#شهیدانه🕊
نمازبلندترینفریادھاست؛
وقامتمابھبلنداینمازاست،
قدرتمارابایددرنمازمانجست :)
#شهید_مرتضی_آوینی🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها خودتونو آماده کنید
خبری توی راهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَفر بخیر ...
جوونی که شدی عاقبت بخیر ! 💔😭
این تصویر برای اولینبار اتفاق افتاده و واقعا جای خوشحالی دارد
چرا که اروپای مستاصل و شکست خورده از اغتشاشات ایران و رونمایی موشک #هایپرسونیک دست به دامان این موجود منفور همیشه بازنده شده است. پس خوشحال باشید که دوران افول اروپا هم رسیده است
🔗 رضا عبدی پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پارمیدا قاسمی: متوجه افتادن مقنعهام نشدم/ من و خانوادهام هیچ وقت با حجاب مشکلی نداشتیم و نداریم
🔹پارمیدا قاسمی پیرامون حاشیههای حضورش در مراسم اختتامیه لیگ تیر و کمان جام خلیج فارس با انتشار ویدیویی در صفحه شخصیاش گفت: «موقع اهدای مدال و جوایز روی سکو، به دلیل باد وشرایط استرس زیاد روی سکو متوجه افتادن مقنعهام نشدم و این قضیه باعث بازتابهایی شد که سوءتفاهمهایی ایجاد کرد.»
🔹«من و خانوادهام هیچوقت با حجاب مشکلی نداشتیم و نداریم، از مردم، مسئولان، مربی، باشگاه سنگ آهن بافق و همتیمیهایم عذرخواهی میکنم».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دروغ آزاد اینبار برای نگار جواهریان
🔹درحالی که نصرویی خواننده بلوچ از اینکه تصویر پایکوبی بلوچی او را به دروغ به عنوان یک کشته در اغتشاشات اخیر جا زده اند گلایه کرده، نگار جواهریان در صفحه رسمی خود این ویدیوی دروغ را باز نشر داده است.
🔹ظاهرا فضای بی توجهی دستگاه های متولی به تشویش و تحریک افکار عمومی توسط سلبریتی ها باعث شده با فراغ بال این دروغ پراکنی ها ادامه پیدا کرده و مردم را دچار بدبینی و تردید کند.
🔹نگار جواهریان همچنین تصویر کشف حجاب کرده ترانه علی دوستی را که در قراردادی برای مهاجرت به امارات به علیدوستی دیکته شده را منتشر کرده است.
دختران نظامی
این تصویر برای اولینبار اتفاق افتاده و واقعا جای خوشحالی دارد چرا که اروپای مستاصل و شکست خورده از
🔴اگر این نشانه افول نیست، پس چیست؟
🔹سالها جمهوری اسلامی مدعی بود اروپا رو به زوال است اما بسیاری جدی نگرفتند .
🔹حال بعد از آزمایش موشک بالستیک قاره پیما (البته تحت عنوان ماهواره بر) توسط سپاه و کوتاه نیامدن جمهوری اسلامی از مواضعش در خصوص پرونده اتمی و اصرار تهران بر ماندن در نقطه گریز (جهت ایجادموازنه با اروپا و آمریکا) و اخیرا دستیابی آن به موشک هایپرسونیک، رئیس جمهور فرانسه در واکنش با مصی علینژاد دیدار کرد .
🔹این اتفاق بی تردید اوج درماندگی اروپا از اعمال فشار به تهران ، اتمام گزینه های روی میز آن ها و ته کشیدن انرژی شان برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی را نشان می دهد .
🔹مطمئنا فرانسه به عنوان یک قدرت نظامی ، اتمی و دارای حق وتو ، دیگر گزینه ای روی میز خود نمی بیند که در حرکتی کاملا عجیب و نابخردانه در سطح عالی ترین مقام با یک خبرنگار شکست خورده دیدار می کند .
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
واردات هند از ایران ۲ برابر شد
در هشتمین ماه سال جاری میلادی واردات هند از ایران ۲ برابر شده و به ۴۶ میلیون دلار رسیده است. هند در اوت سال قبل ۲۳ میلیون دلار کالا از ایران وارد کرده بود.
صادرات هند به ایران در ماه اوت ۲۰۲۲ نیز با رشد ۸۰ درصدی از ۷۸ میلیون دلار در اوت سال قبل به ۱۴۱ میلیون دلار در اوت امسال رسیده است
#خبر
کویت: اسرائیل باید همه مراکز هسته ای خود را زیر نظر آژانس قرار دهد
🔹کویت بار دیگر در بیانیه ای ضمن پایبندی به ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای و سایر سلاح های کشتار جمعی، خواستار پیوستن رژیم اسرائیل به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (ان.پی.تی) و قرار دادن همه تاسیسات هسته ای این رژیم تحت نظام جامع پادمان آژانس بین المللی انرژی اتمی شد
#خبر
🌠 #رمان
#پارت۳۰
#جبهه_ای_در_شهر
" طلسم عشق"
🔺 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ...
📞 توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ...
اما تماس ها به سختی برقرار می شد ...☎️
🔺 کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ...
از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ...
✅ علی حالش خیلی بهتر شده بود ...☺️
💢 اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ...😒
به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ...
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ...😤
🔸 خودش شده بود پرستار علی ...
نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ...
تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت!!!☹️
آخرش به روی علی آوردم ...
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ 🤔
🔷 من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ...
باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه!!!🙄
و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ...
👌🏼وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...😊💞
🌱
🌠 #رمان
#جبهه_ای_در_شهر
#پارت۳۱
" مهمانی بزرگ"
🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️
💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ...
منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ...
قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ...
🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ...
اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...
💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ...
زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢
🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم ....
و یکی محکم زدم پشت دست مریم...
🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ...
🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ...
قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ...
🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ...
مامان، مریم رو زد ...😢
🌱
#رمان
#جبهه_ای_در_شهر
#پارت۳۲
"تنبیه عمومی"
🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ...
✅ اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم...
💢به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ...
🔹تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم😒
🔸علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... 😒
💢 بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...
و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ...
غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...😌
🔸داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...😒
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ...
💢 علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ...
خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ...
و لبخند ملیحی زد ...😊
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ...
❤️ و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ...
هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ...
💢 بچه ها هم دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ...
💞 منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ...
چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
✅ اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ...
این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ...
و اولین و آخرین بار من...☺️
🌠 #رمان
#پارت۳۳
#جبهه_ای_در_شهر
"نغمه اسماعیل"
🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ...
🔸 دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ...
⭕️ هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ... 😕
🔸اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ..
🔵 عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ...
توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
✔️ پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ...
علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...✅
🔵 بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ...
مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟
💢 یهو از جا پرید ...
- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ...
🔹 دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم .....
تحریریه سعودیاینترنشنال بههم ریخت /پیام ۲ عضو تحریریه به وزارت اطلاعات ایران برای همکاری و بازگشت به تهران
🔹 ۲ عضو شبکه ایراناینترنشنال در پیامهای جداگانه که با واسطه به دستگاه امنیتی ایران ارسال کردهاند، خواستار مساعدت وزارت اطلاعات ایران برای بازگشت به ایران شدند.
🔹 همچنین یک منبع دیگر در ایران اینترنشنال گفته است که با شکست پروژه ضدامنیتی علیه ایران، برخی از کارکنان این شبکه به دنبال راهی برای خروج از آن بوده و حتی برخی از آنها خواستار ادامه فعالیت در بیبیسی فارسی هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت همسر شهید بسیجی عباس خالقی از آخرین لحظات دیدار با شهید
شهید برای خرید دارو به بیرون رفته بود که تروریستها به گلوله او را به شهادت رساندن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویا بیاتی کلام رهبر انقلاب رو به موسیقی تبدیل کرد👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازتاب خبر موشک هایپرسونیک ایرانی در شبکه اسرائیلی
#خبر
خبرنگار نزدیک به وزارت خارجه: کانالهای خبری روسیه از تحویل ۶۰ فروند سوخو ۳۵ به ایران خبر دادند
#خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این خانم و سایر عوامل توهین به گلزار شهدا دستگیر شدند
#خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 استوری| والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد...
👤 سردار قاسم سلیمانی
#پایان_مماشات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #برش_دیدار
غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟