🗓 20 فروردین ، روز هنر انقلاب اسلامی
📰 اواخر فروردین 72 بود؛ پیکر سیدمرتضی بر دوش مردم در مقابل حوزهی هنری تشییع میشد... خودرو حامل رهبر انقلاب در خیابان سمیه ایستاد. علیرغم مسائل امنیتی، آقا برای ادای احترام به شهید از ماشین پیاده شدند، کنار پیکر سرباز خودشان ایستادند و زیر لب زمزمه کردند: «إنا لله و إنا إلیه راجعون». بعد در جستجوی خانواده شهید، نگاهی به اطراف انداختند اما بهخاطر ازدحام مردم نتوانستند از نزدیک خانواده را ببینند. پس از پایان مراسم آقا گفتند: «از طرف بنده به خانوادهی شهید تسلیت بگویید؛ گرچه من خودم هم در این مصیبت داغدار هستم». بعد آرام و بیصدا در حالی که چشم به تابوت سیدمرتضی دوخته بودند، به راه افتادند. خیابان سمیه هنوز صدای گامهای آهستهی رهبر را به دنبال پیکر سربازش در ذهن دارد...
چندی بعد، آقا در صفحهی اول قرآنی که آن را به خانوادهی شهید آوینی هدیه کردند، این عبارت را به دستخط خود نوشتند: "به یاد شهید عزیز، سید شهیدان اهل قلم، آقای سیدمرتضی آوینی که یادش غالباً با من است...
🌺🌼🌺🌼🌺
🌺شهید آوینے:
جان امانتے است که
باید بـھ جانان برسد ..
اگر خود ندهے، مےستانند !
فاصلهی هلاکت تا شهادت،
همین خیانت در امانت است !
🌟۲۰ فروردین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی🌟
#چادرانھ🎈.•
.
#از_تبار_زهرا🦋.•
.
°•❀در روزگاری ڪہ
دشمن تمام امیدش
از بین بردن حجاب توست
تو همچنان پاک بمان
تو امیدش را ناامید کن!
.
°•❀بگذار از چادرت بیشتر از اسلحه بترسد
این چادر سیاه سلاح توست➿.•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعـای روز هشتم
مـاه مبـارک رمضـان 🌺
#ماه_رمضان
🌺🍃
📿~📿رمان-ایمان-عشق-شهادت📿~📿
•بسم رب شهدا•
^قسمتی از رمان ^
...... کلاسمون تموم شد از تینا خدافظی کردم
داشتم میرفتم به سمت ماشینم که یه ماشینه جلو پام سبز شد سه تا پسر بودن که اهگ و زیاد کرده بودند یکیشون گفت خانم خوشگله میرسونیمتون
شخص دوم : اره بیا بالا اصلا چرا برسونیمش بیاد بریم دور دور
خیلی ترسیده بودم اینجام کوچه بود و خلوت
خداخدا میکردم یکی برسه جونمو از دست این دیوونه ها نجات بده...
اما تمرکز کردم تا روی قیافه و لحن صحبت کردنم ترسو لرز نباشه
من : اقا لطفا مزاحم نشید
وبه راهم ادامه دادم که یهو دستم به سمت عقب کشیده شد برگشتم دیدم پر دومیه دستمو سفت گرفته بدنم به لرز افتاد یه لبخند چندش زد که دلم میخواست بزنمش....
همینطور که داشتم میلرزیدم که صدای اشنایی به گوشم رسید سرمو بالا اوردم که دیدم.......
ادامه 👇
دختران چادری 🌹
@DokhtaranehChadoory
لینک 👆👆
ادامه ی داستان زیبا مونو در اینجا دنبال کنید ❤️
ژانر : مذهبی-پلیسی-کمی عاشقانه-شهدایی📿
باما همراه باشید تا بریم بخونیم رمان خانم پلیس شیطون مون که چه اتفاقاتی در انتظارشه.... 🌹