14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شفای بیمار ام اس در شب میلاد حضرت زینب (س) با توسل به امام رضا(ع)
در بیمارستان شهید بهشتی کاشان
🎥شرح نحوه شفا گرفتن بیمار توسط پدر ایشان
May 11
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
دلتنگِ رضایم بہ همہ صحن و رواقش
جانم بہ فَدای همہ لطف و عطایش
هر روز دلم عقـــده کند بهرِ زیارت
هم کفترو هم گنبدو هم طاقِ طَلایَش
✅ صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.
AUD-20220828-WA0019.mp3
573.9K
❤️سا؏ٺ قݪبم ڪۅڪ شدھ بہ وقٺ مشھداݪࢪضا🕌
*💔به نیابت از مولای غریبمان حضرت اباصالح المهدی عج بخوانیم صلوات خاصه امام رضا (علیہ اݪسݪام)*
*🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🦋
۱۴ مرتبه زمزمه نماییم
بحق علی بن موسی الرضا اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻
🌸🍃🌸
🌹 یا امام رضا جان دریاب دلم را..
دوباره عرض ادب عرض احترام از دور
دوباره سهم یکی می شود سلام از دور
سلام حضرت سلطان ، مرا نمی طلبی؟
ببین چقدر فرستاده ام پیام از دور
منی که دست به سینه گذاشتم هر صبح
سلام داده ام از روی پشت بام ، از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهٔ کوتاه کرده رام از دور
به رغم فاصله،گلدسته های تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک
اگرچه لطف تو بوده است مستدام از دور
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی بنِ موسی الرضا✋💚
#داستان_ازدواج ❤️😍
یکی از رفقا میگفت: "قصد #ازدواج داشتم گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)… یه زن خوب بخوام...❗️ رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️ هر جای حرم که میخوابیدم... خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢 "آقا بلند شو..." متوجه شدم کنار پنجره فولاد… یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن… کسی هم کاری به کارشون نداره. رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و....... تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️ صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️ پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه…❗️ یهو یکی داد زد : "آی ملت…شفا گرررفت…😱 #پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭 نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که… خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️ "مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛ مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود... رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴… همین" تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت: "تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕 خیلی دلم شکست💔 رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔 زن که بهمون ندادی هیچ… یه کشیده آب دار هم خوردیم. همینجور که داشتم نِق میزدم… یهو یکی زد رو شونم و گفت: "سلام پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم آره؛ "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت... خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁 بعد ازدواج با خانومم اومديم حرم... از آقا تشکر كردم و گفتم: "آقا،ما حاضریما...😂 یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا
❤️ (به روایت آقای موسوی زاده)