هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
سه شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۱۳ سوره لیل
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَىٰ(۱۳)
و ملک دنیا و آخرت از ماست (به هر که بخواهیم و صلاح دانیم میبخشیم).(۱۳)
معانی کلمات
«لَلآخِرَةَ وَ الأُولَی»: آن جهان و این جهان. مقدّم شدن آخرت بر دنیا، به خاطر اهمّیّت فراوان و مقصود اصلی بودنِ آن است.
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى «21»
«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم دادم.
«15» (آتشى كه) جز بدبختترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مىبخشد تا پاك شود. «19»
در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمىطلبد. «21» و به زودى خشنود شود.
نکته ها
هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» «1»
«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.
«1». فصّلت، 17.
جلد 10 - صفحه 511
آيه «وَ لَسَوْفَ يَرْضى» را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»
پیام ها
1- يكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى»
3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى ... الْأَتْقَى (كسى كه آن همه نشانههاى هدايت را ناديده بگيرد بدبختترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»
8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى ديگران باشد، مايه رشد
«1». بيّنه، 8.
«2». فجر، 28.
جلد 10 - صفحه 512
نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»
14- انفاق بايد در راههاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 514
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
استاد صفائی حائری:
انسان با انتخابش زنده است. كسى كه كمترها را انتخاب كرده و يا خويشتن را انتخاب كرده و يا انتخاب نكرده است، شخصيتش در همان سطحى است كه انتخاب كرده است. انتخاب نكردن هم خود نوعى انتخاب است. كسانى كه يافتهاند در كنار بيشترها و بزرگترها، بزرگتر مىشوند و قطرههايى كه فهميدهاند در كنار دريا، دريا خواهند بود، ديگر تكروى نخواهند داشت.
و كسانى كه يافتهاند شخصيت انسان در انتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگترها را انتخاب مىكنند و حق را مىطلبند و با اين انتخاب شخصيت خود را نشان مىدهند.
شخصيت انسان هنگامى مىشكند كه انتخاب نداشته باشد؛ به او تحميل و تزريق و تهديد كرده باشند.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما تا آخرش گوش بدید
📣 هشدار معاون رئیسی: بهتر است روحانی و وزرایش سکوت کنند
🔸روایت جدید میرکاظمی از فاجعهای که روحانی تحویل رئیسی داد
دوستان عزیز انتشار دهید تا مردم نجیب بدانند مسبب این همه گرانی و تورم از کجا سرچشمه میخورد و چرا باید رد صلاحیت و دادگاهی شود .🌷🌹
هدایت شده از بسوی گام دوم
♦️اعلام جرم دادستانی تهران علیه خبرنگار حامی تروریستها
خبرگزاری قوه قضاییه نوشت:
🔹در پی انتشار محتوایی در حمایت از تروریستهای وابسته به کومله که در خدمت سرویس جاسوسی موساد قصد انفجار یک شرکت وابسته به وزارت دفاع را داشتند، دادستانی تهران علیه این خبرنگار اعلام جرم کرد
🔹برای این فرد پرونده قضایی تشکیل شده و در مهلت قانونی مقرر باید نسبت به محتوای منتشره نزد مقام قضایی از خود دفاع کند.
✍ ضمن سپاس از این اقدام شایسته مدعی العموم
♨️ باید گفت که یکی از مولفه های شکل گیری دولت اسلامی همین برخورد با متخلف ومجرم در بزنگاه است اگر اینگونه اقدامات در سطح کلان اجرایی شود و هزینه ارتکاب جرم خصوصا برای افراد چهره بالا برود میتوان به شکل گیری دولت و در نهایت تمدن اسلامی سرعت بخشید💯
♨️ سرنوشت بدن انسانها پس از مرگ
🔺امیرالمومنین علیه السلام به عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان توصیه می فرمایند و به این نکته توجه می دهند که آنها از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی تر بودند؛ اما می بینید که بعد از كاخ نشينی و زندگى پر زرق و برق دنيا به چه روزى گرفتار شدند.
🔸آنها درمیان گورهایی هستند که ساختمانش تنها با خاك برپا گشته، قبرهايى كه به يكديگر نزديك است، ولى ساكنانش از يكديگر دورند و فنا و فرسودگى آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است.
📖شرح نهج البلاغه پیام امام ج۸ص۴۴۶
┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
✍ به کانال #آتشنیوز بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/1891631134C179be8c225
هدایت شده از بسوی گام دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرزن ایرانی 🇮🇷 که باعث عصبانیت شیخ های اماراتی شد 👏👏👏
سوره شمس، پانزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به خورشيد آغاز مىشود.
بيشترين سوگندهاى قرآن، به صورت پشت سر هم در اين سوره آمده است كه با يازده سوگند پياپى بر خورشيد وماه، روز و شب و آسمان زمين، بر ارزش و اهميّت تزكيه نفس، تأكيد مىورزد.
مضمون اين سوره آن است كه انسان با الهام خدايى، كار نيك را از كار زشت تشخيص مىدهد و اگر بخواهد رستگار شود، بايد باطن خود را تزكيه كند و با انجام كارهاى نيك، آن را رشد و پرورش دهد و گرنه از سعادت محروم مىماند.
آنگاه به عنوان شاهد، داستان قوم ثمود را ذكر مىكند كه به خاطر تكذيب پيامبرشان حضرت صالح و كشتن شترى كه معجزه الهى بود، به عذابى سخت گرفتار شدند.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۱ سوره شمس
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا(۱)
قسم به آفتاب و تابش آن (هنگام رفعتش).(۱)
معانی کلمات
ضحاها: ضحى: راغب گويد: ضحى: شعاع گسترده آفتاب است طبرسى فرموده: آن در اصل به معنى ظهور است.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره شمس
سوره شمس، پانزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آيه اول است كه با سوگند به خورشيد آغاز مىشود.
بيشترين سوگندهاى قرآن، به صورت پشت سر هم در اين سوره آمده است كه با يازده سوگند پياپى بر خورشيد وماه، روز و شب و آسمان زمين، بر ارزش و اهميّت تزكيه نفس، تأكيد مىورزد.
مضمون اين سوره آن است كه انسان با الهام خدايى، كار نيك را از كار زشت تشخيص مىدهد و اگر بخواهد رستگار شود، بايد باطن خود را تزكيه كند و با انجام كارهاى نيك، آن را رشد و پرورش دهد و گرنه از سعادت محروم مىماند. «1»
آنگاه به عنوان شاهد، داستان قوم ثمود را ذكر مىكند كه به خاطر تكذيب پيامبرشان حضرت صالح و كشتن شترى كه معجزه الهى بود، به عذابى سخت گرفتار شدند.
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 495
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8»
«1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.
«6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدىها و پاكىهايش را به او الهام كرد.
نکته ها
شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد.
ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است.
در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه
جلد 10 - صفحه 496
كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» «1»
پرسوگندترين سورهها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبىها و بدىها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد.
ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
«فجورها» از فجر به معناى شكافتن است.
برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مىفرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مىشود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبهها و دافعههاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم)
جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيهاى است كه مىفرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً
«1». نساء، 65.
جلد 10 - صفحه 497
فَفَتَقْناهُما» «1»
بعضى كلمه «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانستهاند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است.
اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمانها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است.
در تفاوت ميان وحى و الهام، گفتهاند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمىشناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مىشناسد. «2»
پیام ها
1- بسيارى از موجودات هستى، پديدههايى شگفتانگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مىتوان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها»
3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ»
4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها»
5- خواستهها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»
6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها»
7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
8- ابتدا بايد پليدىها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»
«1». انبياء، 30.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 498
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام : بقیه آیات سوره لیل تفاسیر آن مشابه هم بود و معانی تحت لفظی در تفاسیر آیات قبلی قابل استفاده است
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
آیتالله حائری شیرازی:
امکان ندارد به تحول برسیم مگر اینکه مناظرات علمی داشته باشیم. ریشه پیدایش شخصیتهای بزرگ فرهنگی و علمی تاریخ فرهنگ مناظره است.
باید دانشمندان کافر عالم را به کشور دعوت کنیم و آنها حرفهای خود را بزنند و ما به آنها پاسخ دهیم چون تنها از این راه به تحول در علوم انسانی دست خواهیم یافت.
علوم تنها در حوزه «دگربازداری» کارایی دارند و در حوزه «خودبازداری» دستش خالی است اما علم دینی هم در خودبازداری و هم دگربازداری کارآمد است.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد.به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. پس پليدىها و پاكىهايش را به او الهام كرد
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۲ سوره شمس
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲)
و قسم به ماه آن گاه که در پی آفتاب تابان در آید.(۲)
معانی کلمات
تلاها: تلو (بر وزن جسر) و تلاوت: تبعيت و از پا رفتن، گويد: «تلا فلانا تلوا: تبعه» طبرسى فرموده: تبعه» طبرسى فرموده: تلاوت به معنى تبعيت است، خواندن را بدان علّت تلاوت گويند كه بعضى حروف را به بعضى تابع مىكنند وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قسم به ماه كه در پى آفتاب مىآيد و آن را تعقيب مىكند.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8»
«1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.
«6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدىها و پاكىهايش را به او الهام كرد.
نکته ها
شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد.
ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است.
در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه
جلد 10 - صفحه 496
كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» «1»
پرسوگندترين سورهها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبىها و بدىها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد.
ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
«فجورها» از فجر به معناى شكافتن است.
برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مىفرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مىشود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبهها و دافعههاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم)
جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيهاى است كه مىفرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً
«1». نساء، 65.
جلد 10 - صفحه 497
فَفَتَقْناهُما» «1»
بعضى كلمه «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانستهاند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است.
اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمانها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است.
در تفاوت ميان وحى و الهام، گفتهاند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمىشناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مىشناسد. «2»
پیام ها
1- بسيارى از موجودات هستى، پديدههايى شگفتانگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مىتوان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها»
3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ»
4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها»
5- خواستهها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»
6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها»
7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
8- ابتدا بايد پليدىها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»
«1». انبياء، 30.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 498
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
حاج محمد اسماعیل دولابی:
در دنيا اگر خودت را مهمان حساب كني و حق تعالي را ميزبان ، همه غصّه ها مي رود . چون هزار غصّه به دل ميزبان است كه دل ميهمان از يكي از آنها خبر ندارد .
هزار غم به دل صاحبخانه است كه يكي به دل مهمان راه ندارد . در زندگي خودت را ميهمان خدا بدان تا راحت شوي .
اگر در ميهماني يك شب بلايي به تو رسيد شلوغ نكن و آبـــروي صاحبخـــانه را حفظ كن.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
متن استفتا به شرح زیر است:
ســـــؤال: حکم رأی ســـــفید و بی نـــــام دادن چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟
جواب: در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.
اصلاحیه فتوا👆👆👆👆
شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد.
ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى.
پرسوگندترين سورهها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبىها و بدىها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد.
ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۵
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۳ سوره شمس
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳)
و قسم به روز هنگامی که جهان را روشن سازد.(۳)
معانی کلمات
جلاها: جلو (بر وزن عقل): آشكار شدن و آشكار كردن، تجليه به معنى آشكار كردن است. «جلاها» يعنى آشكار كرد آن را.[۱]
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8»
«1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.
«6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدىها و پاكىهايش را به او الهام كرد.
نکته ها
ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
«فجورها» از فجر به معناى شكافتن است.
برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مىفرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مىشود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبهها و دافعههاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم)
جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيهاى است كه مىفرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً
«1». نساء، 65.
جلد 10 - صفحه 497
فَفَتَقْناهُما» «1»
بعضى كلمه «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانستهاند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمانها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است.
در تفاوت ميان وحى و الهام، گفتهاند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمىشناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مىشناسد. «2»
پیام ها
1- بسيارى از موجودات هستى، پديدههايى شگفتانگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مىتوان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها»
3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ»
4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها»
5- خواستهها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»
6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها»
7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
8- ابتدا بايد پليدىها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»
«1». انبياء، 30.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 498
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام
ایام و عاقبتتان بخیر
استاد محمد رضا رنجبر:
در قرآن معبودهای باطل و اولیا و رهبران غیر الهی، به «خانه عنکبوت» تشبیه شده اند که سست ترین و بی پایه ترین خانه هاست، زیرا نه دیوار دارد و نه سقف و نه در و پیکر که بتواند صاحبش را از گرما و سرما و غیره حفظ کند و به اندازه ای سست است که با اندک بادی می لرزد و تار و پودش در هم می ریزد.
افرادی که به غیر خدا تکیه نموده و سرپرستانی، جز رهبران الهی برای خود برمی گزینند، به خود «عنکبوت» تشبیه گردیده اند که چنین خانه سستی برای خویش اتّخاذ می کند.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از سلوک شیدای حسین(ع)
#قسمت_سوم
با آغاز #جنگ عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام #پروازهای شناسایی و آموزشی فعالیتهای خود را آغاز کرد.
وی یکی از #جوانترین استادان #خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی بود و در آغاز جنگ، #لیدر دسته پروازی چهار فروندی به شمار میرفت .
#شهید_اقبالی در یکم آبانماه 1359 زمانی که #لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برونمرزی با هدف #بمباران یکی از سایتهای راداری #موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف ، بلافاصله به سمت هدف ثانویه که #پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی #کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی #هدف ظاهر شد و در پایان این #عملیات موفقیتآمیز، رادار راهبردی دشمن #پرنده آهنین #شهید_اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد #اصابت موشک قرار گرفت .
#پرنده_زخمی که خلبان #جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک #مرز_ایران رسانده بود، سقوط کرد و #اقبالی_دوگاهه با چتر نجات ، هواپیما را ترک کرد و به #اسارت دشمن بعثی درآمد. و صدام ملعون دستور داد او را به دو دستگاه جیپ بستند وآنقدر کشیدند که پیکر مطهرش دو تکه شد و در دو قسمت موصل و.. دفن شد بعد از گذشت بیست سال با پیگیری های همسر صبور وشجاعش پیکر مطهرش به ایران اسلامی بازگشت
🌺🌺🌺
شادی ارواح همه ی شهدا بویژه شهید اقبالی ختم صلوات وآیه الکرسی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با سلام و احترام خدمت اعضای محترم کانال کانون شهید کشوری
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اینجانب محمدحسین ارجمند، از اعضای کانال در زمینه مشاوره شغلی و به کارگیری آشنایان و دوستان،در خدمت شما عزیزان به صورت رایگان هستم. ۰۹۱۳۰۲۰۹۹۴۰
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از بسوی گام دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عااااااااالی
🔹هرجا دوراهی است ، هر آیینه کربلاست ، نگاه شهیدان به انتخاب شماست...
#انتخابات
ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
«فجورها» از فجر به معناى شكافتن است.
برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مىفرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مىشود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبهها و دافعههاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم)
ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
دوشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
آیه ۴ سوره شمس
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا(۴)
و به شب وقتی که عالم را در پرده سیاهی کشد(۴)
معانی کلمات
«یَغْشَاهَا»: خورشید را میپوشاند. ضمیر (هَا) به خورشید برمیگردد. چرا که باز هم بر اثر تقابل قسمتی از زمین با خورشید، شب مانند پردهای بر چهره آفتاب فرو میافتد و روی خورشید را در آفاق زمین میپوشاند.
===============================
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8»
«1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.
«6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدىها و پاكىهايش را به او الهام كرد.
نکته ها
شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد.
ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است.
در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه
جلد 10 - صفحه 496
كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» «1»
پرسوگندترين سورهها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبىها و بدىها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد.
جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيهاى است كه مىفرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً
«1». نساء، 65.
جلد 10 - صفحه 497
فَفَتَقْناهُما» «1»
بعضى كلمه «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانستهاند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است.
اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمانها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است.
در تفاوت ميان وحى و الهام، گفتهاند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمىشناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مىشناسد. «2»
پیام ها
1- بسيارى از موجودات هستى، پديدههايى شگفتانگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مىتوان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها»
3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ»
4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها»
5- خواستهها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»
6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها»
7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
8- ابتدا بايد پليدىها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»
«1». انبياء، 30.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 498
دانشنامه اسلامی
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙