eitaa logo
دفاع مقدس
3.9هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
934 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
❣️غذای لاکچری جبهه ای #طنز_جبهه •~~~•~~~•~~~• امروز می خوام از غذاهای لاکچری
اون خصوصیات اینهاست: باید با اخلاص باشند و ایمان قوی داشته باشند، باید برادری و برابری و یکرنگی شیوه کارشون باشه، ریا و دورویی نباید داشته باشند، نسبت به هم مهربانی کنند و شجاع و نترس هم باشند، خودبزرگ بینی در وجودشون نباشه، ولایت پذیر هم باشند و هیچ وقت پشت امامشون رو خالی نکنند، اگه غذاتون با این چاشنی ها بود، غذاتون خیلی خوشمزه میشه، اصلا لازمه این غذا داشتن همین چاشنی هاست، آن وقت اگه نون گرم داشتین که میذارین سر سفره و بسم الله میگین و شروع به خوردن می کنین و اگر هم نداشتین، یکی مثل عمو علی مواساتی که سرش درد میکرد برای این کارها، میزارین تا نونا رو براتون گرم کنه، باید سعی کنین لقمه های کوچک بردارین و هوای همدیگه رو داشته باشین تا همه سیر بشن، اگه پیاز یا ترشی هم بود میتونین در کنارش استفاده کنین، البته اگه پیاز رو قاچ نکنین و سالم دستتون بگیرین و گاز بزنین بهتره، اگه بین غذا عادت دارین که آب بخورین باید حتما پارچ آب و لیوان هاتون پلاستیکی قرمز باشه، اگه می خواین که غذاتون مثل غذای ما خوشمزه بشه باید همه چیزش مثل مال ما باشه، حالا شما هم اگه مواد و چاشنی هاش رو جایی پیدا کردید میتونین امتحان کنین، خیلی خوشمزست، هرچند که گفتم تنها سوپری که موادش رو داشت تدارکات گردان بود. اما چاشنی آن را باید خودتون بدست بیارین، یعنی از قبل باید تهیه کرده باشین! منتظر دستور پخت غذاهای دیگه لاکچری ما باشید. 《•》《•》《•》《•》 راوی: حسن تقی زاده / بهبهانی
🟢 برگی از یک خاطره 🔸رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! 🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. 🔸شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! 🔸مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! 🔸رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)
آهنگران - مولودی مدح پیامبر.mp3
1.35M
مولودی خوانی ویژه میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت، پیامبر اکرم، حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله حاج صادق آهنگران اهواز، حسینیه شهدا هفته وحدت سال ۹۶
🚩 تابستان 1363 ، اردوگاه بستان 🚩 مقر گردان مالک اشتر لشکر 27 🔹ایستاده برادر اسدالله رفیعی (زرمخی) 🔹نشسته از راست 1.شهید علی حسینی 2.شهید رحیم عزیزی نیک 3.شهید ... جعفری 4.برادر ..... 5.برادر محمد پورشهامی 6.مرحوم سعید صالحی 7.برادر عباس قلی زاده
📢 فایل های صوتی زیر صدای صحبت های رحیم صفوی است با رضا سیف اللهی و شهید خرازی ◽️ در سنگر فرماندهی یا مرکز پیام، مصطفی ربیعی و مهدی شیرانی نژاد (از مسئولین مخابرات سپاه) نیز شنیده می شود 🎤 در آخر مکالمه رحیم صفوی، ربیعی و شیران را نیز مخاطب قرار داده و سفارشی به آنها دارد ⏳ دوران 💠
[🕊🌿] روز اعزامش به من گفت: مادر برایم نان نیاوردی..؟! گفتم: تو نان نخواستی..! رفتم تا برایش نان بگیرم وقتی برگشتیم دیدیم که حرکت کردند و رفتند بعدها فهمیدم به یکی از اقوام گفته بود که نمی‌خواستم گریه‌‌‌یِ مادرم را موقع خداحافظی ببینم.. 📜روایت مادر شهید علی‌ اصغر کوچکی
🍀 شهيد صدرالله فنی ، سزداز گمنام سپاه 🌱صدرالله در سال 1334 در خانواده ای مذهبی و مانوس با ذکر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در شهر شهید پرور بهبهان بدنیا آمد. 🌱 صدرالله پس از اخذ دیپلم ریاضی به دانشگاه شیراز راه یافت و از آنجا که همواره مدافع مظلومان و ستیزه جو با ستمگران و زورگویان بود بـه گروه چریکی منصورون که شهدای والامقامی همچون مجید_بقایی، اسماعیل_دقایقی ، حمید_شمایلی و یادگاران جنگ تحمیلی همچون محسن_رضایی و علی_شمخانی عضو ان بودند پیوست و فعالیت خود را برعلیه نظام ستمشاهی بصورت جدی شروع کرد . 🌱پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه علیه گروه های ضد انقلاب پرداخت . در جنگ تحمیلی نیز با تجارب خوب و داشته ها و پشتوانه علمی ، مدیریتی و معنوی در سمت های مختلف فرماندهی مشغول بکار بود تا اینکه با نگرش وآینده نگری عمیقی موفق شد افراد مستعد عراقی از جمله( پناهندگان ، رانده شدگان و اسیرانی که خواهان مبارزه علیه دولت عراق بودند) را جـذب نمایند . 🌱لذا قرارگاه_رمضان و سپس لشکر_بـدر را در استان خوزستان راه اندازی کرد و با دیگر نیروهایش بارها با گذشتن از جان خود و روبرو شدن با سخت ترین شرایط جنگی برای کسب اطلاعات ، جذب افراد ، انجام عملیات و همچنین کمک به مردم مظلوم عراق وارد خاك ان کشور شدند وبا تلاش و مجاهدتهای فراوان این ماموریت خطیر را انجام دادند . 🌱صدرالله فنی در حین بازگشت از یک ماموریت مرزی در جنوب غربی کشور در تاریخ 25/10/66 بشهادت رسید. 🍀راوي : سید_صباح_موسوی قرارگاه نصرت