𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
نمازشب ؛ شفیعنزدملكالموتاست .
نمازشب ؛ ساتریاستبیننمازشبخوانو سایرمردمدرقیامت .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🎞」
ریشهی اعتقاد صهیونیست در انجام جنایات وحشتناک❗️ "
ــــــــ🍂ــــــــــــــــ ـــ ــ ـ
#استاد_شجاعی
#طوفان_الاقصی
#غزه
↬𝓽𝓪𝓫𝓪𝓽𝓽𝓪𝓵-
میگیدچهکاریازدستمون
برمیادواسهمردمغزه
حضرتآقافرمودند :
"تبیینظلموستماسرائیلروبهافرادکنید"
کهفردابخاطرتروردشمنِاسلام
ازاونگروهطرفدارینکنند . . !
#طوفان_الاقصی
#بیمارستان_المعمدانی
#غزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「💔」
ترس و لرز و ترکیدن بغض یه بچه در دنیایی که حرف از تمدن و صلح و سازمان ملل میزنن اینگونه به خود میلرزد !
ــــــــ🍂ــــــــــــــــ ـــ ــ ـ
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#طوفان_الأقصی
#فلسطین
#غزه
↬𝓽𝓪𝓫𝓪𝓽𝓽𝓪𝓵-
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
نمازشب ؛ ساتریاستبیننمازشبخوانو سایرمردمدرقیامت .
نمازشب ؛ خلوتباخداونداست .
「📜」
•حڪایات و حڪمتها•
"✍️ زمین روحت را آباد کن!
🔹شخصی ۳۰ سال مشغول تجارت بود، ثروت عظیمی به دست آورد و زمین بسیار بزرگی خرید.
🔸۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثروت، کاخ بسیار مجللی ساخت.
🔹زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران حکومتی گفتند که زمین شما آن طرفتر است و زمین را اشتباهی گرفتهای، کاخت را روی زمین دیگری ساختهای و زمین خودت بایر مانده است.
🔻این داستان ما هم هست؛
یک زمین داریم به نام بدن
و یک زمین هم داریم به نام روح.
🔸فکر میکنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم و وقتی که میخواهیم بمیریم به ما میگویند:
🔹زمین شما، روحتان بوده ولی شما روح را رها کردهاید و فقط بدن را آباد کردهاید.
🔻در زمین مردمان، خانه مکن
کار خود کن، کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
🔻تا تو تن را چرب و شیرین میدهی
جوهر خود را نبینی، فربهی
گر میان مشک تن را جا شود
روز مردن گند او پیدا شود
🔻مشک را بر تن مزن بر دل بمال
مشک چه بود نام پاک ذوالجلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🎞」
«سکوت ممنوع» 🇵🇸 "
💢 در کرب و بلا بیطرفان بیشرفانند.
تاریخ همان است حسینی و یزیدی...
- در روز عاشورا یک عده بر روی امامشان شمشیر کشیدند و یک عده فقط تماشاچی بودند و سکوت کردند ، هر دو هیچ تفاوتی باهم ندارند
سکوت کردن هم باعث گسترش ظلم و جولان ظالمان میشود...!
ــــــــ🍂ــــــــــــــــ ـــ ــ ـ
⚠️ امروز هم جبهه حق و باطل مشخص است، تو کجای این ماجرایی؟!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#غزه
#تلنگر
هدایت شده از 𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
enc_16295532240677274356303.mp3
3.88M
[ 00:00 ]
آقا بیا تا زندگے معنا بگیرد ...
دعاۍ من ڪه نـھ !
شایددعاۍمادرت زهرا(س) بگیرد(:
#اللهمعجللولیکالفرج
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
- از شیرین ترین پارادوکس ها !؟ + بغضِ دلتنگۍ !💔(: | #امام_زمان(عج) |
دلتنگ ڪه میشۍ،
بیشتر به یادِ آقا میوفتۍ!
و این تکرارِ با بغضِ یا مهدے(عج) ؛
شیرین ترین تلخےِ فراقه . .
چند وقت پیش یه متنے خونده بودم ..
مےگفت :
خدا به حضرت یوسف گفت چرا دعا کردی از دست زلیخا نجات پیدا کنی و بری زندان !؟🚶🏿♂
چرا دعا نکردی جوری کمکت کنم که هم از دست زلیخا رها بشی و هم آزاد باشۍ؟!
- خیلے به دلم نشست !
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
چند وقت پیش یه متنے خونده بودم .. مےگفت : خدا به حضرت یوسف گفت چرا دعا کردی از دست زلیخا نجات پیدا ک
از اون روز پیش هر کی رسیدم که یه خورده دلش از گرھ هایِ کارهاش گرفته بود، این روایت رو تعریف مےکردم و مےگفتم : واللّٰه یفعل ما یشاء ! خدا هر کار بخواد مےتونه بکنه، تا خدا رو داری محالاتروجدینگیروقشنگ دعا کن❤️(:
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
از اون روز پیش هر کی رسیدم که یه خورده دلش از گرھ هایِ کارهاش گرفته بود، این روایت رو تعریف مےکردم و
مےخوام یه داستان براتون بگم ..
شاید حسرتش رو لای کلمات دیدید و هشدار گرفتید تا اونے که دچار حسرت شد وقشنگ دعانکرد ، آخرین مصدوم این حادثه باشه💔!
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
مےخوام یه داستان براتون بگم .. شاید حسرتش رو لای کلمات دیدید و هشدار گرفتید تا اونے که دچار حسرت شد
دعا ڪردھ بود امامش را ببینید💕!
برای دیدن چهاردهمین معصوم ، دست به دامن سیزدھ معصوم شدھ بود✨..
قول و قراری گذاشت و راهۍِ مقصدی شد که به گواهِ دلش، نقطهی وصال مقصود بود❤️(:
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
قول و قراری گذاشت و راهۍِ مقصدی شد که به گواهِ دلش، نقطهی وصال مقصود بود❤️(:
رفت، رسید، ماند اما ..
ندید💔!
هنگامِ برگشت بود ..
بایدمےرفت درحالےکه ناکام ماندھ بود!
نوبتِ آخرین سلام ڪه رسید، نگاهش بینِ جمعیتِ صحن دویید ..
چیزی در وجودش تکان خورد
لغزید و افتاد و دلش را شکست💔 !
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
رفت، رسید، ماند اما .. ندید💔! هنگامِ برگشت بود .. بایدمےرفت درحالےکه ناکام ماندھ بود! نوبتِ آخرین
حاجتش صدایِ بلندی شد و در فراز و نشیبِ وجودش پژواک شد :
خدایا ؛ من مےخوام آقام رو ، امام زمانم رو ، بابام رو ببینم 💔!
و .. پتکِ سرزنش بود که لحظهای صدبار بر سرِ دلش کوبیده مےشد و صدایے ڪه خطایِ دعایش را در گوشش فریاد مےزد !
با خود گفت :
بار ها وقتِ سلام، نامتان را بردم و زمزمه کردم
آقایِ من ! اگر دیدمتان و نشناختمتان، سلام علیڪم💕!
لبخندِ تلخے به رطبے ڪه خود خوردھ بود در حالے که چند باری دیگران را از آن منع کرده بود زد و رو به گنبد، با چشمے اشڪی گفت :
ممنون ڪه حاجتم رو دادید❤️(: