🌸روی همهی صفحات دفترش📒
نوشته بود:📝
او می بیند!
بـاٰ این کار میخواست هیچوقت
خدا را فراموش نکند...📌
#من_میترا_نیستم
#شهیده_زینب_کمایی
شمام اینجوری هستی؟
وقتی میخوای یکی رو امر به معروف کنی هزاررر جور فکر و خیال میاد سراغت؟؟
اگه اثر نکنه چی؟😞
یه وقت دوستیمون بهم نخوره؟😥🤭
فک نکنه من خودخواهم 😏😐
اگه بگم و توجه نکنه؟؟🙄
وااای اگه ضایعم بکنه!!؟🤐
نه نمیگم در موردم فکر بد می کنه😇😒
یوقت برنگرده بگه به تو چه؟😱😰
و هزااااار جور فکر و خیال منفی دیگه!!
😰😥😓😱🤯😩😤☹️😏😒😨😑😭
#چجوری_بهش_بگم
#بی_تفاوت_نباشیم
#چالش
🍃:
#آیه🌿
و بر خدا توکل کن، کافی است که او یار و مدافع تو باشد❤️
- سوره نساء ، آیه ۸۱
🍃:
یک دفترچه کوچک داشت، همیشه هم همراهش بود و به هیچ کس نشان نمی داد.
یک بار یواشکی آن را برداشتم ببینم داخلش چه می نویسد.
فکرش را می کردم!
کارهای توی روزش را نوشته بود؛
سر کی داد زده!
کی را ناراحت کرده!
به کی بدهکار است!
همه را نوشته بود؛ ریز و درشت.
نوشته بود که یادش باشد در اولین فرصت صافشان کند.
📚 یادگاران - صفحه ۴
#شهید_دکتر_محمدعلی_رهنمون
وقتی عقل عاشق شود
عشق عاقل میشود
آنگاه شهید میشوی...!
#شهید
#نگار_خانه
امام علی علیه السلام:
حڪمت گمشدھ مومن است،حڪمت را فراگیرهرچند از منافقان باشد!
•
○
#حدیث |#جهاد_علمی
🚩🏳️🚩🏳️
⭐⭐يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند:
پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام " حاج عباس رشتی" که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت.💔 عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی سادهای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد.💦🚰
اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود.
▪️ روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنهای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. 🪴
حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد.▫️
حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم.💔🌿
واعظ گفت چشم و شروع کرد: *السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ*🚩
هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد😭 و گفت:
*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ* قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد *السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِين*
*السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ* همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت:
قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد..🥀🍂
مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت.🕊️🍃
بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم.
گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دستهای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد.
💠🚩
در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويهای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛
وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است.
اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود😭🚩🏳️
#مهدی_جانم !🌱💛
اَیُّها النَّاس
بخواهید ڪہ آقا برســد
بگذارید دگـر
درد بـہ پـایان برســد
همگے در پس هر سجدہ
بہ خالق گویید
ڪہ بہ ما رحم ڪند
یوسف زهــرا برسد ...
#اللهمعجللولیکالفرج♥️
🍃:
هر كس روز جمعه
صدبار بر من صلوات بفرستد،
خداوند شصت حاجت او را روا میكند
سى حاجت آن براى دنيا
و سى حاجت براى آخرت است
پیامبر اکرم(ص)🌱
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص ٣٠١
#حدیث
💓امام سجاد علیه السلام 💓
تعجب می کنم از کسی که:
✅غذای فاسد😷🤭 رو بخاطر ضررش نمی خوره،
❎اما گناه رو بخاطر ضررش ترک نمی کنه!
🍃:
خوشبختى سراغ کسانى میرود که بلدند بخندند.
این زندگى نیست که زیباست.
این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مىبینیم.
دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید.
اگر آنها را کنار هم بگذارید، مىتوانید کل مسیر زندگی را با خوشحالى طى کنید.🌿❤️