eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
11.4هزار ویدیو
941 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
📚صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۶۲ با نظارت مستقیم شهید اکبر حاجی پور فرمانده تیپ یکم عمار یک خاکریز دفاعی در سمت چپ خط گردان مسلم بن عقیل واقع در منتهی الیه دشت پنجوین احداث شد، سپس به دستور حاجی پور قبضه های خمپاره ۶۰ پشت آن موضع دفاعی مستقر شدند. حاجی پور به نیروها تاکید کرده بود بگذارید نیروهای دشمن آنقدر نزدیک بشوند که در تیررس گلوله های خمپاره شما قرار بگیرند؛ این اقدام فرمانده تیپ یک عمار در دفع پاتک های دشمن بسیار موثر افتاد طوری که وقتی سرفرماندهی ارتش بعث ستون عظیم نظامی را راه انداخت تا نیروهایش از سمت تنگه روکان به دشت قزلچه نفوذ کنند و مناطق از دست داده را پس بگیرند، در تیر رس آتش سنگین ادوات لشکر ۲۷ قرار گرفتند و زمین گیر شدند. اکبر حاجی پور حوالی ظهر ۱۳ آبان در حالی که سوار بر موتور تریل مشغول انجام هماهنگی بین‌یگان های درگیر بود هدف گلوله مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. ا▫️🌿▫️🌿▫️🌿▫️ ❇️مادر گرامی شهید «حاجی‌پور» در توصیف تواضع وی چنین گفته است: «علی‌اکبر علاقه شدیدی به بسیجی‌ها داشت و همه‌جا و در همه حال آن‌ها را می‌ستود. وقتی خانواده از او سوال می‌کردند: آخرش نفهمیدیم شما در جبهه چه کاره هستی؟ می‌گفت: هر کس از شما پرسید علی‌اکبر در جبهه چه کاره است، بگویید سنگر درست می‌کند و به یاران امام زمان (عج) و امام خمینی خدمت می‌کند. علی برای بسیجی‌ها چای درست می‌کند تا آن‌ها بخورند و خستگی‌شان برود. با وجود خدمات زیادی که انجام می‌داد، از حداقل امکانات استفاده می‌کرد. آن‌روز‌ها که در تهران مستاجر بود، یک بار صاحب‌خانه اسباب و اثاثیه منزل او را به کوچه ریخت. ما خیلی به حاجی اصرار کردیم که به تهران برگرد، اما او حاضر نشد که جبهه را ترک نماید و همان‌جا در خانه اصلی خود ماند». ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس"
🕊 ۱۳ آبان ۱۳۶۲ - سالروز شهادت ابراهیم علی معصومی - عملیات والفجر ۴ رجعت پیکر: ۱۳۷۰ سردار دلاور و مظلوم سپاه اسلام دلسوخته ی بی ریا پاسدار شهید ابراهیم علی، معصومی فرمانده گردان کمیلِ لشکر۲۷ محمّد رسول الله (ص) 👆📷 عکس پایین: شهید معصومی در کنار شهید حاجی پور🌷🌷 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 👇👇👇
دفاع مقدس
خاطره ای از عملیات والفجر۴ گردان مقداد قبل از عملیات، ابتدا در ادامه عملیات والفجر۳ که سرهنگ جاسم بگمانم ۱۳روز در محاصره روی ارتفاع زالواب (کله قندی) مقاومت کرده بود شرکت کرد که جاسم محمد توسط گردان کمیل بفرماندهی ابراهیم علی معصومی اسیر شد دوباره به گردان مقداد پدافند مقابل ارتفاع افسانه ای وصخره ای محول شد که حدود یک ماه درپدافند بمو بودیم چون دردیدکامل دشمن بودیم انگار درمحاصره انها بودیم بسیار سخت بود نه موانعی داشتیم ونه اشراف به منطقه ولی بایدحضور داشتیم دراین سختی که غذا فقط شبها درتاریکی به ما میرسید یک روز رفتم پیش دوستانم که مرتضی مرادیان (کسیکه سفیر دانمارک بود) به آنها سربزنم داخل یک غار که بعنوان سنگراستراحت از آن استفاده میشد یکی از بچه های گروهان بنام ناصرجباری یک مجله دنیای ورزش را گذاشت جلوی من انگار مجله را در دکه روزنامه فروشی ورق میزدی بسیار نو وتمیز بود بدون تاخوردگی درحالیکه این مجله باید از اسلام اباد میامد تا بمو که حدود۱۵۰ کیلومتر فاصله بود تاحسین آباد بمو وتنگه باویسی که راه نفوذ بعثیها به شمال سرپل ذهاب همین تنگه فوق الذکربود آقا ناصر جباری شب عملیات والفجر۴مجروح واسیر دشمن میشود شب ظاهرا چندنفر از بعثیها که روی تپه بودند میخواستند ناصر را بکشند ولی فرمانده آنها اجازه نداده بودعملیات والفجرچهار بعلت اینکه کمینها هنگام ورود گردانها به منطقه خاموش بودند وقتی گردانها از آنها میگذشتند شروع به مزاحمت میکردند چون منطقه تثبیت نشد یک ستون محدود از نیروهای گردان مقداد که مسئول ارشدانها حسین محمدی( که در خیبر به شهادت رسید) بود با مجروح واسیری که از دشمن داشتند از نزدیک تپه میگذشتند که کمینها شروع به آتش میکنند حسین با ستون مجروح واسیر با این تپه درگیرمیشود وتپه رافتح میکند وقتی روی تپه میرود ناصرجباری که نیروی گروهان اخلاص به فرماندهی سردار حسین محمدی بود با صدای بلند حسین را صدا میکند وقتی حسین میروددنبال صدا میبیند ناصر مجروح وبادست بسته دریک شیار افتاده ودر درگیری نیروهای خودی با بعثیها مجددا براثرترکش نارجنک بچه های خودی دوباره دستش ترکش میخود وظاهرا استخوانش میشکند ناصر توضیح میدهد که دیشب اسیرشدم همه میگفتند اورا بکشیم ولی این یک نفر اجازه نداد حسین همه چون نمیتوانست اسیربیاورد به عقب همان چند اسیر هم مجروحان را حمل میکردند گفت همه را خلاص کنید فقط همانکسیکه اجازه نداده بودناصر را بکشند اورا بدوش بگیرد وبه عقب میرویم درمرحله اول عملیات حسن محمدی اخوی حسین به شهادت رسید شادی ارواح مطهرشهدا صلوات روای کلهر جمعی گردان مقداد ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس"
نگاه او به این دنیای خاکی نیست ! نگاهش در میان آسمانی‌هاست ؛ نمیدانم چرا از آسمان ، شرمی درون چشمهای اوست ! چه رازی در پس چشمان حق‌بینش نهان گشته ؟ سوال بی جواب من... یاد و خاطره سردار شهید ابراهیم علی معصومی فرمانده دلاور گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) طلوع:۱۳۳۷ عروج: آبان ۱۳۶۲ عملیات والفجر ۴ رجعت پیکر:۱۳۷۰
🌹«سید مجتبی هاشمی» در ۱۳ آبان سال ۱۳۱۹ در محله شاهپور تهران (وحدت اسلامی فعلی) دیده به جهان گشود. نخستین فرمانده کمیته انقلاب مرکزی تهران و فرمانده گروه فداییان اسلام در طول جنگ ایران و عراق بود. وی سرانجام در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۴ در خیابان وحدت اسلامی تهران توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید. 🌟"ای جوانان؛ ای پسران و دختران عزیزم؛ و این نورِدیدگانم!... ما در سنگرِ جبهه‌ی حق علیهِ باطل پشتِ دشمنان را شکستیم؛ و از برای آرامش شما چه شبها که نخوابیدیم... ما از شما دفاع کردیم؛ ما از ناموس‌مان دفاع کردیم... می‌دانم که می‌دانید غنچه‌های نشکفته‌ای را زیر تانک‌های بعثیون فرستادیم، تا شما در آرامش به سر ببرید؛ تا هیچ ابرقدرتی نتوانند نگاه چپ به شما بکند... من و تمامِ سربازانِ جان بر کفِ امام فدای یک تار موی شما... بدانید که تا ما در سنگرِ نبرد هستیم، هیچ نامردی نمی‌تواند از شما حتی یک قطره اشک بگیرد..." ✅  سردار شهید سید مجتبی هاشمی اوایل ازدواجمون بود برا خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه بین راه با پدر و مادر آقا سید برخورد کردیم سید به محض اینکه پدر و مادرش رو دید ، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد  روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید آقا سید با اون قامت رشید و هیکل تنومند در مقابل والدینش اینطور فروتن بود این صحنه برا من بسیار دیدنی بود  کتاب فاتحان قله های عاشقی, ناصر کاوه یادداشتی از سردار شهید سید مجتبی هاشمی (فرمانده جنگهای نامنظم) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 👇👇👇
📌 «برای مردم مسلمان فلسطین ساکت ننشینید.» 🔹 مگر می‌شود به‌ عنوان یک مسلمان متعهد، به خود اجازه داد تا به سرزمین‌های اشغالی فلسطین عزیز، اسرائیل غاصب، همچنان بتازد و مردم محروم و آواره مسلمان فلسطین را هر روز قتل‌عام کند. ◇ هرگز نمی‌توانیم ساکت بنشینیم، درحالی‌که آن‌ها در خانه‌های خود، اجازه نفس کشیدن را ندارند. آری، آن‌ها محکوم بر مرگ‌اند، زیرا مدافع ارزش‌های اسلامی‌اند. آن‌ها برای خدا می‌جنگند و همانا پیروزی از آن مسلمین است. 🩸«سید مجتبی هاشمی» نخستین فرمانده کمیته انقلاب مرکزی تهران، فرمانده گروه فداییان اسلام در طول جنگ ایران و عراق و به همراه مصطفی چمران تنها فرمانده جنگ‌های نامنظم در ایران بود. ◇ کسی که در ۱۳ آبان ۱۳۱۹ در محله شاپور به دنیا آمد. وی پس از بارها تهدید و سوءقصد به جانش در سن ۴۵سالگی با زبان روزه، در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۴ در خیابان وحدت اسلامی (شاپور سابق) تهران، از پشت توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق که به عنوان مشتری وارد مغازه‌اش شده بودند، مورد سوء قصد قرار گرفت و به رسید. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄