هدایت شده از رمانهای عاشقانه مذهبی💍❤️
#امام_زمان من 💚
در رهگذرم بیا فقط یڪ لحظہ
در چشم ترم بیا فقط یڪ لحظہ
در لحظہ احتضار اگر زحمٺ نیسٺ
بالاے سرم بیا فقط یڪ لحظہ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از رمانهای عاشقانه مذهبی💍❤️
💜•••
خدایا دوست داشتنت
قشنگترین اتفاق زندگی منه
اونقدر قشنگ که میخوام
بیخیال از همه دنیا
فقط یه گوشه بشینم و
هی بگم «عبدک فداک»
#بندهاتبفداتمهربونخدام♥️
🍃🍁
🌺به نام خدای مهدی 🌺
پارت ۲
رفتم سمت اتاق ایلیا در رو به آرامی باز کردم و کل آب را ریختم روش سراسیمه از خواب بیدار شد و داد کشید
_ خدا بگم چیکارت نکنه آجی ترانه سرما میخورم میمیرما🙃
_خدا نکنه داداشی
رفتم بوسیدمش و دویدم سمت حیاط ریحانه بوق میزد در خانه رو بستم و نشستم تو ماشین
ریحانه _ بهبه چه عجب سرکار علیه اومدن
_ بله عزیزم باید یه حساب کتابی با داداشم میکردم
_بیچاره
کلی خندیدیم 😆 و دم دانشگاه پارک کردیم حدود یک ساعت طول کشید که انتخاب واحد کردیم. و رفتیم سر کلاس ریاضی اصلا ریاضی رو دوست نداشتم استاد احدیان خیلی بد اخلاق بود و سخت گیر بلاخره بعد 2 ساعت کسلی اومدیم بیرون با دوستام قرار داشتم رفتم سر قرار و تا برگردم ساعت 5 غروب بود سریع یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه حرکت کردم سر کوچه مون بودیم که خونه ویلایی بزرگمون رو دیدم جلوتر که رفتیم بابا رو دیدم که عصبی از خونه بیرون رفت سریع پیاده شدم و رفتم سمت بابااحمدم
_سلام بابا کجا میری؟
جوابمو نداد و رفت در رو باز کردم انگار تو خونه خاک مرده ریخته بودن ساکت بود خبری از سر وصدا های ایلیا نبود رفتم تو خونه
_ آهای اهل خانه کجایید؟
مامانو دیدم که گریه کنان روی کاناپه نشسته یه خانم و آقای غریبه هم نشسته بودن..
ادامه دارد..... 💛✨
نویسنده : منتظر المهدی🌟
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
علاقه زیادی به #شهید_ابراهیم_هادی داشت.
همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی داشت.
در خصلتها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_ابراهیم_هادی
🌱
هدایت شده از ھـور !'
• تنھا رازِ شھید شدن؛ شھید بودن و شھدایے زندگے کردن است.. • 🍃
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
.
مناسببراۍ #پروفایل | #استوری | #توییتر :)
• ♥️📼 ' !
•
•
هدایت شده از اَنارستــــــون
تمام هفته برای حسین می سوزم
ولی دوشنبه ی من وقف غربت حسن است
#دوشنبهها
#السلام_علیک_یا_کریمآلعبا
🖇💌