eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
186 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 بِسـ❥ــمِـ اللهِ الرحمٰنِ الرحیمْـ 』 🔹امام علی(ع): هر كس خود را در جايگاه‌هاى تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمانِ بد می‌برد سرزنش كند. ⏳امروز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴٠٠ ۴ صفر ۱۴۴۳ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ 🌸ذکر روز : یارب العالمین
⭕️ 🔸امام صادق علیه السلام: 🔹دختران نیکی هایى هستند که در برابر آن پاداش داده مى شود و پسران همچون نعمتى هستند که از آن بازخواست مى شود. (وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۱۰۴)
•٠📎♥️🌿٠• چــٰادُࢪ خـــآکۍ‌ِ مَن جِلوـهـ مآدَࢪ دآࢪد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱📿
🕊🌹🕊 آدینہ اے دیگر، چشم براه و منتظر، طلوع ڪرد و آفتابش را بر گلدان هاے ایستاده در اضطراب مسیر انتظار،گسترانید. هزار فوج شاپرڪ، هزار طاق رنگین ڪمان، هزار هزار جوانہ و هزاران دیده ے مشتاق، بہ راهت خیره مانده اند... ✋سلام بر قطب عالم امڪان☀️
💌 اگر امروز مواظب لقمه غذایت نباشی فردا مجبوری مواظب حجاب دخترت غیرت پسرت و حیای همسرت باشی... ⛔لُقمه حرام شروع همه ی مصیبت هاست...
از گمنامی نترس! از اینکه اسم و رسمی نداری، از کارهای کرده ات به نام دیگری، از بی تفاوت بودن آدم ها، از تنهایی ات در عین شلوغی ها، غمگین مباش که گمنامی، اولین گام برای رسیدن است! شهید ابراهیم هادی
💐🍂💐🍂💐🍂؛💐؛🍂💐؛🍂💐؛ 🍂💐🍂؛ 💐🍂؛ 🍂 ؛ شهید ابراهیم هادی دوست امام زمان عج بود ... ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده... هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد ... و نیمه های شب برگشت ؛ آنهم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ... سریع بیا، ما شاالله زنده است! بچه ها خوشحال شدند ... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ... رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها ... اما وقتی رفتم انجا نبود ... کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!! بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم... عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم ... زیر لب فقط میگفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش... منبع: کتاب سلام برا ابراهیم صفحه 117 و 118 🍂 💐🍂 🍂💐🍂 💐🍂💐🍂💐🍂💐🍂💐🍂💐