eitaa logo
دختران نظامی
632 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
6هزار ویدیو
145 فایل
بسم‌رب‌الشہید ‌مشخصات کانال و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:1400/11/4 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:) برای حرفای قشنگتون... :) https://daigo.ir/secret/6203690599
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 هے نگـو مـن گناهکارم منو قبول نمیکنہ... روم نمیشہ با خدا حرف بزنم... بہ قولِ استاد دولابی مالِ بد بیخِ ریشِ صاحب شہ...! تـو مخلوقِ خدایے :) -حاج آقا پناهیان
🔴روغن ۱۰ درصد ارزان شد 🔹مدیرعامل شرکت تعاونی فرآوری روغن:ریزش قیمت روغن در بازارهای جهانی، رفع موانع صادرات روغن از مالزی و اندونزوی و همچنین تسهیل روند صادرات روغن آفتاب‌گردان از روسیه و اوکراین ۳ دلیل کاهش قیمت روغن است. 🔹در حال حاضر قیمت روغن نباتی ۵ کیلویی ۳۶۵ هزار تومان، روغن جامد کوچک ۷۰ هزار و ۴۰۰ هزار تومان، روغن مایع ۸۱۰ گرمی ۵۹ هزار و ۴۰۰ و روغن مایع ۹۰۰ گرمی سرخ کردنی ۶۲ هزار و ۵۰۰ تومان است.
جای خالی چشمان کسی مدت هاست که احساس میشود....
👆سردار آزمون با درآمد چندین میلیارد تومانی یخورده، فقط یخورده! زندگیش تو آلمان سخته، برای همین دعا می‌کنه که قیمت بنزین بیاد پایین!😂 🔹این تازه اول زمستان سرده...
🌠 ۱۱ " فرزند کوچک من " 🔹 هر روز که می گذشت علاقه م بهش بیشتر می شد... ⭕️ لقبم "اسب سرکش" بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ... 🔸چشمم به دهنش بود ،تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ... 🔹من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم می ترسیدم ازش چیزی بخوام ... ✅ علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه... هر چند، اون هم برام کم نمیذاشت. مطمئن بودم هر کاری که برام می کنه یا چیزی برام می خره، تمام توانش همین قدره ... 🔶خصوص زمانی که فهمید باردارم😌 اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد... 🔹 دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... 🔴 این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد👌 مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه و... 🔸اما علی گوشش بدهکار نبود ... منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده، با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو هم بکنه☺️ 🔹فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم و دائم الوضو باشم و... منم که مطیع محضش شده بودم. باورش داشتم ... 🔸9 ماه گذشت ... ✳️ 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود😊 اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ... 🔸مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت به مادرم گفت: لابد به خاطر دختر دخترزات ،مژدگانی هم می خوای؟😤 و تلفن رو قطع کرد ... ⭕️مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ...
🎇 ۱۲ 💮💖💮 "رحمت خدا" 🔸 مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... 🔸 هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده! 👌🏼تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت... 🔹نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ... خنده روی لبش خشک شد. 🔻با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت، نمی دونم ... 😓 مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین: - شرمنده ام علی آقا،دختره 😢 نگاه علی خیلی جدی شد. هیچ وقت، اون طوری ندیده بودمش! با همون حالت، رو کرد به مادرم: - حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید؟☺️ 🔹مادرم با ترس ،در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ... ❤️ اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه...😭 🔻 بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟!☺️ دختر رحمت خداست ، برکت زندگیه ... خدا به هر کی نگاه کنه بهش دختر میده... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ... و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... 🔹با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاقه و با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه ... 😭 دخترم رو بغل کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار زد/ چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... 😊 دونه های اشک از کنار چشمش سرازیر شد ... - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ؛ حق خودته که اسمش رو بزاری😊☺️ 🔸اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید...💞 خوش آمدی زینب خانم... خوش اومدی عزیز دل بابا...😌 و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی.... از سر شوق...
✍⚠️علی کریمی و توئیت یک ماه پیش در مورد ایشون که ظاهراً در حال وقوع است!!! 📍آیا جریان انقلابی و دستگاه قضایی رودست خورده است؟! 🔶در هر صورت همه چیز به قاطعیت دستگاه قضایی و امنیتی بستگی دارد...
🦋 بانو.... روزگار عجیبی است! زمانه الک برداشته و سخت در حال الک‌کردن است...! لحظه ای هم صبر نمی کند! یک روز را الک کرد.. و امروز دارد را الک می کند! بانوی دانه های الک زمانه، ریز است.. مبادا حیا و عفت و نجابت الک شود و تو بمانی و یک پارچہ ی مشکی..! :)🖤
⊰•💙🖇️💫•⊱ . سخت‌است‌ولۍهمیشہ‌بر‌سردارم من‌چـــــادرۍام،نشان‌بــرتر‌دارم.... بگذارکہ‌هرکہ،هرچہ‌خـــواهدگوید من‌ارثـــیّہ‌ازحــضرت‌مادردارم... :)❤️ .
「🙂💗」 افتادی؟؟!
سلما همتیان، دختر ۸ ساله شطرنج‌باز ایرانی در نخستین بازی آسیایی، خود تنها دختر طلایی کاروان شطرنج ایران شد. وی درباره کسب مدال طلا در این‌ مسابقات، با اشاره به پوشش خود گفت: خیلی احساس خوبی داشتم که با چادر پرچم ایران را بالا بردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین . تامی توانید در گروه ها به اشتراک گذارید , برای کوری چشم دشمنان . تا کور شود هر آنکس نتواند دید✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷✌️🇮🇷
یه سوال داشتم از دخترا چرا تو تجمعات علیه حجاب، همیشه ۹۰٪ جمعیت پسرن...؟🤨 پ.ن: بی حجابی حقوق زن نیست اضافه حقوق برای مرده..
⬅️‏ "زن" "زندگی" اش❤️ را داد تا ما "آزادی"🌷 داشته باشیم.
اولین خورشید گرفتگی قرن در حرم حضرت عشق، امام رضا علیه السلام♥️!