خوشا به حال کسی که فاطمیه را همچنان
جاری میبیند، نه فقط منحصر در کوچههای
مدینه ۱۴۰۰ سال پیش، باید کوثرِ حق و ابترِ
باطل را ابدی ببینیم و بر این مبنا زندگی
کنیم، والا گرفتار آن مصیبتی می شویم که
مهاجرین و انصار گرفتارش شدند.
اصل مصیبت فاطمیه از همین نگاه غلط
نشئت گرفت، چه شد که آن مهاجروانصاری
که عمری در راه خدا مجاهده کرده بودند و
تا مرز شهادت پیش رفته بودند در بزنگاه
امتحان روسیاه شدند؟!
#فاطمیه_همچنان_جاری_است
#فاطمیه
سلام خدمت اعضای کانال
شما میتوانید مداحی درخواستی خود را از هر مداح به ما بگویید و ما برای شما ارسال کنیم
1 _ نام مداح نوشته شود
2_ نام مداحی
3_ در آیدی مدیر یا ادمین برای ما ارسال کنید
در کانال قرار میگیرد
▪️علّامه امینی میگوید:
حضرت زهرا سلام الله علیها در بین در و دیوار
سه بار صدایشان بلند شد
یا فضه خذینی
صدای دوم فرمودند یا علی ادرکنی که ترسید امیرالمومنین علی علیه السلام قبض روح شود
و سومین صدای او این بود:
«این ولدی المهدی» پسرم مهدی کجاست؟
مادری پشت در صدایت میزند...
مگر به یاری مادر پسر نمی آید؟
چهارده قرن است که بوی دری سوخته،
در کوچه پس کوچه های تاریخ پیچیده است.
چهارده قرن است که چشمان منتظر مادر به در دوخته شده؛
دعای هرشبِ قنوت زهرا!
این همه چشم انتظاری کافی نیست؟! 💔
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ🕊
#امام_زمان
#یا_ایها_العزیز
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
🖤𖦞
-----------------------------
💠شهید مدافع حرم « #علاء_حسن_نجمه» از رزمندگان و فعالان رسانهای مقاومت اسلامی #لبنان در جبهه سوریه بود که مهرماه در «حلب» سوریه به شهادت رسید🕊🌷
🔰در یکی از روزهای بسیار سرد زمستان❄️ یکی از کودکان #سوری به سوی مکانی که رزمندگان و مجاهدان در آنجا جمع بودند رفت و در آنجا با شهید «علاء حسن نجمه» روبرو شد. آن کودک👦 از شهید «علاء» خواست تا در مقابلِ مقداری غذا🥘 به آنها در تمیز کردن خانهی شان #کمک کند.
#شهید_علا_حسن_نجمه_
:
❤️به نام خدای مهدی ❤️
پارت 10
_ ببخشید نشناختمتون.
_ همرزم پدر شما بوده
_ اهان بفرمایید.
_2 روز دیگه فاطمیه ست و توی هيئت برای پدرت و بقیه شهدا برنامه دارن راستش خواستم خبر بدم به خانواده شهدا
_ خیلی ممنونم. چشم حتما آدرس لطف میکنید؟
_ بله............ اینم ادرس
_ ممنونم خدا نگهدار
_خدا نگهدار
واقعا نیاز داشتم بهانه ای میشد برای گریه کردنم مخصوصا یه مراسم شهید . رفتم سر یخچال یه سیب برداشتم رفتم تو اتاقم لپتاپم رو بعد از مدت ها باز کردم. چشمام افتاد تو چشمای کسایی که از دست داده بودمشون اینجا فقط من بودم و من
پوشه خانوادگیمونو باز کردم فیلم تولدم بود : _ * سلام امروز تولد آجی ترانه هست و میخواین سوپرایزش کنیم.......
تا تهشو دیدم دلم تنگ شده بود. برای همشون. صدای زنگ در اومده بود. لپتاپ و بستم اشکامو پاک کردم و رفتم درو باز کنم. خونمون خونه ی ویلایی داشتیم حیاطش بزرگ بود به درخت های باغ نگاه کردم یاد روز هایی افتادم که با ایلیا تو این باغ می دویدیم بلاخره به در رسیدم باز کردم
_ بهبه سلام ریحانه جونممممممم
_سلام عشقم
محکم بغلش کردم
_ترانه ولم کن خفه شدم
_ آخ شرمنده بیاتو
ریحانه در حالی که صداش میلرزید از سرما گفت
_ چه درخت های مختلفی دارین ها خیلی قشنگن
_ ریحانه هیچ میدونی با تک تک درخت ها خاطره دارم؟ تولدم تو باغ، بازی هامون....
_بمیرم برات. اصلا بیا برای یاد آوری خاطراتت بدوییم
_ نه
_چرا؟
تا به خودش بیاد دوییدم به سمت در ورودی
_ اه ترانه .....
ادامه دارد......
نویسنده : منتظر المهدی
❤️به نام خدای مهدی ❤️
پارت 11
سریع رفتم تو خونه
_ دیدی من بردم؟
_ نامردی بود.. 😕
_ ولش. بیا بریم شام درست کن برام
_ من؟
_ نه عمم. شوخی کردم بیا بریم باهم درست کنیم
_رو تو برم 😄
_ وظیفته
باهم کلی خندیدیم و یه لازانیا خوشمزه درست کردیم
_ ترانه بیا میز و بچینیم
_ اومدم وایسا دارم سالاد درست میکنم
_ باشه بیا
سالاد و درست کردم از آشپز خونه اومدم بیرون.
_ ترانه جون بیا ببین چه کردم
_ بشین ببینم
ریحانه تند تند شروع کرد به خوردن
_ ریحانه. چند روزه غذا نخوردی؟
_ حدود 3 ساعت
_ 😐
منم نشستم غذامو تند خوردم تا ریحانه همشو نوش جان نکرد
_ ترانه تو چند روزه غذا نخوردی؟
_ تموم شد پاشو جمع کن بریم بشوریم
ظرف هارو ورداشتم و گزاشتم رو لگن
_ وا ترانه شما که ظرفشویی دارین
_ دلم سادگی میخواد بیا بشوریم
_خیلی خوب من میشورم تو آب بکش
_ باش
ریحانه ظرف هارو شست منم آب میکشیدم
_ نگاه ریحانه چه قشنگ مشیو.. ر
هنوز حرفم تموم نشده بود که ریحانه روم کف ریخت
_ ریحانههههه میکشمتتتتتت
دوید سمت در
منم یه کاسه آب ریختم رو سرش
_.... 😐
بلاخره هردومون باهم ظرف شستیم و رفتیم که یکم حرف بزنیم
_ ریحانه بگو چیشده
_ چی شده😳
ادامه دارد.....
نویسنده : منتظر المهدی