eitaa logo
دختران نظامی
628 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
6هزار ویدیو
145 فایل
بسم‌رب‌الشہید ‌مشخصات کانال و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:1400/11/4 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:) برای حرفای قشنگتون... :) https://daigo.ir/secret/6203690599
مشاهده در ایتا
دانلود
دختران نظامی
✨تسخیر ناپذیر ✨ پارت سیزدهم. به محض اینکه در رو باز کردم امکان نداره😳خواب میبینم😳بیدارم؟! خدایا،وای.
✨تسخیر ناپذیر ✨ پارت چهاردهم. _راستش،یه عملیات که فوق سری هست و تعداد محدودی از بچه ها ازش خبر دارن،سرهنگ از من خواستن تا با شما در میون بزارم بله بفرمایید... _ ادامه اش رو پرونده رو میدن تا بخونید،من چندین بار پرونده رو زیر و رو گردم ولی چیزی دستگیرم نشد متاسفانه،گفتم شما شاید چیزی بدست بیارید. بله حتما _ پس بیاید اتاق من و مرونده رو تحویل بگیرید،در ضمن تکرار میکنم ،فوق سری هست و کسی نباید ازش مطلع بشه باشه چشم. احترام گذاشتم و آزاد باش تق تق _ بفرمایید وارد شدم و احترام گذاشتم و آزاد باش جناب سرگرد واسه تحویل پرونده اومدم. _بله بفرمایید اینم پرونده. متشکرم . احترام ،آزاد باش... رفتن پیش آرزو به شوخی احترام گذاشتم، خانم مرادی کارتون تموم شده✨😂 +کوفت ،من باید به شما احترام بزارما🚶‍♀😂😂مسخره نکن منو باشه بابا ،جوش نیار ،بریم؟ +بریم(: ارزو پایه ای پیاده بریم؟ +اره اره بریم. راه و گرفتیم و تو راه کلی صحبت کردیم... خونه که رسیدم و شام و ... رفتیم اتاق های خودمون من یه بسم الله گفتم و رفتم سراغ پرونده، خیلی ذوق داشتم . باید حسابی سنگ تموم میزاشتم و کلی چیز از پرونده خارج میکردم🙂❤️ جناب سرگرد بهم گفت در صورت نیاز میتونم از متهم بازجویی کنم ،وای چقدر ذوق داشتم پرونده رو باز کردم... با دقت هنه جیز رو میخندم و چیز هایی ک بدست میاوردم رو یادداشت میکردم،حسابی مترکز شده بود روی پرونده،همه پرونده مثل سره هایی بود که به هم متصل بودند... کلی جیز از پرونده به دست آوردم تقریبا میشه گفت اگه پاک نویس کنم سه برگه آچار بشه... خیلی کم بود ،مغزم و مترکز کردم و کلی اطلاعات دیگه بدست اوردم. کلی چیز بود ک باید میفهمیدم،کلی سرنخ،کلی اصلاعات که مجهول بودن و قلقلکم میدادن ،حسابی سرگرم بودن که متوجه صدای اذان شدم ،چه آرامش دلچسبی😌❤️ اروم بلند شدم وضو گرفتم و نمازم رو خوندم و دعا های همیشگی...،بعدشم خدایا خودت کمکم کن سرافراز بشیم،بتونم پرونده رو با موفقیت حل کنیمو... اللهم عجل لولیک الفرج اللهم الرزقنا شهادته فی سبیله اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه بلند شدم و دوباره رفتم سر پرونده یکمی اطلاعات دیگه دراوردم🙂✨ پاک نویس که کردم جمعا شد ۷برگه آچار خدای من خیلی کمه😞اینا رو با جه رویی بدم دست جناب سرهنگ... تو این فکرا بودم که خوابم برد... بیدار شدن و سریع رفتم پایین ،بابا که رفته بود شمال و آرزو هم بیدار شد و اوند دیدن داره خیره بهم نگاه میکنه سلام صبح بخیر، آل دیدی دختر😐🚶‍♀ +سلام ممنون همچنین، زهرا چرا چشمات قرمزه و باد کرده🙁 واقعا😐؟؟ +اوهوم فک کنم دیشب کم خوابیدم. +فک نکن ، کل شب چراغ اتاقت روشن بود😕 ولش کن مهم نیست سریعتر بخوریم بریم... بعد از خوردن صبحونه و جمع کردن و حاضر شدن رفتیم اداره... سرگرد اوند پیشم ،بعد از احترام وسلام و آزاد باش... _ خانم محمدی چرا چشماتون این شکلی شده؟! هیجی دیشب نتونستم بخوابم. _در رابطه با پرونده. درسته؟ بله کاملا، همش بهم وصله و ادم رو قلقلک میده . _ چیزی دستگیرتون شد؟ بله ی چیزایی _واقعا😍خیلی خوبه افرین ولی خیلی کمه😞ترجیح میدم اول از متهم بازجویی کنم شاید اطلاعات بیشتر بشه. _چقدر شده؟! ۷صفحه _دفتر؟؟؟ آچار _😐خانم محمدی😐😐 بله _هفت صفحه آچار کمه؟؟؟؟ نمیدونم، از نظر من بله😞 _ولی خیلی خوبه ،عالیههه😍 به هر حال‌اگه اجازه بدید اول بازجویی کنم که اطلاعات بیشتر بشه _بله حتما، هماهنگ میکنم. ممنونم احترام و آزاد باش... ادامه دارد...
رفقا سه پارت تقدیم به نگاهای قشنگتون✨🙂
پروفایل/همه چی قاطی
پروفایل /چادری
سلام بله چشم چه خوب احسنت بر شما که همچین کاری خوبی میکنی خواهش میکنم عزیزم
عبادت🙂✨ چقدر به نماز اهمیت میدیم؟؟
سلام شما خودتم درجه یکی
سلام همچنین، ممنون لطف داری عزیزم بله الان زهرا از عملیات مطلع شد عسل همون دختری هست که زهرا نجاتش داد✨