🍄 ﷽ 🍄
🔹اين ايّام ، ايّامی است که نسيمی از محرّمِ سيدالشهدا (ع) به عالَم میوزَد .
🔹طبقِ روايات وقتی محرّم شروع میشد ديگر کسی لبخند بر لبانِ ائمه ـ علیهمُالسّلام ـ نمیديد ، و روزِ عاشورا ، روزِ اوجِ حُزن و اندوهِ آنها بود .
🔹با آغازِ محرّم ، ديگر لبخند بر لبانِ امام زمان (عج) نمیآيد ؛ لذا در اين ايّام ، عالَم متحوّل است و مومنين متحوّل هستند .
🔹رزقِ بُکاء ، زيارت ، شفاعت و خونخواهیِ سيّدالشّهدا (ع) ، رزقِ برائت از دشمنانِ ايشان ، رزقِ آمادگی جهتِ حضور در لشکرِ امام زمان (عج) ، رزقهايی هستند که موسمِ تقسيمشان ايّامِ محرّم است ؛ در وقتِ ديگر ، اين روزیهای الهی به راحتی در دسترس نيستند .
🔹بايد مترصّد باشيم رزقهای مخصوصِ محرّم را از دست ندهيم ؛ اگر اين دهه را از دست بدهيم خيلی از رزق ها ـ ديگر ـ تا محرّمِ بعدی در دسترس نخواهند بود .
@Dlnvshte
كـل یوم أتنفـس،
بحـب حـسـين...
هـر روز به عـشـقِ
#حـسین نفس میکـشم :)
#سلام✋🏻
#صٮبحتونحسینے✨♥️🏴
@Dlnvshte
💎روزی شخص نانوایی مردی با لباس کهنه و فقیرانه ای را دید که به طرف مغازش میآید..با خودش گفت حتما این فقیری است که می خواهد نانی را گدایی کند.وقتی آن مرد رسید گفت نان تمام شده،مرد از آنجا دور شد..دوست نانوا که آن مرد را از سر کوچه دیده بود به نانوا رسید و گفت"او را شناختی.؟نانوا گفت نه..حتما فقیری بود که نان مجانی می خاست و من به او گفتم نان تمام شده..دوست نانوا گفت وای بر تو..آن مرد استاد و زاهد بزرگ شهر است..نانوا تا فهمید به سمت زاهد دوید و گفت مرا ببخش که شما را نشناختم..و از زاهد خواهش کرد که او را به شاگردی قبول کند زاهد قبول نکرد ولی نانوا اصرار کرد که اگر مرا به شاگردی قبول کنی تمام شهر را نان مجانی دهم...زاهد به خاطر شرطش او را قبول کرد...روزی در کلاس درس نانوا از زاهد پرسید که ای شیخ"جهنم کجاست؟
شیخ گفت جهنم جاییست که تکه نانی را برای رضای خدا ندهند و شهری را برای رضای بنده ای نان دهند...
حکایت آشنا...
@Dlnvshte
#حسینیه
هر که دارد هوس <<کرب وبلا>>
رو به <<سه ساله>>بزند
هر که دارد به دلش
شور و نوا دم ز #رقیه بزند
#اللهم_الرزقنا_کربلا💛
@Dlnvshte