❣میخواست تا خلاصه شود
عشق در کلام
از بین واژههاے جهان
مـــ🫀ــادر آفرید...
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#روز_مادر
#مادر
____________________
@Dehkade_mosbat
کرمان، سوریه، غزه؛
هر کجاے جهان که کودکی کشته میشود،
نام نحس اسرائیل به چشم میخورد.
#حاج_قاسم
#کرمان_تسلیت
#مرگ_بر_اسرائیل
____________________
@Dehkade_mosbat
سلام صاحبنا، مهدے جان❤️
آقاجان تسلیت میگم شهادت شیعیانت را
چه غم بزرگی است كه ازميان ڪوچههاے
شهرمان گذر میكنيد، و ما شما را نمیشناسیم!!
چقدر با شما بودن را كم داريم،
و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل
بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده،
ديگر همه چيز برايمان گنگ است.
جان طاقت هجران تو از این بیش ندارد.
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان عجلاللهتعالیفرجه
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
____________________
@Dehkade_mosbat
10.mp3
8.9M
#کارگاه_عزت_نفس ۱۰
#استاد_شجاعی
دنبال این نباشیم که با نزدیک شدن به آدمها عزیز بشیم!
کیا پیش خدا عزیز میشن و کیا ذلیل؟!
گناه ذلت میاره.
#انتخابات
____________________
@Dehkade_mosbat
#انگیزشی🌱
هر روز یک انرژے تازه وارد زندگیت میشه، تغییرات دارند ریز ریز اتفاق میافتند و اوضاع تو کم کم بهتر و بهتر میشود،
همه چی دست به دست هم میده تا لبخندت، تا شور هیجانت، تا نفس کشیدنت بهتر و لذتبخشتر بشه. پس....!
بیشتر از قبل تلاش کن و صبر داشته باش...
#مقاومت
#حجاب
____________________
@Dehkade_mosbat
روز خونین مادر مبارک😭
یاران زهرایی حاجقاسم پَر کشیدند.
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
#کرمان
____________________
@Dehkade_mosbat
یه لقمه
از صبح که بیدار شده است، سلام فرمانده را میخواند. سر از پا نمیشناسد.
امروز با گروه سرود مدرسه هماهنگ شده تا سالگرد حاجقاسم سر مزارش، سلام فرمانده بخواند.
از مدرسه میآید، کولهاش را روی زمین میگذارد.
نگاهی به ساعت روی دیوار میاندازد، عقربهها چه زود به لحظه دیدار میرسند.
صدای زنگ خانه او را از جا میپراند.
_ مامان اومدن، خداحافظ
_ دانیال عزیزم بیا آشپزخونه یه لقمه برات گرفتم.
_ مامان دیرم شده نمیخوام.
بند کفشها را میبندد. گلهای دامن چینچین مادر صورتش را نوازش میکند.
سرش را بالا میگیرد.
پلاستیکی که لقمه را داخلش گذاشته به سمتش میگیرد.
میخواهد غُر بزند؛ اما دلش نمیآید، آخر روز مادر است!
لقمه را میگیرد و تشکر میکند. دست مادر موهایش را نوازش میکند.
لبخندی میزند. دست تکان میدهد و در خانه را باز میکند.
هنوز در را نبسته، دوباره به مادر نگاه میکند، بوسهای به سمتش میفرستد و میگوید: راستی مامان روزت مبارک.
معلوم نمیشود، تکانهای ماشین از صدای سلام فرمانده بچههاست یا از دستاندازها و سرویس لرزان مدرسه.
بچهها اما بیخیال تکانهای ماشین، همچنان به تمرین خود ادامه میدهند.
توی پارکینگ که میرسند، پیاده میشوند تا خیابان منتهی به مزارحاجقاسم را پیاده گز کنند.
از پل زیر گذر رد میشوند.
هنوز راه زیادی نرفتهاند که صدای وحشتناکی دستها را روی گوشها مینشاند.
آقا معلم نگاهی به اطراف میکند تا از سلامت بچهها مطمئن شود.
صدای گریه حسین او را مضطرب میکند.
_ آقا معلم داااااانیال...
خود را بالای سر دانیال میرساند. زانوهایش خم و روی زمین میاُفتد.
چهرهی دانیال که توی اتوبوس بلندتر از بقیه سلامفرمانده را میخواند پیش چشمش جان میگیرد. چقدر آرزو داشت تا مزار حاجقاسم سرود بخواند.
خون از زیر سر دانیال جاری شده و به لقمهنانی که با فاصله از او قرار گرفته است، میرسد.
✍ افراگل
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
#کرمان
____________________
@Dehkade_mosbat
#تلنگرانه🌱
به قلبت نگاه کن!
اگر حالت خوبه، به باورات ایمان بیاور.
اگر حالت خوب نیست،مثل یه خونهے کلنگی،
بکوب از اول بساز.
براے تغییر، هیچ وقت دیر نیست..
#حاج_قاسم
#حجاب
____________________
@Dehkade_mosbat
#یه_لقمه🌱
❣هیچ تر از هیچ
پی هیچ دویدیم
جز هیچ در این
هیچ دگر
هیچ ندیدیم...
#مقاومت
#حجاب
___________________
@Dehkade_mosbat
❣آدم بهشت را
به هوایِ تـــــو ترک کرد
تنها به شوقِ این حرم
از آن حریم رفت...
#شب_جمعه
#حاج_قاسم
#کرمان_تسلیت
__________________
@Dehkade_mosbat