🔰 همراه شما هستیم در پیام رسان👇👇
🌎 تلگرام
🆔https://t.me/Doaye_nodbeh80
🌎 ایتا
🆔https://eitaa.com/Doaye_nodbeh80
خشم مقدس
✅ حضرت زهرا (س) بمنظور معرفی صحیح ولایت و دعوت مردم به ولایتمداری و حقیقتی چون امیرالمومنین بودن علی ع ، بهمراه خانواده به خانه بیش از 50درصد مردم (مهاجرین و انصار)مدینه رفت .
♦️ با خودتون فک کنید ، شما برای دفاع از ولایت و معرفی انقلاب و اسلام به همشهری ها و هم محله ای هاتون ، با خانواده به خانه چند نفر رفته اید تا مبلغ اسلام و انقلاب باشید و آنها را به حقیقت دعوت کنید ؟
#فاطمیه
#فاطمه_سلام_الله_علیها
#ولایت
شهید
محمد حسین حدادیان
مادر شهید محمدحسین حدادیان: پسرم را در قلب تهران به شیوه داعشیها شهید کردند
مادر شهید محمدحسین حدادیان: پسرم را در قلب تهران به شیوه داعشیها شهید کردند
رفته بود سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها بایستند، اما رد خشونت جایی وسط همین پایتخت امن غرب آسیا سربرآورد؛ تهران خیابان پاسداران، گلستان هفتم، مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تا سوریه رفته و با تروریستهای داعش جنگیده بود، اما اینجا در تهران، امالقرای جهان اسلام شهید شد؛ به دست کسانی که مدعی صلح و دوستی بودند، اما با مأموران تأمین امنیت کشور همان رفتاری را کردند که داعش با مردم سوریه و عراق میکرد. رفته بود سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها بایستند، اما رد خشونت جایی وسط همین پایتخت امن غرب آسیا سربرآورد؛ تهران خیابان پاسداران، گلستان هفتم، مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی. مریدان تابنده آمده بودند تا بکشند و بسوزانند. در این مسیر مجهز به انواع سلاح سرد بودند و سلاحهای گرمشان هم برای استفاده آماده بود که مأموران امنیت دیگر مهلتشان ندادند. با وجود انواع سلاحی که در دست داشتند، همچون تروریستهای تکفیری ماشین را هم به عنوان یک ابزار ترور و خشونت به خدمت گرفتند. اتوبوسی را به دل مأموران ناجا زدند و سه نفر را شهید کردند و بعد با یک سمند به سوی حافظان امنیت شهر حمله کردند.
حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد
مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
فدک و خانهی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذرهای راحت از این غم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد
🔰 همراه شما هستیم در پیام رسان👇👇
🌎 تلگرام
🆔https://t.me/Doaye_nodbeh80
🌎 ایتا
🆔https://eitaa.com/Doaye_nodbeh80