کاش دو تا چیز از معتادها یاد میگرفتیم:
🌺 اول اینکه
معتاد یک نفره،
اما
تبلیغ چهره ب چهره میکنه
جوری ک
بعد مدتی،
چند نفر رو مثل خودش
معتاد کرده،
🔹عُرضه تکثیر کردن خودش رو داره
🔹عُرضه کار جمعی داره
🔹 تا ب نتیجه نرسه، رها نمیکنه
🔹پشتکار داره و پیگیره
🌺 دوم اینکه
🔹تجربیات خودش رو
خالصانه
صادقانه
در اختیار دیگران قرار میده
(البته مشخصه که هم تجربه راه باطله و هم دراختیار قرار دادن برای امر باطل)
و
فقط در اختیار قرار دادن منظور بود
در اختیار قرار دادن
🌱بدون خساست
🌱 بدون حسادت
🌱 بدون ملاحظات و نفع شخصی
از شنیدن این عبارات 👇
در راه کمک ب جبهه حق،
به هم میریزم ...
موسسه من
گروه من
نیروهای من
طرح من
ایده من
نقشه راه من
کتاب من
مقاله من
لوگوی من
و...
✍اسماعیلی (سما )
🦋@drme1441
بهمن 1400
۲۸ بهمن ۱۴۰۰
🔹گاهی
قسمتی از
باطن آدمها
و
نوع و میزان حساسیت شون
توی عصبانیت
از وجودشون
میریزه بیرون
و میزان اینها 👇سنجیده میشه
ادب
صداقت
محبت
خیرخواهی
ادعای رفاقت
🔹با این وصف،
موقع عصبانی شدن دوستان تون،
ببینید
چی در موردتون میگن
بخشی از نگاه و حس واقعی شون
سرریز میکنه در گفتارشون
خیلی دیدم...
🔹بعد از عصبانی شدن خودتون هم،
بررسی کنید،
ببینید ریشه اش چی بوده؟
هوای نفس؟
منیت؟
مورد ظلم واقع شدن؟
قضاوت شدن؟
۲۸ بهمن ۱۴۰۰
گفتم: کجا؟
گفتا: به خون!
گفتم : چرا؟
گفتا: جنون!
گفتم که : کی؟
گفتا: کنون!
گفتم: نرو
خندید و رفت...
اینو حدود 26 سال پیش
حفظ کرده بودم
موقع برپایی نمایشگاه دفاع مقدس
الان یادم آمد...
😭
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
آنان که به ما سر سحر را گفتند
در ظلمت شب، همچو شهاب آشفتند
کردند دگر همسفران را بیدار
خود، گرچه میان بستر خون خفتند
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
اندر ره عشق، نقض پیمان نکنیم
گر جان طلبند، دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود
ما پشت به سالار شهیدان نکنیم
حدود سال 74 بود
این شعرا در قلبم جا گرفت...
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
حدود یک ربعه که دارم فکر میکنم
تا این شعر یادم بیاد
اینم حدودا مال سال 75
خوابگاه تئاتر داشتیم
و
این شعر رو زمزمه میکردیم...
ستاره شبم تویی تو
ذکر خوش لبم تویی تو
خامنه ای بگو بمیرم
ب عشق کربلا اسیرم
😭😭😭
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
نذرسردارقاسمِ قاصم || مریم اسماعیلی
سال 75 تا آذر ماه هنوز باران نیامده بود خوابگاه بودیم هوا داغ بود گفتند برویم در بیابانهای جمکران ن
اللهم عجل لولیک الفرج را
چقدر مضطرانه و جمعی گفتیم؟
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
دستان ابراهیم اگر سرد است و بی جان
لیکن تبر جامانده در قلب جماران
ذریه آدم به دنیای بقا رفت
آری که مصداقی ز ایمان خدا رفت
او یادگار پاک آل مصطفی بود
در مسند عدلش مثال مرتضی بود
دُر ثمین رفت
آن صدر نشین رفت
از پیکر ما
بازو سمین رفت
از کشور ایران ما در ثمین رفت
یا رب تو ما را یار و در راه وفا باش
بر قلب امت عامل نور و صفا باش
این رهبر ما یاور و یار علمدار
بهر ثبات راه پاک دین نگه دار
تا کی بیاید مهدی موعود یزدان
یکبار دیگر سایه ای آید سرمان
دستان ابراهیم اگر سرد است و بیجان
لیکن تبر جا مانده در قلب جماران
ما مسند آن بت شکن را نیک دانیم
در راه آن خورشید دین باید بمانیم
قسمتی از سرودی یادم آمد
ک سال 68 بعد رحلت امام خوندیم و رتبه آوردیم در مسابقات سرود
اول دبیرستان
یه اهنگ دادیم به دایی جان
گفتیم طبق این
برامون شعر بگو
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
ای رهبر کاروان انسانی
ای روح سترگ چرخ کیهانی
ای روح خدا خمینی صالح
در فجر سپیده کن زرافشانی
تز خاک جهان ب تیر فرمانت
بشکافته تنیده های نادانی
ای ریشه به خاک معرفت برده
بر تارک دهر چو خال دین مانی
بعد از ده و دو ز بهمن سردی
دیدیم طلوع تو به آسانی
بقیه ش یادم نیومد
قسمتی از سرود سال 68
بعد از کلی فکر
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
دلیران آزاده خوش آمدید
اسیران آزاده خوش آمدید خوش آمدید
وطن روشن از روی رخشانتان
به مردانگی قد برافراشتید
عدو منفعل شد ز ایمان تان
برای حراست ز راه امام
وفا کرده بودید با جانتان
خاطره بازی امروز
سال 69
برای اولین گروه آزادگان
سرود خواندیم... ☺️
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
تکسواران جان نثاران 2
دانش آموزان 2
سرفرازان2
بشنو این مژده از
جماران
این دعای ظفر
سواران
نینوا خویان 2
قهرمانان 2
تا ندای ما
ایمان است
تا سلاح ما
قرآن است
قهرمان و پیروزیم2
آفرییین بر شما
رهروااااان خدا
بر قوای ستم میتازند
با ستمدیدگان میسازند 2
ذوالفقار علی
شد سلاح ما
نام صاحب زمان
راهگشای ما
تکسواران جان نثاران 2
دانش آموزان 2
خاطره بازی
راهنمایی
جنگ تمام نشده
امام خمینی زنده هستند
سال 67
پ ن:
در سن راهنمایی
محیط خیلی موثر است
روح حماسی داشتن را
در این زمان آموختم
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
سال 67
این سرود رو برای امام خمینی خوندیم
چشمان پر ابهت و معنوی امام رو تصور کنید
بعد بخوانید...
ای آیه های رحمت
جاری زجان چشمت
خورشید خانه دارد
در آسمان چشمت
در التهاب افتد
دل در حریم کویَت
صد رمز و راز داری
با زائران چشمت
با گردش نگاهت
جانها شود فدایت
دلهای بیقراران
دارد نشان چشمت
بستند جمله یاران
بر چهره تو #قامت
بر گوش دل چو آمد
بانگ #اذان چشمت
شد جان بیقراران
آکنده از بهاران
خواندی سرود یاران
تا با زبان چشمت
آتش زدند شب را
مردان #شب_شکن تا
راز #سحر شنیدند
از #مردمان چشمت
تا این حرم نبیند
هرگز غبار برخود
شد #لاله برگ برگش
#گلسایبان چشمت
شب را کجاست راهی
در اين دیار گاهی
تا #شعرنور جاریست
از بیکران چشمت
از بیکران چشمت
از بیکران چشمت
۲۹ بهمن ۱۴۰۰