دفاع مقدس
📮روایت حاج عیسی از شب غمبار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ 💢حاج عیسی جعفری خادم امام خمینی(ره) در کتاب خاطرات
🔴 بعد از پذیرش قطعنامه امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند😔
🔷۲۹ تیر 67
امام خمینی در تاریخ 29 تیر 67 درباره پذیرش قطعنامه 598 جملاتی نوشتند که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد :
✍️ ... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا !
و بدا به حال من که هنوز ماندهام
و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام،
و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ
احساس شرمساری میکنم ...
من باز مى گویم که
قبول قطعنامه از نوشیدن جام زهر برای من کشنده تر است ...
شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود ...
صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص 74
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹
🔻بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام نمی توانستند درست راه بروند! همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو.
🔻 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه :
❗️تذکر به اعضای دفتر برای لغو دیدارها و سخنرانیها
«توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله دعا خط بکشید مجاری تنفس من بیمار است، و حالا هم که جنگ در کار نیست، زحمت به من ندهید از اینکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم، مضایقه ندارم»
صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص ۱۷۱
ا▫️⚪️▫️⚪️▫️
🔻بعد از قطعنامه دیگر خنده بر لب امام ندیدم
«حاج عیسی (خادم امام) میگفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند!
🔻مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی نیز در این رابطه میگوید: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم.»
✳️ رهبر انقلاب:
قبول قطعنامه از طرف امام،
به خاطر فهرست مشکلاتی بود که
مسئولان مقابل او گذاشتند
(کتاب راز قطعنامه)
🔷سید احمد خمینی:
تلخترین خاطره عمر امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 بود. بعد از قطعنامه دیگر برای سخرانی به جماران نیامدند ،بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند، دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند.
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
در جبهه ، خوابی عمیق
چیزی شبیه مرگ زیاد اتفاق میافتاد
از فرط خستگی و بیخوابی در موقعیتی،
جایی به خواب بروی. خیلی از رزمندگان
از این دست خاطرات دارند ....
خوابهایی که بیاختیار به سراغت میآمد
دیگر نمیتوانستی مقاومت کنی، اینجا دیگر
عقلِ موقعیت سنج تو هم به خواب میرفت،
گاهی در یک پیادهروی طولانی، گاهی در
هنگام نفوذ به خطوطِ دشمن و گاهی
زیرِ باران گلوله و خمپاره ، آن خواب آرام
میگرفتت و چشمانت بسته می شد،
میرفتی، فارغ از هرچه پیرامونت است...
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌿 سنگــر تـخــریـب
محل خودسازی و پروازشان بود
سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد
صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات…
ولــے صفای حقیقی در اخــلاص مــردان بی ادعا بود….
🗓 وقایع #دفاع_مقدس – 16 دی 1359
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
روز شمار جنگ – 17 دی 1359.pdf
241K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی – 17 دی 1359
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روز شمار جنگ – 17 دی 1361.pdf
404.9K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی – 17 دی 1361
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روز شمار جنگ – 17 دی 1364.pdf
3.13M
⏳ وقایع جنگ تحمیلی – 17 دی 1364
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روز شمار جنگ – 17 دی 1366.pdf
118.6K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی – 17 دی 1366
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌈 دلم آرام و قرار ندارد...
میفهمے آرام و قرار نداشتن یعنے چہ؟؟
💦 دلم تلاطم اروند را میخواهد...
نا آرامے اروند،آرام میڪند جان بے قرار مرا..
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🔹ڪلام شهید
خون خود را بر زمین میزنم تا شاید کسےبہ هوش بیاید، تا مگر وجدانے بیدار شود، ولےافسوس کہ منافع مادی و حب حیات همہ را بہ زنجیر ڪشیده است.
🌷شهید مصطفی چمران🌷
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷 سیدمرتضی رضاقدیری، بیسیمچی گردان کمیل پس از ۳۹سال برگشت. همو که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه، در جواب التماسهای حاج همت برای حرف زدن، پشت بیسیم گفته بود: بعثیا وارد کانال شدن دارن به بچهها تیرخلاص میزنن سلام مارو به امام برسون بگو حسینوار جنگیدیم و حسینوار شهید شدیم...
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام👇
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا👇
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
ناز پرورده تنعم
نبـرد راه به دوسـت !
عاشقی شیوهٔ رندان بلاکش باشد...
🌿 دوران دفاع مقدس
#دلنوشته_شهدا
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
#خاطرات_جبهه
فرمانده گردانمون شهید حاج علی باقری نیم ساعت در مورد سکوت در شب حرف زد :
برادرا هیچ صدائی نباید از شما شنیده بشه !
سکوت ،سکوت،سکوت
کوچکترین صدا می تونه سرنوشت یک عملیات رو عوض کنه.
باید سکوت رو تمرین کنیم
گردان در یک ستون به حرکت در آمد و ما همه مواظب بودیم صدای پاهایمان هم شنیده نشود
که در سکوت و تاریکی مرگبار شب ناگهان فریادی از عمق وجود همه ما را میخکوب کرد
آقای اسحاقیان بود مرد ساده دلی که خیلی دوست داشتنی بود:
در تاریکی قبر علی بفریادت برسه بلند صلوات بفرست
همه بچه مانده بودند صلوات بفرستند ؟
بخندند؟
بعضی ها اجابت کرده و بلند صلوات فرستادند
و بعضی ها هم آرام
اما حاج علی عصبانی فریاد کشید بابا سکوت سکوت سکوت
و باز سکوت بود که بر ستون حاکم شد و در تاریکی به پیش می رفت که،
این بار با صدائی به مراتب بلندتر فریاد کشید:
لال از دنیا نری بلند صلوات بفرست .
وباز ما مانده بودیم چه کنیم ...
حاج علی باقری دو باره عصبانی تر ...
هنوز حرفهای حاج علی تمام نشده بود که فریاد اسحاقیان بلند شد:
سلامتی فرماندهان اسلام سوم صلوات رو بلندتر ...
خود حاج علی هم از خنده نتونست دیگه حرف بزنه.
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ دفاع مقدس ۲
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas