⚘🌾🍁🌹🌻🌿🌸🍀امـام علی علیه السلام:شفای تو درکتاب خداست
🌱شفاى دردهاى خود را از قــــرآن
بجوييد و در سختیها و گــــرفتاری
هايتان از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه
🌿در آن، درمان بزرگترين دردهاست و
آن درد کفر و نفاق و انحـــراف و
گـــمراهى است.
🍀هر کس که قرآن در روز قـــيامت
برايش شفاعت كند، شفاعت میشود
و هر كس كه قرآن در روز قيـامت از
او شکایت کند محکوم میگردد.
📗 از خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه
⚘اللهم عجل لولیک الفرج
⭕کانال شیعه اهل بیت
@DinAssLamm
🕋🕋🕋معرفی زعیم شیعه
سید مرتضی معروف به علم الهدی
〽️ابوالقاسم علی ابن الحسین بن موسی که با نامهایی چون سید مرتضی؛علم الهدی؛ابو احمد؛...شناخته می شود .در ماه رجب سال 355ه ق در شهر بغداد دیده به جهان گشود .ودرسال 436ق در سن هشتاد سالگی دار فانی را وداع گفت .سید مرتضی ابتدا در کاظمین در منزلش دفن شده وسپس پیکرش به کربلا منتقل ودر کنار برادرش سید رضی وپدرش حسین در داخل صحن حسینی ودر کنار ابراهیم مجاب دفن شد .
〽️او ازبرجسته ترین اندیشمندان شیعی در طول تاریخ به شمار می آید.وی پس از درگذشت استاد عالیقدرش شیخ مفید پیشوای فقهی وکلامی امامیه بوده ودر تاریخ ؛ادبیات وفنون سخنوری وتفسیر و..چهره ای بس ممتاز داشت .
〽️سید مرتضی از جانب پدر ومادربه پیشوایان معصوم منتسب است وی هم علوی هم موسوی است.گفته شده که نسبت شریفش از ناحیه ی پدر با پنج واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر ع واز ناحیه ی مادر نیز با چند واسطه به امام سجاد ع می رسد.ابواحمد در میان خلفاء وسلاطین آل بویه وامرای حمدانی سوریه مقامی والا داشت ؛مادر ان بزرگوار بانویی علوی نژاد به نام فاطمه بود که شیخ مفید کتاب احکام النساءخود را به درخواست اوبه رشته ی تحریر در آورد.ودر مقدمه ی کتابش به این مطلب اشاره کرده است .سید مرتضی صاحب دو فرزند ؛یک پسر ویک دختر بود .
🔵🔴آثار وتالیفات
مهمترین اثر وی (الشافی فی الامه )نشانی از توانایی ایشان در علم کلام وآشنا بودنشان با مبانی مکاتب گوناگون آن دوران است .ایشان بیش از 85جلد تالیفات داشته است
🔵🔴اساتید وشاگردان
〽️اساتید ایشان :۱-شیخ مفید ؛که در رشد شخصیت علمی ومعنوی سید مرتضی مهم بودند.۲-شیخ صدوق ۳-حسین بن علی بن بابویه
〽️شاگردان ایشان؛۱-شیخ طوسی۲-ابوصلاح حلبی۳-ابومعیی سلاردیلمی۴-سید تقی رازی
🔺ویژگی های اخلاقی
〽️ ازنظر علمی سر آمد وفردی فروتن -بخشنده وسخاوتمندومورد احترام حاکمان وقت خود بود ؛برای رشد جایگاه اسلام وتشیع تلاش فراوان کرد ؛"علم الهدی را احیاگر دین ورونق معارف الهی در قرن چهارم هجری دانسته اند .*
🔵🔴⚫️تعبیر خواب عجیب *شیخ مفید* راجع به دو برادر " سید مرتضی وسید رضی"
〽️شبی شیخ مفید ؛استاد سید مرتضی علم الهدی در خواب می بیند که حضرت زهراس دست دوفرزندش حسن وحسین ع را گرفته به نزد او آورده وپس از سلام به وی فرمود:ای شیخ به این دو ؛دانش دین بیاموز .
شیخ بعد از بیدار شدن از ان رویا متحیر گشته ودر شگفت ماند .تا اینکه ساعت درس فرارسید واو به طرف مسجد براثا واقع در بغداد حرکت کرد .پس از پایان درس بانوی با وقاری که زنان دیگری نیز همراهش بودند ودست دوپسرش را گرفته بود وارد مسجد شده وسلام کرد.شیخ مفید اورا شناخت وبه احترامش برخاست.
مادر کودکان به شیخ مفید گفت : ای شیخ به این دو ؛دانش دین بیاموز .
شیخ مفید با دیدن این صحنه به یاد رویای صادقه دیشب اش افتاد وگریست وخوابش را برای حاضران نقل کردوبا اشتیاق تعلیم وتربیت آن دو برادر را بر عهده گرفت .....
⚘اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@DinAssLamm
🟥🟪🟩🟨🟧با امام زمانت سخن بگو
🟢 شخصی به امام هادی علیه السلام از شهری دور نامه نوشت و پرسید : مولای من ؛ من از شما دور هستم و امکان دیدار مستقیم با شما را ندارم و گاهی که حاجات و مشکلاتی دارم چه کنم ؟
🌱حضرت در جواب او نوشتند :
«إِنْ كَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّک شَفَتَيْک»
هر گاه به ما نیاز داشتی ، لبت راتکان[ حرکت] بده و سخنت را بگو ما از شما دور نيستيم...
📚بحارالانوار ج۵۳ ، ص۳۰۶
💌[به خداسوگند هیچ کس مثل امام آدرس را
دقیق ، روشن ، درست ،خلاصه و نیکو نگفته
پس برای تمام کارها و مشکل ها وغم ها وپیشرفت روحی و ....فقط برویم درخانه امام زمان عج چون اوامام ماست ⭕اومعلم ماست اومربی ماست او نگاهبان ماست دربسیاری ازسوره های قرآن ودرکلام همه اهل بیت علیهم السلام همین فرمایش است برو درخانه
امام زمان عج که اوبیشتر ازخودت دلش به حالت می سوزد مثل یک گدا دامن امامت رابگیر تامشکلت حل شود وخسته نشویم که گاه خیرما، دراین است که دیرتر حاجات مارابدهند تاکم کم ماراآماده کنند برای کارهای مهمتر ، پس دعا رادربین الطلوعین یا ساعات بهشت فراموش نکنیم واما بهترین دعا
وبهترین حاجت ازامام الزمان عج
🕋اول بیداری روح ،چون بابیداری ویقظه میتوانیم برای امام وبرای خودمان کاری کنیم
🕋دوم ظهور آقا
وبعد....
🍀این دعا دستوراولیا ء واقعی خداست که میگویند اول ازامام زمان عج بخواهیم که ماراپاک وتزکیه کنند ازرذائل اخلاقی وبعد نورولایت رادرقلبمان قراردهند چون قبول ولایت اهل البیت علیه السلام بسیارسخت است ازاین روست که شیعیان درموقعیت های سرنوشت ساز مثل غدیر یا عاشورا و...امامان راتنها گذاشته اند]
🕋الهم عجل لولیک الفرج
🟣کانال شیعه اهل بیت
@DinAssLamm
🕋🕋قالَ الإمامُ المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
⚘طَلَبُ المَعارفِ مِن غَیرنا اَهلَ البَیتِ مُساوِقٍ لِاِنکارِنا
⚘طلب العلم لغیرطریقتنا اهل بیت[ علیهم السلام ] مساو لانکارنا
امام مهدی( عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
طلب معارف وعلم[ دین وتزکیه نفس] از غیر ما اهل بیت مساوی با انکار ما میباشد
مستدرک سفینه البحار 1/10
⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@DinAssLamm
🕋🕋🕋امام علی علیه السلام :
🌻 وَ حَكَي عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (عليه السلام) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله)وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَي وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.
🌻 و درود خدا بر او (امام باقر علیه السلام از حضرت امیرالمومنین علیه السلام نقل فرمود: دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود، یكی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید، اما امانی كه برداشته شد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، و امان باقیمانده، استغفار كردن است، خدای بزرگ به رسول خدا فرمود (خدا آنان را عذاب نمی كند در حالی كه تو در میان آنانی، و عذابشان نمی كند تا آن هنگام كه استغفار می كنند.)
📚 نهج البلاغه حکمت ۸۸
⚘اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@DinAssLamm
◼◼◼برگی از تاریخ سرخ شیعه
۲۹جمادی الثانی، وفات حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام
🌻جناب امّ کلثوم علیهاالسلام چهار ماه پس از باز گشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. (۱)
پدرشان مولی الموحّدین امیرالمومنین علیها السلام و مادرشان حضرت زهرای مرضیه علیها السلام می باشد. (۲)
🔹صاحب ریاحین الشریعة به نقل از اعیان الشیعة می فرماید :
امیر المومنین علیه السلام آن مخدّره را به عُون بن جعفر طیّار تزویج نمودند. (۳)
🔹آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم علیهاالسلام با غیر از عُون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه ی جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحابشان، در کنار خواهرشان حضرت زینب علیها السلام از بانوان و یتیمان محافظت می نمود، و اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
🔹پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند، خطبه ی آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد، اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین، اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک، کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازهی شام، مرثیه های حضرت در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدّره دارد.
🔹سر انجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا بالاخص شهادت سیّد الشهداء علیه السلام رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه ی منورّه دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در ۲۱ ماه جمادی الثانی بوده است. (۴)
📚 منابع :
۱. ریاحین الشریعة ج۳ ـ ص۲۵۶. العقیلة علیهاالسلام والفواطم: ص۷۵
۲. بحارالأنوار ﺝ۴۲، ﺹ۷۴. تذکرة الخواص ص۲۸۸
۳. اعیان الشیعة ج۳، ص۴۸۴
۴. وقائع الشهور ص۱۱
🌻اللهم عجل لولیک الفرج 🌻
@DinAssLamm
◼◼◼برگی ازتاریخ سرخ شیعه
۲۷ جمادى الثانى
شهادت على بن محمّد الباقر عليه السّلام
در اين روز در سال ۱۱۶ ه’ جناب على فرزند امام باقر عليه السّلام در اردهال كاشان به شهادت رسيد.
(شرح زندگانى حضرت على بن محمّد باقر عليه السّلام: ص ۶۲. مراقد المعارف: ج ۲، ص ۸۲۷۹. روضات الجنّات: ج ۴، ص ۲۱۲)
عده اى از دوستان اهل بيت عليهم السّلام از اهالى چهل حصاران و فين كاشان نامه اى خدمت امام باقر عليه السّلام نوشتند، كه چون ما از محضر شما دور هستيم يكى از آقازادگان خود را براى راهنمائى و تربيت ما و تعليم احكام به جانب ما بفرستيد.
آن حضرت فرزند بزرگوار خود، جناب على بن محمّد عليه السّلام را که درعلم دین سرآمدبود فرستاده، روانه كاشان كردند، و اسباب سفر آن حضرت را
برادرش امام صادق عليه السّلام فراهم نمودند.
هنگام ورود آن حضرت، در فين حدود شش هزار نفر براى استقبال آمدند، حضرت مدتى در جاسب و خاوه مشغول هدايت مردم بودند، و بيشتر در مسجد جامع كاشان كه فعلاً در كوى ميدان كهنه واقع است مشغول عبادت بودند و شيعيان براى اداى نماز جمعه خدمتش مشرف مى شدند، و كرامات زيادى مشاهده مى نمودند. وروزبه روز برتعداد شیعیان افزوده میشد تااینکه عو امل حکومت جور درآن سرزمین احساس نگرانی کرده وبه خلیفه نامه های زیادی مبنی برترویج دین شیعه درمنطقه کاشان واردهال و....توسط علی ابن باقر علیه السلام نوشتند و
آن حضرت نامه هائى براى پدر بزرگوارش به مدينه مى فرستاد و حالات خود و شيعيان را بيان مى فرمود، تا در سال ۱۱۴ ه’ خبر شهادت پدر بزرگوارش به آن حضرت رسيد و بعد از سه سال از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۱۶ ه’، مخالفين پیوسته مراقب کارآنها بودند تااینکه به درگیرشدن حضرت علی ابن باقر علیه السلام با عده اى از دوستان و مواليان و منسوبين به آن حضرت درروستای بارکرسف شد وبعدازچند باردرگیری باعوامل خلیفه ستمگر به علت کمی شیعیان، آنها رادردل کوه محاصره کردندوهمه را شهيد كردند. وسرهایشان راازتن جداکردند ومزارآنها همکنون زیارت گاه شیعیان می باشد که به کربلای ایران معروف است وبسیارمکان معنوی میباشد
از آنجا كه ۲۷ جمادى الثانى در سال شهادت آن حضرت با ۱۷ مهر ماه شمسى بوده، هر سال به مناسبت سالگرد آن حضرت در جمعه دوم مهر ماه مراسم قالى شويان همراه با عزادارى با شكوهى كنار قبر مطهرش برگزار مى شود. (مراقد المعارف: ج ۲، ص ۸۰)
هم اكنون در سرداب زير ضريح مقدس آن حضرت، بدن مبارك حدود صد نفر از آن شهداى بزرگوار تازه و سالم هست، كه مرحوم آية اللَّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى مشاهده فرموده اند.
(به كتاب «نور باهر» تأليف مرحوم محمّد باقر مرندى و اجساد جاويدان به نقل از كسانى كه همراه آية اللَّه مرعشى نجفى اجساد مطهر را زيارت كرده اند مراجعه شود).
[تقویم شیعه - ۱ - شهادت سلطان على بن محمّد الباقر عليه السّلام - صفحه۹۶]
🍁اللهم عجل لولیک الفرج 🍁
@DinAssLamm
🕋🕋🕋امامت رابشناس《۱》
〽️〽️مؤلف علامه باقر مجلسی رحمه الله تعالی گوید : پدرم رحمه الله تعالی از همان کتاب نقل کرد که جابر بن یزید جعفی گفت: چون خلافت به بنی امیه رسید، خونهای محترمی را ریختند و هزار ماه، امیرالمؤمنین علیه السّلام را روی منبر لعنت کردند و از او بیزاری جستند. و شروع به پنهانی کشتن شیعیان در هر شهر کردند و بنیاد زندگی آنها را بر باد دادند و برای رسیدن به پشیز بی ارزش دنیا، مردم را در هر دیاری وحشت زده کردند. هر کس که امیرالمؤمنین را لعنت نمی کرد و از او بیزاری نمی جست، او را میکشتند؛ هر کسی که بود. جابر بن یزید جعفی گفت: از بنی امیه و پیروان آنها به امام مبین زین العابدین سید ساجدین و خلیفه الله علی العباد علی بن الحسین صلوات الله علیه شکایت کردم و گفتم: یا ابن رسول الله! ما را در هر گوشه و کنار میکشند و از بیخ و بن برمی کنند و آشکارا مولای ما امیرالمؤمنین افضل لکم من کتاب الله را بر روی منبرها و منارهها و بازار و کوچهها لعنت میکنند و از او بیزاری میجویند، تا آنجا که در مسجد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جمع میشوند و آشکارا علی صلوات الله علیه را لعنت میکنند. یک نفر این کار را منع نمی کند و اظهار ناراحتی نمی نماید. اگر یکی از ما انکار کند، همه بر او حمله میکنند و میگویند این رافضی و ابو ترابی است و او را پیش فرمانروای خود میبرند و مدعی میشوند که این شخص ابو تراب را به نیکی یاد کرده، او را میزنند و زندانی میکنند و بعد او را میکشند. امام صلوات الله علیه که این سخنان را از من شنید، نگاهش را به آسمان دوخت و گفت: خدایا منزهی! مولای ما چقدر حلم تو زیاد است و بلند مرتبه ای در شکیبایی و برتر است قدرت تو.
🍁اللهم عجل لولیک الفرج 🍁
@DinAssLamm
🕋🕋🕋امامت رابشناس《۲》
خدایا! آنچنان بندگان خود را مهلت داده که آنها گمان میکنند همیشه مهلت دارند، تمام این جریانها در دیدگاه تو است، قضای تو مغلوب نمی شود و تدبیر حتمی تو قابل جلوگیری نیست، هر جور و هر وقت بخواهی. تو داناتر از ما به آنهایی.سپس فرزند خود محمّد صلوات الله علیه را خواست به او فرمود: پسرم! او فرمود: لبیک یا سیدی! فرمود: فردا صبح برو به مسجد پیامبر صلی الله علیه واله، نخی را که جبرئیل برای جد ما آورده بگیر و آرام تکان بده[دعا کن]. مبادا آن را محکم حرکت دهی! مبادا چنین کاری را بکنی که مردم همه نابود میشوند.
جابر گفت: با تعجب از این فرمایش امام در فکر بودم و نمی دانستم به مولایم چه بگویم. فردا صبح زود خدمت حضرت باقر صلوات الله علیه رفتم، شبی را با تمام شوق به سر برده بودم تا شاهد حرکت دادن آن نخ باشم. در همان بین که من سوار مرکب خود بودم، امام صلوات الله علیه خارج شد. از جای جستم و سلام کردم. جواب داد و فرمود: چه شده؟ صبح به این زودی پیش ما نمی آمدی! گفتم: یا ابن رسول اللَّه! دیروز از پدر بزرگوارت شنیدم که فرمود: این نخ را بگیر و به مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه واله برو و آن را آرام تکان بده، مبادا محکم حرکت بدهی که همه مردم میمیرند. فرمود: جابر! اگر نه این است که وقتی معین قرار داده شده و هنگام مشخصی تعیین شده وتقدیری مقدر شده است، هر آینه این مردم بد سیرت را در یک چشم به هم زدن زیر و رو میکردم، نه بلکه در یک لمحه و لحظه، ولی ما بندگان گرامی خدا هستیم که پیش او اظهار نظر نمی کنیم و به دستورش عمل میکنیم. عرض کردم: مولای من! چنین کاری نسبت به آنها انجام نمی دهی؟ فرمود: تو مگر دیروز نزد پدرم نبودی که شیعیان پیش پدرم، از ناصبیان ملعون و قدریهای مقصر شکایت میکردند؟ عرض کردم: بلی مولای من. فرمود: میخواهم آنها را بترسانم. عده ای از آنها هلاک شوند، خداوند زمین را از وجودشان پاک کند و مردم راحت شوند. گفتم: مولای من! چگونه آنها را میترسانی؟ آنها تعدادشان بیشتر از حد شماره است. فرمود: برویم مسجد تا قدرت خدا را به تو نشان دهم.
جابر گفت: در خدمت آن جناب به مسجد رفتیم. ایشان دو رکعت نماز خواند، آنگاه صورت بر خاک نهاد و کلماتی بر زبان راند. سپس سر بلند کرد، عرض کردم: چه کردید یا ابن رسول الله؟ فرمود: وای بر تو! برو بیرون ببین مردم در چه حالی هستند! من از مسجد خارج شدم. ناگهان صدای همهمه و ولوله زیادی شنیدم که از هر طرف بلند بود. زمین لرزه و تکانهایی که باعث ریختن و خراب شدن تمام خانههای مدینه شده و بیشتر از سی هزار زن و مرد کشته بود. دیدم مردم با گریه و ناله و فریاد شدید از کوچه و بازارها خارج میشوند و میگویند: [إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون ]
قیامت بر پا شده و واقعه اتفاق افتاده و مردم مردند! گروهی دیگر میگفتند: زلزله و خرابی و دسته دیگر میگفتند: ویرانی و قیامت، مردم همه مردند! گروهی را دیدم که گریه کنان میآیند و به جانب مسجد میروند و به یکدیگر میگویند: چگونه زمین ما را فرو نبرد، با اینکه امر به معروف و نهی از منکر را واگذاشتیم و فسق و فجور آشکار شده و زنا و ربا و شرابخواری و جمع شدن با همجنس زیاد گردیده! به خدا قسم بالاتر از این بر سر ما فرود میآید، اگر خود را اصلاح نکنیم!جابر گفت: من متحیر و سرگردان به مردمی نگاه میکردم که با ناله و شیون ولوله کنان و دسته جمعی به طرف مسجد میروند. دلم به حالشان سوخت، به طوری که از گریه آنها گریهام گرفت. آنها نمی دانستند علّت واقعه چه بوده و از کدام ناحیه به آن دچار شده اند. به جانب امام باقر علیه السّلام رفتم. دیدم مردم اطرافش را گرفته اند و میگویند: یا ابن رسول اللَّه! نمی بینی چه به روزگار ما آمده در کنار حرم رسول خدا؟ صلی الله علیه واله مردم مردند و از بین رفتند. برای ما دعا کن! فرمود: به نماز پناه ببرید، صدقه بدهید و دعا کنید. حضرت باقر صلوات الله علیه رو به من کرد و فرمود: جابر! مردم در چه حالند؟ عرض کردم: نپرس یا ابن رسول الله! خانهها خراب شده، قصرها ویران گردیده و مردم هلاک شده اند. من از دیدن آنها دلم سوخت.فرمود: خدا هرگز به آنها رحم نکند، حتما در دل تو هنوز اثری باقی مانده، وگرنه دلت به حال دشمنان ما و دشمنان دوستان ما نمی سوخت. سپس فرمود: مرگ باد مرگ بر قوم ستمکار! به خدا اگر نخ را مختصر حرکتی داده بودم، ستمگران همه میمردند و زیر رو میشدند و یک خانه و قصر باقی نمی ماند. ولی سید و مولایم به من دستور داد آن را حرکت شدید ندهم.
⚘اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@DinAssLamm
🕋🕋🕋امامت رابشناس 《۳》
آنگاه از مناره بالا رفت. مردم او را نمی دیدند. ایشان با صدای بلند فریاد زد: ای مردم گمراه و تکذیب گر! مردم خیال کردند صدای آسمانی است. پس خود را به خاک انداختند و دل هایشان به تپش افتاد و در سجده میگفتند: الأمان الأمان! آنها صدا را میشنیدند و صاحب صدا را نمی دیدند. سپس با دست اشاره کرد. من ایشان را میدیدم، ولی مردم نمی دیدند. [دوباره] در مدینه زلزله سبکی شد که مانند اول نبود و خانههای زیادی خراب شد. بعد این آیه را تلاوت نمود: «ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ. » [۱] {این [تحریم] را به سزای ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم. }
سپس وقتی فرود آمد، این آیه را تلاوت نمود: «فَلَمَّا
جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا. »
پس چون فرمان ما آمد آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و سنگ پاره هایی... بر آن فرو ریختیم. } «عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ* مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ. » [۴]
{تا سنگهایی از گِل رُس بر [سر] آنان فرو فرستیم. [که] نزد پروردگارت برای مُسرفان نشان گذاری شده است. } و این آیه را قرائت کرد: «فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ. » [۵] {درنتیجه از بالای سرشان سقف بر آنان فرو ریخت و از آنجا که حدس نمی زدند عذاب به سراغشان آمد. }
جابر گفت: در زلزله دوم، دختران با سر برهنه از خانهها بیرون دویدند و اطفال شروع به گریه و فریاد کردند. هیچ کس به آنها توجهی نداشت. امام باقر صلوات الله علیه وقتی این جریان را دید، نخ را میان دست خود جمع کرد و زلزله آرام شد. سپس دست مرا گرفت و در حالی که مردم ایشان را نمی دیدند، از مسجد خارج شدیم. در این موقع دیدیم گروهی از مردم درب دکان آهنگری جمع شده اند. تعداد آنها زیاد بود و به یکدیگر میگفتند: در این زلزله چه میشنیدید؟ بعضی میگفتند: همهمه و صدای زیادی بود. گروه دیگری میگفتند: لکن به خدا قسم صدا بود و سخن و فریادی بود، ولی ما سخنان را تشخیص ندادیم.
[۱]: . انعام / 146
[۲]: . این آیات در کتاب همین گونه ذکر شده است، در حالی که در قرآن شریف در سوره هود این چنین است: وأمطرنا علیها حجارة من سجیل منضود مسومة عند ربک وما هی من الظالمین ببعید و این مغایرت ممکن است به دلیل تصحیف روات بوده باشد یا این که امام صلوات الله علیه قصد جمع بین دو آیه را داشته اند، قسمتی از آیه سوره هود و قسمتی نیز از آیه سوره الذاریات.
[۳]: . هود / 82
[۴]: . الذاریات / 33 - 34
[۵]: . نحل / 26
جابر گفت: حضرت باقر صلوات الله علیه متوجه گفتگوی آنها شد و به من فرمود: جابر! کار ما و کار آنها این چنین است؛ وقتی که فساد کنند و شرارت نمایند و متمرّد گردند و ستم روا دارند، ما آنها را میترسانیم و به وحشت میاندازیم. اگر بر گردند که هیچ، وگرنه خدا اجازه خسف و فرو بردن آنها به زمین را خواهد داد.
جابر گفت: یا ابن رسول اللَّه! این نخ چیست که چنین شگفت انگیز است؟ فرمود: این یادگاری است از آنچه آل موسی و هارون گذارده اند و ملائکه برای ما آورده اند. جابر! ما را در نزد خداوند مقام و منزلی عالی است. اگر ما نبودیم، خداوند زمین و آسمان، بهشت و جهنم، خورشید و ماه، بیابان و دریا، همواریها و کوه ها، تر و خشک، شیرین و تلخ و آب و گیاه و درختی را نمی آفرید. خداوند ما را از نور ذات خود پدید آورد و با هیچ یک از انسانها مقایسه نمی شویم. خداوند به واسطه ما شما را نجات بخشید و هدایت کرد. به خدا قسم ما شما را به خداوند راهنمایی کردیم. در مقابل فرمان ما از امر و نهی پایدار باشید. مبادا هیچ یک از آنچه را که از ما به شما می رسد رد کنید. ما بزرگ تر و برتر و عظیم تر و بالاتر از تمام آن فضایلی هستیم که از ما برای شما نقل میکنند. هر چه را که میفهمید، خدا را سپاسگزار باشید و آنچه را که نمی فهمید، به خودمان واگذارید و بگویید پیشوایان ما بهتر میدانند که چه میگویند. در این موقع امیر مدینه سوار بر مرکب آمد. نگهبانان اطرافش را گرفته بودند و فریاد میزدند: مردم! بیایید پیش پسر پیامبر علی بن الحسین صلوات الله علیه و به واسطه او به خداوند تقرب بجویید، شاید خداوند عذاب را از شما برطرف فرماید! چشم آنها که به حضرت باقر صلوات الله علیه افتاد، با عجله به طرف آن جناب آمدند و گفتند: یا ابن رسول اللَّه! نمی بینی چه بر سر امّت جدّت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آمده؟ هلاک شدند و تمامشان از بین رفتند! پدرتان کجا است تا از او خواهش کنیم به مسجد بیاید و با شفاعت او به خدا تقرب جوییم، شاید این بلا را از امّت جدّت برطرف کند. امام باقر صلوات الله علیه فرمود: انشاء اللَّه خداوند برطرف خواهد کرد. خود را اصلاح کنید، تضرع و توبه کنید، پرهیزکار باشید و خودداری کنید از این کار که میکنید. از کیفر خدا خود را خلاص نمی بینند،مگر زیان کاران
@dinasslamm