چه عشقی و چه هستی چه روزگار مستی چه آوایی، چه سبکی چه اذکار الستی چه گردانی چه چیزی چه گلهای عزیزی چه غربی، چه جنوبی! چه سنگرای خوبی.. چه سردی و چه گرمی چه کوهی و چه رملی چه لعلی و چه رنگی چه اجساد قشنگی چه رازی و چه رمزی چه دوستان صدیقی چه یاران شهیدی... ۱.شهید امیر اربابی ۲.شهید ابراهیم اصفهانی ۳.شهید فرهاد جهان دیده ۴.سردار جانباز حاج جعفرجهروتی زاده ۵.شهید امیر گره گشا ۶.شهید سید مصطفی شاهمرادی گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)

🌈 رفتند ڪه شمعِ ظلمت شب باشند ... 🌿 #مردان_بی_ادعا 🌗 #شبتون_شهدایی🌷 📡 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ #دفاع_مقدس

🌷 شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بودُ در گمنامی پر کشیدُ در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت.😔

🕊 پیام شهیدان: 🌷سردار شهید مهدی زین‌الدین: 🔆《در زمان غیبت امام زمان(عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می‌شود.》 🌷 شهید فرامرز بخشی‌پور: 🔆《اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداومی نمی‌یابد مگر با کشته شدن من و اگر فرج مولایم ولی عصر(عج) نزدیک نمی‌شود مگر با کشته شدن من، ای رگبارها و ای خمپاره‌اها مرا پاره پاره کنید.》 🌷 شهید کاظم تقی‌زاده: 🔆《برنامه زندگیتان را طوری تنظیم کنید که مورد رضایت آقا امام زمان(عج) باشد.》 🌷 شهید سعید الله‌ قائمی: 🔆《مطمین باشید، این مملکت امام زمان«عج» است. و هیچ برنامه‌‏ای بدون خواست او انجام نمی‌‏پذیرد.》 🌷 شهید حسین نجفی: 🔆《پایدار بمانید، که این انقلاب، راه گشای حکومت مطلوب امام زمان(عج) است.》 🌷 شهید جلیل محدثی‌‏فر: به امید روزی هستم که امام عصر(عج)... ظهور کند و جهان را از ظلم و بیدادگری، رهایی بخشد.》 🌷🌾🌴🌹🌴🌾🌷

جانباز شهید محمد هادی جوانمردی چند سال پیش خواب دیدم که یک جایی هستم با باغ هایی بی نظیر که مثل شون رو ندیده بودم ، همه چی فوق العاده بود رنگ ها و طبیعتی که هرگز ندیده بودم ، هادی رو دیدم که دعوت کرد تو باغش گشتی بزنیم ... وقتی با اشتیاق برای هادی تعریف کردم ، خیلی آروم گفت خیلی پیش اومده که جایگاه م رو نشونم دادن !! چه باغ ها و عمارت هایی دیدم !! من شگفت زده گفتم یعنی خودت هم میدونی ، در واقع بهشت فیزیکی نیست و مرحله ای از مسیر الیه راجعون هست که بنا به دارایی مون از دانش کمال هست و ... گفت خدا میدونه این سالها چقدر زجر و درد کشیدم و گاهی به لطف خدا به ادراکاتی رسیدم که قطعا همه لطف خدا ست و ... ( بعد از سی و چند سال رنج جراحات مختلف هادی شهید شد - ۹۹/۷/۲۷)

نگاہ ڪݩ چہ زیـبا از خستگے خوابـش برده اے شهیـــد دعایـے ڪݩ ڪہ ما از خستـگیِ گناہ خوابمـاݩ نبـرد و از قافلہ ے مهدے فاطمہ جا نمانیم

می گفتند:بیا رئیس راه آهن باش، قبول نکرد، می گفت: در این شرایط که بچه های مردم دارند به جبهه می روند، پیشنهاد مسئولیت برای من امتحان الهی است،که کدام را انتخاب کنم،« من جبهه را می پذیرم» گفته بودند: « بیا بشو وزیر راه.» گفته بود: «آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز !؟» 📡 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ #دفاع_مقدس

🎥 فیلم| جشن اعیاد و ولادت حضرات معصومین علیهم السلام - دوران #دفاع_مقدس 💠 مقر تاکتیکی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(علیه‌السلام)- گردان سیدالشهدا(ع) 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN 🕊🕊 ✅ کانال #دفاع_مقدس

📢 صوت کامل | سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت ولادت پیامبر اسلام محمد مصطفی (ص) و امام صادق (ع) ⏳۱۳ آبان ۱۳۹۹ هجری شمسی - برابر با ۱۷ ربیع الاول سال ۱۴۴۲ هجری قمری ⚪️ روز ملی مبارزه با استکبار جهانی 📡 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ کانال #دفاع_مقدس

😂 #طنز_جبهه 🌴موقع آن بود كه بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابكار دربیایند. همه از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند. جز عباس ریزه كه چون ابر بهارى اشك مى ریخت😭 و مثل كنه چسبیده بود به فرمانده كه تو رو جان فك و فامیلت مرا هم ببر ، بابا درسته كه قدم كوتاهه ، اما براى خودم كسى هستم. اما فرمانده فقط مى گفت: «نه! یكى باید بماند و از چادرها مراقبت كند. بمان بعدا مى برمت» عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمكم»😒 وقتى دید نمى تواند دل فرمانده را نرم كند مظلومانه دست به آسمان بلند كرد و نالید:🤲 «اى خدا تو یك كارى كن. بابا منم بنده ات هستم» چند لحظه اى مناجات كرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یك هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتى فرمانده تعجب كردند❗️😳 عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فكرى شد كه عباس حتما رفته نماز بخواند و راز و نیاز كند. وسوسه رهایش نكرد. آرام و آهسته با سر قدم هاى بى صدا در حالی كه چند نفر دیگر هم همراهى اش مى كردند به سوى چادر رفت. اما وقتى كناره چادر را كنار زده و دید كه عباس ریزه دراز كشیده و خوابیده ، غرق حیرت شد. پوتین هایش را كند و رفت تو. فرمانده صدایش كرد: «هِى عباس ریزه. خوابیدى؟ پس واسه چى وضو گرفتى؟» عباس غلتید و رو برگرداند و با صداى خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم» فرمانده با چشمانى گرد شده گفت: «حال كى را؟» عباس یك هو مثل اسپندى كه روى آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب مى خوانم و دعا مى كنم كه بتوانم تو عملیات شركت كنم. حالا كه موقعش رسیده حالم را مى گیرد و جا مى مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یك به یك»😏 فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه كرد. بعد برگشت طرف بچه ها كه به زور جلوى خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید مى شدند. یك هو فرمانده زد زیر خنده 😂و گفت: «تو آدم نمى شوى. یا الله آماده شو برویم» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلى نوكرتم خدا الان كه وقت رفتنه عمرى ماند تو خط مقدم نماز شكر مى خوانم تا بدهكار نباشم»😍☺️ بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوى ماشین هایى كه آماده حركت بودند و فریاد زد: «سلامتى خداى مهربان صلوات». 😂😂😂😂😂😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚

#ڪـــلام‌شهـــید شهــید احـــمد ڪاظمی: دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو به باتـــلاق می برد و گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات هـــم نمیــشه پیدا ڪرد. ڪلام نورانے امام علیہ السلام درخطبه89 : «دنیا دامے است مانند[ سایہ اے گستردہ و كوتاہ، ]كہ[ تا سرانجامے روشن و معیّن ]یعنے مرگ[ آدمیان را رها نمے كند.»

مُحمّد ﷺ از قلب‌ها وارد می‌شود نه‌ از دیوارها و این‌ پیروزی‌ جاودانه‌ است... #اعزام_به_‌جبهه #سپاهیان_محمدرسول‌الله 📡 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ کانال #دفاع_مقدس