AUD-20200512-WA0179.
2.54M
" علیایساقیکوثر "
علیمولا_علیمولا
#دکترمیثممطیعی
#دلنوشته
------♡:♡--------
@Dlnvshte
-----------------------
من از حال دلم، از این همه اصرار میترسم.
من از بسیار عاشق بودنم بسیار میترسم.
دلم جنگاوری تنهاست پیش لشکر عقلم،
من از این نابرابر بودن پیکار میترسم.
همان وحشی غزال تیزپای مست و مغرورم،
هم از دامت گریزانم، هم از تیمار میترسم.
سرانجام از نگاه اول خود توبه خواهم کرد
و از عصیان این دل بعد استغفار میترسم.
سکوتم سالها باعث شده عشقم نهان باشد
ولی از چشمهایم لحظهی دیدار میترسم.
#دلنوشته
------♡:♡--------
@Dlnvshte
-----------------------
روایت اصبغ بن نباته از لحظات پایانی عمر شریف حضرت علی(ع).mp3
2.82M
🏴 روایت "اصبغبننباته" از لحظات
پایانی عمر شریف امیرالمؤمنین
حضرت علی " علیهالسلام " ...
: #حاجمیثممطیعی
#دلنوشته
------♡:♡--------
@Dlnvshte
-----------------------
اگر من یک پسر بودم...
شانه هایم را مرحم اشک هایش میکردم...
نمیگذاشتم اشک بریزد،لااقل جلوی من!
اگر پسر بودم...
نمیزاشتم از انتخابش پشیمون بشه...
اگه پسر بودم،زورمو به رخ بدنش
ضعیفش نمیکشیدم و هرگز نمیزدمش...
اگه پسر بودم،میدانستم یه دختر ضعیفه...اذیت ش نمیکردم
قلبش و نمی شکستم و بهش ضربه جبران ناپذیر نمیزدم...
انقدر بی احساس رفتار نمیکردم که گدایی محبت کند...
اگر پسر بودم،نمیگذاشتم ناراحت بخوابد
نمیگذاشتم ناراحتی هایش تا صبح طول بکشد...
پسر که بودم میشدم«#سپر» بری مشکلاتش...
پسر که بودم... پای عشقی که شعله ور کردم و در قبالش مسئولم،میماندم...
اگر شوخی هام ناراحت ش میکرد شوخی نمیکردم...
اگر پسر بودم...زیر باران دست هایش را میگرفتم و راه میرفتم؛تا برایش خاطره بماند...اگر باران شدید شد،چتر را روی سر او میگرفتم و خودم زیر بارون خیس میشدم...
شب ها به جای ستاره ها ،با خیره شدن به چشمانش میخوابیدم،تا بداند چقدر دوستش دارم...
لباس های زیبایی که دوست داشتم در تنش ببینم را برایش میخریدم و سوپرازش میکردم
باهم که راه میرفتم نمیگذاشتم دستانش از دستام جدا شود...حتی اگر عرق کرد!
موقع عصبانیت فقط دست های ظریفش روی قلبم میتوانست آرومم کند...
گاهی روی آینه براش قلب میکشیدم و اسمش و روش مینوشتم...
اگه ترسید،آغوشم و باز میکردم و در گوشش میگفتم من هستم....همیشه هستم...پیشت میمونم...تا ابد جان همینجاست تو بغلم....تو مال منی به هیچ کس نمیدمت....
نمیگذاشتم مشکلات را تنهایی به دوش بکشد و میگفتم باهم حلش میکنیم
پسر که بودم...
سعی میکردم برایش بهترین همسر دنیا باشم و شاید بهترین پدر دنیا برای فرزندش...
گاهی یادش مینداختم خاطرات خوبمان را بنویسد...
گاهی موهایش را نوازش میکرد و تو
گوشش تکرار میکردم بدون تو میمیرم
بهش نشون میدادم،خوشبختی پول نیست! داشتن توست.....
برای داشتنش خدا رو شکر میکردم و دعا میکردم که هیچ وقت از دستش ندم...
گاهی به تک تک اجزای صورتش نگاه میکردم و میگفتم تو واقعاً انقدررررر زیبایی یا من اینجوری میبینمت؟
گاهی ازش میخواستم از آرزو هاش برام بگه...
برای همه حرفاش حوصله داشتم،حتی حرفای مسخره و بیخودش...تا بدونه برام مهمه🙃❤️
گاهی یه انگشتر واسش میخریدم و میگفتم تو کدوم دستمه؟
گاهی بهش میگفتن اگه تو نبودی من چکار میکردم؟
دستانم از نوازش گونه هایش نمی ایستاد🤗
براش غرور نداشتم....ولی برای دوست داشتن ش زیاد...
اگر پسر بودم،واقعا #پسر بودم.... که حرمت نام مرد خدشه دار نشه
اگر پسر بودم نمیگذاشتم مردونگی فقط به اسم باشه😍😍😍😍
کاش پسر بودم....
#مریم_بوالحسنی
#دلنوشته
------♡:♡--------
@Dlnvshte
-----------------------
من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار منتظر هیچ کس نمی ماند!
#فاضل_نظری
#دلنوشته
------♡:♡--------
@Dlnvshte
-----------------------