{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔🙂•
کاش مردم بین این همه گلگی و دغدغه
کمی هم گلگی از نبود تو داشتند...
کمی هم دغدغه ی دوری ات را...
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔😭🥀•
عاشقے ࢪا آن لحظہ فهمیدم کہ...
چادࢪ زهࢪا آتش گرفت و
علے مے سوخت...🥀💔
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀━━┓
@DokhtaranehChadoory
┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┛
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔😭🥀•
زهرا قرار این بود بی وفا؟!
قرار این نبود تنها به این زودی بری...
گریه ی بچه ها رو نگاه...
تنهایی حیدر رو نگاه...
غسلش داد
کفنش کرد
آخر سر هم سر گذاشت رو تابوتش و با بغضی که تو گلوش بود گفت:
زهرا منم علی..💔😭
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
{🌱•هو الرحمن •🌱} •💔😭🥀• زهرا قرار این بود بی وفا؟! قرار این نبود تنها به این زودی بری...
ای کاش دری نبود...
ای کاش در میخی نداشت...
ای کاش شعله نبود...
ای کاش شعله چادر مادر نداشت..💔🥀
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
ای کاش دری نبود... ای کاش در میخی نداشت... ای کاش شعله نبود... ای کاش شعله چادر مادر نداشت..💔🥀 #فا
این نفسای آخرت😭
تو قنوت نمازت..🤲
برای منم دعا کن مادر...
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔😭🥀•
خوب شد که زهرا در عاشورا نبود...
غیر از این در درد عاشورا می سوخت...
امان از دل زینب😭🥀
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•🌝💛😍•
ای گل دختر سرزمینم...
تویی که زهرایی بودن را انتخاب کرده ای و راه آن بانوی بی نشان را گرفته ای..
چه دلبرانه به میدان آمده ای...
رایحه ی چادر زهرایی و زینبی تو شاید دل از اهل خیابان نبرد اما..
بدجور خدا را عاشق می کند!
مواظب این حریر بهشتی باش که به سبب آن به سعادت رسیده ای🌺
این چادر مشکی تو یادگار مادرمان زهراست...
وصیعت مولایمان علی ست..
چادرت در گرما عزابت می دهد در سرما اذیتت می کند اما...
همه ی این ها می ارزد به زهرایی شدن🌹
تو اکنون با ارزش ترین بودن را انتخاب کرده ای..
مانند مرواریدی درون صدف می درخشی✨😍
#چادرانه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💐حواستان باشد شیطان سرتان را گرم میکند
تا سرمایهی عظیمی به نام عمر که خدایتعالی به شما عنایت فرموده است را از شما بگیرد.
و آن محبّتی که خدایتعالی به شما داده تا صرف اهلبیت علیهمالسّلام، والدین واقعیتان شود، که زیر نظر آنها و در مکتب آنها رشد کنید.
زمانی وقت تمام میشود و میگویند: از این مرکب پایین بیایید.
حالا شما چکار کردید؟!
ما امام زمانمان، آن پدر مهربانمان را که در این دنیا آمده است، در هیاهوی دنیا گم کردهایم و رفتهایم دل به چه بستهایم؟!
سالها منتظر است و به توِ بچّه شیعه میفرمایند:
«هل من ناصر ینصرنی»؟
چقدر به دنبال امام زمانت به جمکران رفتی که یک بار زانو بزنی و بگویی: آقا جان! یک بار هم برای شما آمدم؟
ببینید راه ما چقدر کج شده است!؟
آیا ما فرزند صالحی برای اهل بیت علیهم السّلام بودهایم؟!
💐استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹
#قسمت۲۴
#از_جهنم_تا_بهشت🌊
اون آقا_ اونجا چه خبره؟
یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره… یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم.
اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید.
با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید.
همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟
دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن.
بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم.
و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید.
با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم .
تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم.
بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم….. برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید…. با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم.
و بعد بدون خداحافظی رفت.
برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم
_چتونه؟
شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن.
_ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم.
و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم.
اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه…..
🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹
﷽
🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃
#قسمت۲۵
#از_جهنم_تا_بهشت
به روایت امیرحسین.
همینجوری اعصابم بابت اتفاقات این مدت خراب بود دیگه این اتفاق هم شده ضربه آخر برای من . ولی بازم خودمو کنترل کردم که چیزی نگم. خیر سرم بچه ها منو اوردن اینجا که حالم خوب بشه ولی حالا دیگه شده بود واویلا. کلا هر وقت اینجور صحنه هارو میدیدم اعصابم خورد میشد دست خودمم نبود و امکان نداشت روزی باشه که کمتر از سه چهار بار این صحنه ها جلوی چشمام اتفاق بیفته. تقریبا پایینای کوه بودیم که با صدای محمد که داشت صدام میکرد از فکر اومدم بیرون.
محمد _ سید. داداش کجا سیر میکنی ؟
_ هیچی. همینجام.
مهدی_ فکر کنم عاشق شده
جوری نگاش کردم که کلا پشیمون شد از حرفش و همزمان با نگاه عصبی من و نگاه شرمگین مهدی گروه ۶ نفرمون رفت رو هوا البته به جز من که حوصله خندیدن هم نداشتم.
بچه ها داشتن میگفتن و میخندیدن منم برای اینکه اصلا حوصله نداشتم سرعتمو زیاد کردم و ازشون فاصله گرفتم . تارسیدم به ماشین سریع نشستم و سرمو گذاشتم رو فرمون . واقعا دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم . با صدای تق تق شیشه سرمو بلند کردم و با چهره محمد که دلسوزانه زل زده بود بهم روبه رو شدم. شیشه رو کشیدم پایین.
محمد_ ببین امیر داداش یه سوال میپرسم بی رودروایسی جواب بده . الان میخوای تنها باشی یا با کسی درد و دل کنی؟
محمد صمیمی ترین دوست من بود ولی حتی اونم از مشکل من خبر نداشت چون چیزی بود که نمیخواستم هیچ کس هیچ کس اطلاعی ازش داشته باشه. یه لبخند زورکی زدم و گفتم:
_ بپر بالا رفیق.
و بعد رو به بچه ها که با فاصله از ما وایساده بودن دم ماشین علی دست تکون دادم. محمد سوار شد و راه افتادم.
دیگه داشتم از سکوت کلافه میشدم دستمو بردم که ضبط ماشین رو روشن کنم که محمد دستمو گرفت. پرسشگرانه نگاش کردم.
محمد_ نمیخوای بگی چی شده؟
_ بیخیال داداش
محمد_ تا کی میخوای بریزی تو خودت؟
با حرص دستمو کشیدم و گفتم
_ هروقت که حل بشه.
محمد ضبط رو روشن کرد و آهنگ صبح امید بود که فضای ماشین رو قابل تحمل کرد
🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃
حرفی_نظری_انتظاراتی_سوالی و ....
دارید در مورد رمان دارید .
●به صــــورت نـاشنـاسـ... برای ما ارسال بفرمایید●
👇
https://harfeto.timefriend.net/16668633602491
نظر شما عزیزان در مورد رمان چیه ؟
بـاتــشـــکر🌹
#دختـــــران_چـادࢪے🌹
•••
هر گاه وسوسه شیطان به سراغتان آمد
مطمئن باشید که موهبتی الهی در نزدیکی
شماست که شیطان در پی رد آن است ...
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔🕊•
آرزوی شب و روزم شهادت است...
مرا به قصد شهادت دعا کنید!☺️🙃
#شهیدانه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┓
@DokhtaranehChadoor
┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┛
مولا امیرالمومنین(علیهالسلام):
از امروز به فکر فردا باش؛
و از اموال دنیا به اندازهی #کفاف خویش نگهدار.
| نهجالبلاغه،نامه۲۱
سلام عزیزان ،با دوستی صحبت می کردم می گفت در جلسه ای با مسئول فرهنگی
صدا و سیما بودم.
یه مطالبهی خیلی جدی داشتند در خصوص اعلام نظر عزیزان جبهه انقلاب در مورد برنامه های صدا و سیما با تماس با روابط عمومی ۱۶۲
میفرمودند ساختار صدا و سیما موانع جدی قانونی برای تولید کار فاخر و ارزشی داره و چندین مصداق آوردند از نتیجهی مطالبهی مردم
از جمله اینکه:
زمانیکه آقای مهران مدیری از صداو سیما رفتند به شبکه خانگی،فقط دو میلیون و چهارصد هزار پیامک به صدا و سیما ارسال شده مبنی بر اعتراض به عدم حضورشون و تهیه کننده با استناد به همین درخواست مردمی ایشون رو با سلام و صلوات برگردونده.
ایشون بسیااار ناراحت بودن از عدم حضور جبهه انقلاب در میدان صداوسیما
و تاکید داشتند کوچکترین قدردانی،انتقاد و پیشنهاد خودتون رو با ۱۶۲ درمیون بگذارید و مطمئن باشید در تغییر سیاست ها اثرگذار هست.
از کنشگری موثر با چند دقیقه زمان گذاشتن برای تماس و پیامک و اظهار نظر غافل نشیم🌹از برنامه های
جهان آرا
ثریا
میدون
پاورقی
سندباد
ایرانیوم
مسابقه فامیل بازی
با باباها
هم بازی
دورت بگردم ایران
انیمیشن #تیم بعد ماجراهای نوید
و مستندهای انقلابی لطفا حمایت کنید تماس بگیرید وتشکر کنید
وتقاضای ساخت برنامه های فرهنگی برای قشر نوجوان وکودک رو داشته باشید
در مورد اخبار هم بخوایید که از پیشرفت ها و خبرهای امید بخش داخلی بیشتر گزارش تهیه بشه
خلاصه که صداوسیما رو هم دریابید