eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
190 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
. . چـۅڹ‌ټۅ‌ڊآࢪم‌ھݥہ‌دآࢪݦ‌ دڱـࢪم‌هیـچ‌مبآێـد꧇)🌿 @DokhtaranehChadoory🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• یا رب🌱! بِغَلْتانْ مرا در بَغَلَتْ❤️ +جزتوکسیُ‌ندارم✨ @DokhtaranehChadoory🕊
‏به‌ این‌ فکر میکردم‌ چرا نمیاد اونی‌ که‌ باید بیاد؟ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدم‌ شاید نیستیم اونی‌ که‌ باید باشیم :) 😇'💜!
🌱••بخونیم و لذت ببریم••🌱 امام صادق علیه السلام میفرمایند: دوست دارم جوانی شما را در دو حالت ببینم؛ دانشجو یا دانشمند. ... پس قدر این لحظه هات رو بدون دختر خوب(:🙃
بخونید قشنگه✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...🙂
❬🕊🌱❭ - هم مداح بود هم شاعࢪ اهل بیت مےگفت:«شࢪمنده‌ام ڪہ با سَࢪ واࢪد محشࢪ شوم و اࢪبابم بےســࢪ واࢪد شود...» بعدِ شهادت... وصیتنامه‌اش ࢪو آوࢪدند، نوشتہ بود: قبࢪم ࢪو توۍ کتابخونہ مسجد المهدۍ کَندم... سࢪاغ قبࢪ ڪہ ࢪفتند؛ دیدند کہ بࢪاۍ هیکلش کوچیڪـہ وقتۍ جنازه‌ش اومد، قبࢪ اندازه‌ۍاندازه‌ بود! اندازه تنِ بی‌ســرش... _حاج‌‌ڪاظم‌محمدۍمداح‌اهل‌بیت‌علیهم‌السلام❤️✨ - ¦🕊⃟🌿¦
هر موقع تونستۍ توے کوچہ خیابون نگاه و ذهن ات رو کنترل ڪنی ؛ بعدش هم می‌تونۍ توۍ میدون جنگـ شھید بشی♥
•| ✨💛|• ••عمرۍگفتیم‌بیـآ...! امـآیـآرنبودیم‌ڪھ‌بیـآیۍ💔... به حق حضرت زینب علیهالسلام اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج مَعَ عافییَتِنا🖤😭
- رفیق ِدل‌شکسته ها ، امام حسین ِخسته ها (:
و تویے آنڪه صبح به صبح باید پنجره ےِ دل را رو بسوےِ مُحبتًش گُشود السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
💙🦋 یڪ‌هَفتہ‌دیگہ‌هَم‌بدونِ‌شُما‌گُذَشٺ🥺💔:/ 🙃⃟🦋¦⇢••
Mohammad Esfehani - Sabzeye Norooz (320).mp3
11.22M
🎶 آمدم ای شاه ، سَلام‌ت کنم ...
⊰•💎🦋•⊱ . پدرصورت‌پسـرش‌رآبوسیدوگفت: تاڪی‌میخوـٰاۍ‌برۍ‌جبھہ؟! پسـرباخنده‌گفت: قول‌میدهم‌دفعہ‌ۍآخرم‌بآشہ پدر:قول‌دادیـٰا..!' وپسـرش‌سرقولش‌جآن‌داد🙂'!
🔰 شهید علی وردی مربی تربیتی😭😭
برخیز که شور محشر امد این قصه به سوز جگر امد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌+شما‌یڪ‌تماس‌ازڪربلـادارید!!📞‌ ‌-جـــــانم‌حسین‌جــان؟🙂🌱‌ ‌+هل‌من‌ناصرِینصـرونے..‌ ‌-اگردرڪربلـابودم‌ تاپاےِجان‌براےِحسین"ع"تلـاش‌میـڪردم ‌گفت.. ‌+یڪ،حسینِ‌زنده‌داریم؛نامش‌مهدے"عج"است! ‌تاحالـابرایش‌چہ‌ڪرده‌اے؟!! _عجیب‌سڪوت‌ڪردم🍃 دست‌بہ‌سینہ‌نشین‌رفیق انتظاریڪ‌عمل‌است.. براےامام‌زمانت‌تلـاش‌ڪن🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@DokhtaranehChadoory🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️‌‌‌میگفت↓ میدونۍ‌فرق‌بۍنماز باشیطون‌چیہ؟! شیطون‌بہ‌آدم‌سجده‌نڪرد… بۍ‌نمازبہ‌خداسجده‌نمیڪنہ🙂💔 +واۍبہ‌حالمون‌ڪہ‌گاهۍ ازشیطون‌هم‌بدتریم @DokhtaranehChadoory🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا