسین(ع) ما جلوه داده ایم هرگز نمی رویم ، در زیر بار ننگ تا محو فتنه ها ، کوبیم طبل جنگ بر دشمن خدا ، گیریم عرصه تنگ در جبهه می شویم ، آماده بی درنگ با بانگ یا حسین(ع) ، از مادر زمان ، آزاده زاده ایم لبیک گفته ایم ، ما بر صلای دوست از کربلای خون ، تا کربلای دوست.... " یاد باد آن روزگاران یاد باد
تماشا کن . . اخلاص را میبینی ؟ روز همین است.نه به لباست نگاه میکنن ، نه به رنگ پوست و نه تیپ و و پست مقامت... فقط زوم رو اعمال مونن... آره ، اونجا مثل اینجا نیست. مخلص هارو می‌خرن.
📌 ابوالقاسم خود را جاروکش سپاه معرفی می کرد 🔷️ شهید ابوالقاسم اسماعیل زاده وقتی فرمانده گردان امام صادق (ع) لشکر‌ ۵۵ ویژه‌ شهدای ‌خراسان بود ، خود را یک رزمنده عادی و جاروکش سپاه معرفی می‌کرد. ابوالقاسم در دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گناباد به‌دنیا آمد. ◇ با شروع انقلاب اسلامی جزو پیشتازان تمام راهپیمایی‌ها بود. ◇ بعداز اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه پاسداران گناباد شد. ◇ در ۱۸ سالگی و دو روز بعد از آغاز جنگ به منطقه رفت و در تمام دوران جنگ در جبهه حضور مؤثری داشت. 🔸️ در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهانِ گردان نصرالله لشکر ۵ نصر بود و بعد به فرماندهی گردان‌امام‌صادق(ع) برگزیده شد. ◇ اصلاً اهل تظاهر نبود، تا زمانِ شهادت کسی نمی‌دانست که او چه کاره است و هر‌ وقت از او می‌پرسیدند که چه‌کاره است؟ ◇ در جواب می گفت: "من جاروکش سپاهم و در جبهه یک رزمنده عادی هستم" 🔹️ وقتی ایران قطعنامه ۵۹۸ را قبول کرد خیلی ناراحت بود و می‌گفت: "جنگ تمام شد و به آرزویمان نرسیدیم" 🔻 اما سرانجام مزد زندگی مجاهدانه‌اش را در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش یعنی"شهادت" رسید و در بهشت شهدای‌ گناباد به خاک سپرده شد. 🌷
🌷 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالروز شهادت سردار رشید سپاه اسلام، حسین قجه ای 📷 حسین قجه‌ای، قهرمان کشتی آزاد جوانان کشور در دهه پنجاه و فرمانده گردان سلمان در عملیات آزادسازی خرمشهر 💠 مقاومت جانانه گردان سلمان در برابر پاتک های سنگین ارتش صدام در منطقه حساس جبهه نبرد، موجب نجات عملیات بزرگ بیت المقدس شد. 🔹شهید قجه ای به همراه عده کمی از نیروهای باقی مانده اش در ایستگاه گرمدشت (جاده اهواز-خرمشهر) در زیر جهمنی از آتش توپخانه، خمپاره و تانک های عراق پایمردی کردند تا اینکه نیروهای دیگر ملحق شدند و عراقی ها را به عقب راندند. 🔸خالی کردن خاکریز و عقب نشینی از سوی نیروهای قجه ای که در محاصره تانک های دشمن قرار داشتند، برابر بود با پیشروی ارتش عراق تا رودخانه کارون و این یعنی شکست عملیات . . . و شاید پس از آن خرمشهر تا سالیان سال آزاد نمی شد‼️ 🌷 تا ابد مدیون شهداییم🌷 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌷 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالروز شهادت ، حسین قجه ای جعفرجهروتی درکتاب "نبرد درالوک" نقل میکند: قبل ازعملیات فتح المبین برای انجام شناسایی وارد منطقه شدیم.من تخریب چی گروه بودم، بیست وچهارکیلومتر پشت مواضع دشمن نفوذ کرده بودیم، وقت نمازصبح شد دریک گودال مخفی شدیم، آبی برای وضو نداشتیم ، تصمیم گرفتیم تیمم کنیم " حسین قجه ای" گفت :جایی که آب هست تیمم باطله، قمقمه ها راگرفت و تمام قد به سمت تانکرهای دشمن حرکت کرد درهمین هنگام یک عراقی ازسنگر بیرون آمد و به سمت تانکرها رفت، حسین هم به راه خودش ادامه داد و رفت بالای سرعراقی ایستاد تا اوظرف آبش راپر کند وبرود. حسین باآرامش تمام قمقمه ها را پرکرد وبرگشت، نمازمان راباوضو خواندیم وتاغروب هم آب داشتیم. مدتی بعد... درعملیات بیت المقدس وقتی که میخواستیم خبرشهادت حسین رابه احمدمتوسلیان بدهم کسی جرأت گفتن این خبر را به او نداشت. گفتم خودم بهش میگم. توی انرژی اتمی جلسه داشت. در کانکس را زدم اومد بیرون، گفتم حاجی! حسین مجروح شده حاج احمدگفت:مهم نیست حسین مجروحم که باشه به تنهایی یه گردانه، ورفت توی جلسه... کمی این پا اون پا کردم دوباره در زدم اومد بیرون، گفتم حاجی! حسین شهید شده باشنیدن این خبرآنچنان برپشت دستش زد وناله سرداد که سایر فرماندهان ازجلسه بیرون دویدند که چه اتفاقی افتاده!! حسین درشجاعت بی نظیر بود. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵ اردیبهشت۱۳۶۱-سالروز شهادت سردارگمنام سپاه شهید حسین قجه ای 🎞 | شهید قجه‌ای ، کلید فتح خرمشهر چنانچه ازخودگذشتگی او و گردانش نبود، عملیات بیت المقدس به اهداف خود نمی رسید. قجه ای ماهها در مریوان با ضدانقلاب جنگيده و کومله‌ برای سرش جايزه گذاشته بود ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 💠 اگه یادتون باشه در فیلم "آژانس شیشه ای" تو یکی از سکانسها، حاج کاظم سر پلیسی که برای مذاکره با اون به داخل آژانس اومده بود،بلند فریاد میزنه و یک سری سوالها رو پشت سر هم از اون می پرسه.برای خیلی ها اون سکانس یک سکانس معمولی بود ولی برای بعضی ها اون سکانس یکی از تکان دهنده ترین سکانس های فیلم بود. 🌷اونجا حاج کاظم می پرسه: می دونی گردان بره گروهان برگرده یعنی چی؟ می دونی گروهان بره دسته برگرده یعنی چی؟ می دونی دسته بره نفر برگرده یعنی چی؟ 🌷ولی من امروز از شما می پرسم: می دونید گردان بره کسی برنگرده یعنی چی؟ گردان سلمان از لشگر27محمدرسول الله(ص) تنها یکی از گردانهایی بودکه رفتندو هیچ وقت برنگشتند بیاد شهدای گردان سلمان وفرمانده رشیدشان،شهیدقجه ای ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
🌷شهید حسین قجه ای به روایت شهید حاج حسین همدانی: روزهای اول ، بیشتر با حسین قجه ای محشور بودم . اصولا در مورد بعضی آدم ها، شما لازم نیست حتما تجربه ی آشنایی قبلی زیادی با آنها داشته باشی . فی المثل حسین قجه ای ، از آن سنخ آدم هایی بود که در همان اولین دیدار ، احساس می کردی گویا سال های مدیدی است که با او آشنایی. به این معنا که گویا زمانی ، در گذشته ای که به یاد ندارید ، در مکانی نا مشخص ، با او موهبت دیدار و معاشرتی دلنشین را تجربه کرده اید . ضمن این که انسان بسیار جذابی هم بود . حالا شاید علت عمده ی این جذابیت حسین قجه ای، به آن عبادت های با حال و راز و نیازهای شبانه اش به درگاه خدا مربوط می شد . عشق عجیبی به مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی(ره) داشت . مقید بود که در دشوارترین شرایط ، دست و دل خودش را در چشمه ی ادعیه ای مثل دعای کمیل ، دعای توسل ، دعای ندبه و دعای سمات شست و شو بدهد. بعد از شهادت مظلومانه اش ، خبر دار شدیم بچه های واحد تعاون تیپ ، موقع جمع آوری وسایل شخصی به جامانده از او در چادر فرماندهی گردان سلمان ، دفترچه کوچکی با جلد آبی رنگ را داخل ساک برزنتی اش پیدا کرده اند . در صفحات این دفترچه ، حسین ضمن نوشتن رخدادهای روزمره و نکات مربوط به شرح وظایف اش در گردان ، برای هر روز صفحه ای را به ظرایف رفتاری خودش اختصاص داده بود . این که مثلا امروز در جمعی نشستم و به مدت نیم ساعت وقت من به بطالت و یا گوش دادن به حرف هایی گذشت که هیچ بار اخلاقی و معرفتی یی نداشت.بعد هم بابت این قضیه خودش را سرزنش کرده بود . به درگاه خدا استغفار می کرد.حسین در خلوت فردی و با خودش این طور صریح و بی تعارف برخورد می کرد . از نعمتی برخوردار بود که این روزها به آن می گویند ( خود انضباطی ) . نه فقط در رفتارهای جمعی ، بلکه حتی در سلوک فردی و معنوی . جذابیت حسین به خصایل پهلوانی و خلقیات ورزشکاری او هم ربط پیدا می کرد . تواضع غریبی داشت که بین آدم هایی که آن روزها در ورزش کشتی چهره می شدند ، نظیر آن را کمتر می دیدیم . معمولا در بین اشخاصی که توی گود کشتی اسمی و جایگاهی پیدا می کنند ، متاسفانه خیلی کم اند کسانی که خودشان را گم نکنند . این سنخ افراد ، نوعا خودشان را باد می کنند و در برخورد با مردم ، منشی پر از کبر در پیش می گیرند ، اما حسین .... اصلا و ابدا اسیر چنین ورم نفسانی یی نشده بود . چهره ای داشت سبزه ، متناسب و بسیار معصوم ، با لبخندی دلنشین و نگاهی نجیب و دوست داشتنی . در معاشرت با آدم ها ، گارد حسین همیشه باز بود ....
24.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞۱۵ اردیبهشت: سالروز شهادت فاتح خرمشهر، سردار شهید حسین قجه ای فرمانده گردان سلمان تیپ۲۷ محمدرسول الله(ص) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌺کار سخت‌تر، اجرش بیشتر ... 🌿 هیچ‌جای ڪردستان امنیت نبود، فقط چند ساعت در روز امکان تردد در جاده‌ها وجود داشت، شبها ‌هم منطقه دست ضد انقلاب بود؛ 🌱 پس از چند روز با سختے بسیار بہ دزلی و پیش حسین رسیدم، گفتم: « اینجا ڪجاست کہ انتخاب ڪردی و آمده‌ای؟» با لبخند همیشگے گفت : 📢 « مگر نخوانده‌ای و نمی‌دانے کہ هر چه ڪار سخت‌تر باشد اجر و ثوابش هم بیشتر است؟!». ڪردستان هنوز ناآرام بود اما حسین با سلاح در شهر حرڪت نمے‌کرد و مےگفت: 📢 « من نیامده‌ام با این مردم بجنگم و براے آنها قدرت‌نمایے کنم؛ اینها تشنه محبت هستند، باید با آنها برادری کرد تا اوضاع آرام شود » 🌻الحق هم ڪہ شهر و منطقه را با همین مرام و منش، آرام و قلوب مردم کُرد را تسخیر ڪرد. شهید سردار حسین قجه ای🌷 سالروز شهادت، 16 اردی بهشت 1361
🌹سالروز شهادت شهید حسین قجه ای🌹 💠اگر او نبود خرمشهر ...💠 شهید همت به همراه یک نفر با یک موتور تریل که در دهانه صد متری است می‌آید و وارد این نعل اسب می‌شود و به قجه‌ای می‌گوید: «اگر ممکن است شما عقب بیایید.» شهید قجه‌ای می‌گوید: «به برادر احمد بگویید یک عده‌ای اینجا ساکت‌اند چیزی نمی‌گویند(شهدا را می‌گفت) و یک عده‌ای آن گوشه مجروحند و ناله می‌کنند. من مانده ام و تعداد انگشتان دست نیرو. به برادر احمد بگویید من بچه‌هایم را رها نمی‌کنم.» این مقاومت سه روزه ایشان در اینجا اگر اتفاق نمی‌افتاد عراق نیروهای ما را پس می‌زد و یک خاکریز می‌زد لب کارون. آن موقع می‌بایست چند سال دیگر و چقدر شهید دیگر می‌دادیم تا بتوانیم از این آب طبیعی که 500، 600 متر عرض دارد رد شویم؟ مشخص نبود. عراق به علت کمبود نیرو تغافل کرده بود که این کار را نکرده بود. ولی اگر این کار را کرده بود چند سال دیگر قرار بود خرمشهر آزاد شود؟ کسی نمی‌دانست."