eitaa logo
مسجدامام حسن(ع).ش.کشوری
127 دنبال‌کننده
660 عکس
347 ویدیو
19 فایل
فصل این کلام هنوز تمام نشده است «مسجد سنگر است» اکنون که دشمن با جنگ شناختی قصد جولان دارد و در توپخانه ی مجازی مدام در حال شلیک است؛ من و شما اهل مسجد باید سنگرها را مستحکم تر کنیم. مسجد امام حسن علیه السلام کوی شهید کشوری خادم شما قاسمی @khkhhosein
مشاهده در ایتا
دانلود
به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد.به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۴ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۲ سوره شمس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲) و قسم به ماه آن گاه که در پی آفتاب تابان در آید.(۲) معانی کلمات تلاها: تلو (بر وزن جسر) و تلاوت: تبعيت و از پا رفتن، گويد: «تلا فلانا تلوا: تبعه» طبرسى فرموده: تبعه» طبرسى فرموده: تلاوت به معنى تبعيت است، خواندن را بدان علّت تلاوت گويند كه بعضى حروف را به بعضى تابع مى‌‏كنند وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قسم به ماه كه در پى آفتاب مى‏‌آيد و آن را تعقيب مى‌‏كند.[۱] =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ به نام خداوند بخشنده مهربان‌ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. نکته ها شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه‌ جلد 10 - صفحه 496 كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» «1» پرسوگندترين سوره‌ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‌ها و بدى‌ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى‌فرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى‌شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه‌ها و دافعه‌هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً «1». نساء، 65. جلد 10 - صفحه 497 فَفَتَقْناهُما» «1» بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است.
اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. «2» پیام ها 1- بسيارى از موجودات هستى، پديده‌هايى شگفت‌انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‌توان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ» 2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها» 3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ» 4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها» 5- خواسته‌ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» 6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها» 7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» 8- ابتدا بايد پليدى‌ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها» «1». انبياء، 30. «2». تفسير نمونه. تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 498 دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر حاج محمد اسماعیل دولابی: در دنيا اگر خودت را مهمان حساب كني و حق تعالي را ميزبان ، همه غصّه ها مي رود . چون هزار غصّه به دل ميزبان است كه دل ميهمان از يكي از آنها خبر ندارد . هزار غم به دل صاحبخانه است كه يكي به دل مهمان راه ندارد . در زندگي خودت را ميهمان خدا بدان تا راحت شوي . اگر در ميهماني يك شب بلايي به تو رسيد شلوغ نكن و آبـــروي صاحبخـــانه را حفظ كن. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
متن استفتا به شرح زیر است: ســـــؤال: حکم رأی ســـــفید و بی نـــــام دادن چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟ جواب: در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است. اصلاحیه فتوا👆👆👆👆
شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه‌ كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. پرسوگندترين سوره‌ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‌ها و بدى‌ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 یکشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۵ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۳ سوره شمس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳) و قسم به روز هنگامی که جهان را روشن سازد.(۳) معانی کلمات جلاها: جلو (بر وزن عقل): آشكار شدن و آشكار كردن، تجليه به معنى آشكار كردن است. «جلاها» يعنى آشكار كرد آن را.[۱] =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ به نام خداوند بخشنده مهربان‌ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. نکته ها ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى‌فرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى‌شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه‌ها و دافعه‌هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً «1». نساء، 65. جلد 10 - صفحه 497 فَفَتَقْناهُما» «1» بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. «2» پیام ها 1- بسيارى از موجودات هستى، پديده‌هايى شگفت‌انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‌توان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ» 2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها» 3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ»
4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها» 5- خواسته‌ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» 6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها» 7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» 8- ابتدا بايد پليدى‌ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها» «1». انبياء، 30. «2». تفسير نمونه. تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 498 دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر استاد محمد رضا رنجبر: در قرآن معبودهای باطل و اولیا و رهبران غیر الهی، به «خانه عنکبوت» تشبیه شده اند که سست ترین و بی پایه ترین خانه هاست، زیرا نه دیوار دارد و نه سقف و نه در و پیکر که بتواند صاحبش را از گرما و سرما و غیره حفظ کند و به اندازه ای سست است که با اندک بادی می لرزد و تار و پودش در هم می ریزد. افرادی که به غیر خدا تکیه نموده و سرپرستانی، جز رهبران الهی برای خود برمی گزینند، به خود «عنکبوت» تشبیه گردیده اند که چنین خانه سستی برای خویش اتّخاذ می کند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از سلوک شیدای حسین(ع)
با آغاز عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام شناسایی و آموزشی فعالیت‌های خود را آغاز کرد. وی یکی از استادان شکاری در عملیات 140 فروندی بود و در آغاز جنگ، دسته پروازی چهار فروندی به شمار می‌رفت . در یکم آبان‌ماه 1359 زمانی که یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برون‌مرزی با هدف یکی از سایت‌های راداری به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف ، بلافاصله به سمت هدف ثانویه که العقره در حوالی پایگاه هوایی عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی ظاهر شد و در پایان این موفقیت‌آمیز، رادار راهبردی دشمن آهنین را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد موشک قرار گرفت . که خلبان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک رسانده بود، سقوط کرد و با چتر نجات ، هواپیما را ترک کرد و به دشمن بعثی درآمد. و صدام ملعون دستور داد او را به دو دستگاه جیپ بستند وآنقدر کشیدند که پیکر مطهرش دو تکه شد و در دو قسمت موصل و.. دفن شد بعد از گذشت بیست سال با پیگیری های همسر صبور وشجاعش پیکر مطهرش به ایران اسلامی بازگشت 🌺🌺🌺 شادی ارواح همه ی شهدا بویژه شهید اقبالی ختم صلوات وآیه الکرسی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 با سلام و احترام خدمت اعضای محترم کانال کانون شهید کشوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 اینجانب محمدحسین ارجمند، از اعضای کانال در زمینه مشاوره شغلی و به کارگیری آشنایان و دوستان،در خدمت شما عزیزان به صورت رایگان هستم. ۰۹۱۳۰۲۰۹۹۴۰ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از بسوی گام دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عااااااااالی 🔹هرجا دوراهی است ، هر آیینه کربلاست ، نگاه شهیدان به انتخاب شماست...
ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى‌فرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى‌شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه‌ها و دافعه‌هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 دوشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۶ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۴ سوره شمس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا(۴) و به شب وقتی که عالم را در پرده سیاهی کشد(۴) معانی کلمات «یَغْشَاهَا»: خورشید را می‌پوشاند. ضمیر (هَا) به خورشید برمی‌گردد. چرا که باز هم بر اثر تقابل قسمتی از زمین با خورشید، شب مانند پرده‌ای بر چهره آفتاب فرو می‌افتد و روی خورشید را در آفاق زمین می‌پوشاند. =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. نکته ها شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه‌ جلد 10 - صفحه 496 كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» «1» پرسوگندترين سوره‌ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‌ها و بدى‌ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً «1». نساء، 65. جلد 10 - صفحه 497 فَفَتَقْناهُما» «1» بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. «2» پیام ها 1- بسيارى از موجودات هستى، پديده‌هايى شگفت‌انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‌توان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها» 3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ» 4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها- طَحاها» 5- خواسته‌ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» 6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها» 7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» 8- ابتدا بايد پليدى‌ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها» «1». انبياء، 30. «2». تفسير نمونه. تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 498 دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر آیت‌الله حائری شیرازی: کسی که دستش یا پایش فلج می‌شود یا چشمش نابینا می‌شود، چقدر ناراحت می‌شود؟ وقتی‌که کسی از دنیا می‌رود، همۀ اینها از او گرفته می‌شود. کسی که جیبش را می‌زنند، چقدر ناراحت می‌شود؟ وقتی‌که انسان از دنیا می‌رود، همۀ پولش را می‌برند و همۀ لباس‌هایش را به‌زور از تنش درمی‌آورند! پس انسان باید حساب کارش را بکند. بالاترین داغ انسان در حین مرگ، داغ فرصت است؛ یعنی می‌گوید: «من یک فرصت توبه، استغفار و انابه داشتم، و این فرصت نیز از من گرفته شد!» و این داغ از همۀ داغ‌ها تلخ‌تر است. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 📖 زنگ عبرت 💢بعد از مرگم فقط سگم برایم خواهد گریست ! ♦️یکی از روزهای آخر عمر شاه در قاهره بود. ♦️خبرنگار بی‌بی‌سی از او پرسید :«تجربه‌ تبعید چگونه است؟» ♦️گفت :«امروز من آینده را پشت سرگذاشته‌ام، بیماری وجودم را تحلیل می‌برد و مثل پدرم در غربت خواهم مرد. ولی یک تفاوت وجود دارد که من توانستم 6 سال بعد از مرگ او ، جنازه‌اش را به وطن برگردانم، ولی گمان نمی‌کنم دیگر جنازه‌ من هم به ایران برگردد.» ♦️خبرنگار پرسید: «آیا احساس پشیمانی دارید؟» ♦️شاه جواب داد: «شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم. شاید نباید این طور با روحانیت درمی‌افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می‌پیمودم. باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم. بعضی کاباره‌ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم. حالا بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی‌مان برایم خواهد گریست و دیگر هیچ!». 📚منبع : کتاب «حاشیه‌های مهم‌تر از متن»، ص 249 / به نقل از «ده دوران»، خاطرات میرازخانی، ص436 به کانال سلسبیل بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/Salsabil1401‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔻هر صبح با حضرت منجی عجل الله تعالی فرجه الشریف عهدی می بندیم https://eitaa.com/emam_zmn/5910
هدایت شده از غدیر بگو ، مگو
۲۷ 💠 تحریف‌های رجعت؛ هرگز برنمی‌گردید! 💢 یکی از مسائلی که مخالفین رجعت برای رد این موضوع مطرح می‌کنند، آیات ٩٩ و ١٠٠ سوره مومنون است. خداوند می‌فرماید: «هنگامی که مرگ یکی از آنها فرارسد، می‌گوید: پروردگارا! مرا برگردان تا در آنچه ترک کرده ام، عمل شایسته ای کنم. هرگز! این کلمه ای است که او می‌گوید و در جلویشان برزخی است؛ تا روزی که مبعوث شوند.» 🔹 جواب این شبهه چند چیز است: ➖ رجعت عمومی نیست و این آیه بر اینکه هیچ کس برنمی‌گردد، دلالت ندارد و با فرض اینکه آیه مربوط به همه مردم باشد، قطعا شامل معصومین نمی‌شود؛ زیرا هیچ یک از آنها آرزوی برگشتن به دنیا نمی‌کنند؛ بنابراین مفهوم آیه رجعت آنها را نفی نمی‌کند. ➖ آیه، بازگشت در همان لحظه مرگ را نفی می‌کند (یعنی این عده آرزو می‌کنند که مرگشان به تاخیر بیفتد) و رجعت مربوط به بعد از مرگ است. ➖ این افراد تقاضا می‌کنند که برگردند و گذشته را جبران کنند، اما در رجعت، امکان توبه وجود ندارد. 📚 رجعت (ترجمه کتاب الایقاظ)، ص ۵٠٣ قسمت قبل 🌷@emam_zmn🌷
هدایت شده از سلوک شیدای حسین(ع)
📜 ☀️امروز دوشنبه 16بهمن ماه 1402 مصادف با 24 رجب 🔹پلیس هایی که در چنین روزی به شهادت رسیده اند. شهید رضا قنبری نژاد شهید محمدرضا صابری نیا شهید احمد مطلبی شهید سید محمد عبدی شهید خلیل بهمئی شهید سید هاشم حسینی شهید امیر غایشی پور شهید مهدی اسماعیلی اقدم شهید مسلم طاهری شهید محمد جواد فرح رو شهید مرتضی رحیمی شهید ابولقاسم دولت خواه شهید سیدعلی اکبر خجسته موسوی شهید علیرضا کامیابی شهید علیرضا آقا خانی نژاد شهید حسن عسگری گجگینی شهید علی وزیری نسب شهید حسین اسلامی گیسکی شهید سید مهدی رضوی شهید محمد همتی خیر آبادی شهید محمد دوست شهید علیرضا راهی شهید جواد مهدی زاده گوکی شهید رضا هشتادانی شهید اکبر قاسمی جوجیلی شهید مرتضی رحیم زاده شهید حبیب الله اکبری شهید فرج الله دینکانی شهید سهراب آگاه شهید حمید پژمان پور شهید اکبر اباذری شهرضا شهید یزدان بخش جانقربان شهید عبدالله جانقربان شهید محمد عمران پور شهید عباسعلی سبزیان فینی شهید قاسم بیرانوند شهید هادی شریعتی شهید محمد عمو نجف آبادی شهید عبدالله پور میر بلوک شهید محمود علاف انصاری شهید علیرضا آخوندی اسدی شهید عبدالله جعفری شهید حسن مجلسی بالدرلو شهید سیدنعمت الله حسینی نیا 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷
خلاصه :  داستان فتح قلعه خیبر به کمک امام علی (ع) يهوديان خيبر با پناه دادن به يهوديان فتنه جوي مدينه و همكاري و همدستي با ساير دشمنان اسلام، خطري براي مسلمانان بودند. بدين جهت، پيامبر اكرم (ص) پس از بازگشت از سفر حديبيه و انعقاد صلح با مشركان قريش و كسب اطمينان از سوي آن ها، متوجه يهوديان ساكن خيبر گرديد و با هزار و چهارصد و به روايتي با هزار و ششصد رزمنده مسلمان عازم خيبر شد. خيبر هفت قلعه داشت كه نامهاى آنها عبارت بودند از: ناعم، قموص، كتيبه، شِقّ، نطاة، و وَطيح سُلالم. يهوديان براي حفاظت و كنترل خارج دژها، در كنار هر دژي، برج مراقبت ساخته و با گماشتن نگهباناني در آن، جريان خارج دژ را به داخل گزارش مي‌كردند. ساختمان برج‌ها و دژها طوري ساخته شده بود، كه ساكنان آن بر بيرون قلعه، تسلط كامل داشتند و با منجنيق و ابزارهاي ديگر مي‌توانستند مهاجمان را سنگباران كنند. برخي از دژها در تهاجم‌هاي آغازين سپاه اسلام گشوده شدند ولي برخي ديگر از جمله قلعه قموص به سبب وجود مدافعان دلير و استحكام دژها، نفوذ ناپذير بودند و مدتي در محاصره سپاه اسلام قرار داشتند، درد شقيقه پيغمبر (صلى الله عليه وآله) را فرا گرفت لذا نتوانست در ميدان حاضر شود. پيامبر (ص) براي نشان دادن مقام و موقعيت حضرت علي (ع) نزد خداوند متعال و اثبات جانشيني حضرت بعد از خودش و رد غاصبان خلافت، روز اول ابوبكر و روز دوم عمر را به قصد فتح كردن قلعه‌ها فرستاد اما هر دوي آنها بدون فتح باز گشتند. در يكي از روزها، «ابوبكر» مامور فتح گرديد و با پرچم سفيد تا لب دژ آمد. مسلمانان نيز به فرماندهي او حركت كردند، ولي پس از مدتي بدون نتيجه بازگشتند و فرمانده و سپاه هر كدام گناه را به گردن يكديگر انداخته و همديگر را به فرار متهم نمودند. روز ديگر فرماندهي لشكر به عهده «عمر» واگذار شد. او نيز داستان دوست خود را تكرار نمود و بنا به نقل طبري، پس از بازگشت از صحنه نبرد، با توصيف دلاوري و شجاعت فوق العاده رئيس دژ «مرحب»، ياران پيامبر را مرعوب مي‌ساخت. اين وضع، پيامبر و سرداران اسلام را سخت ناراحت كرده بود. در اين لحظات پيامبر، افسران و دلاوران ارتش را گرد آورد، و فرمود: «لاعطين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله يفتح الله علي يديه ليس بفرار»: اين پرچم را فردا به دست كسي مي‌دهم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر او را دوست مي‌دارند و خداوند اين دژ را به دست او مي‌گشايد. او مردي است كه هرگز پشت به دشمن نكرده و از صحنه نبرد فرار نمي‌كند و بنا به نقل طبرسي و حلبي چنين فرمود: كرار غير فرار، يعني به سوي دشمن حمله كرده، و هرگز فرار نمي‌كند. هر يك از مسلمانان آرزو مي‌كرد كه اي كاش اين كس خود او باشد! زيرا مي‌دانستند كه حضرت امام علي عليه السلام به درد چشم مبتلاست. اما فردا پيامبر (ص) صدا زدند: علي كجاست؟ حضرت امام علي عليه السلام آمدند در حالي كه چشمانشان را از شدت درد بسته بودند. پيامبر بر چشمانش دست كشيد و خداوند درد آنها را برطرف كرد. سپس پيامبر (صلى الله عليه وآله) پرچم را به دست حضرت على (عليه السلام) داد. حضرت على (عليه السلام) نزديك حصار قموص رفت و مرحب را با ضربه اي صاعقه وار از پاي درآورد. ضربت آن حضرت، كلاهخود مرحب را شكافت و تا دندانهايش فرو رفت و عنتر و مُرّه و ياسر و غيرهم را به قتل رسانيد و ديگر يهوديان دروازه قموص را بستند و به آنجا پناهنده شدند. دروازه قموص به قدري سنگين بود كه بنابر نقل روايات چهل مرد قوي لازم بود تا دروازه را باز يا بسته كنند، حضرت على (عليه السلام) آن در آهنين را با يک دست از جا بركند و براى خود سپر قرار داد و جنگ نمود؛ اين يكي از نشانه‌هاي پيروزي الهي بود كه به دست اميرمومنان علي عليه السلام تجلي يافت. سپس آن را بر روى خندق پلى قرار داد، و لشكر از آن عبور كرد، بعدها حضرت فرمودند: «والله ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل قلعتها بقوة ملكوتيه» يعني: «به خدا سوگند من در خيبر را با نيروي بدني خود از جاي نكندم بلكه آن را به نيروي خداوندي از جاي بركندم.» پيامبر (صلى الله عليه وآله) وقتى كه پس از جنگ خيبر به نواحى اطراف خيبر رسيد، حضرت على (عليه السلام) را نزد يهوديان خيبرى فرستاد. خداوند در دل ساكنان قريه فدک رعبى افكند و آنها به قصد امان يافتن فدک را به پيامبر (صلى الله عليه وآله) تسليم كردند.
مسجدامام حسن(ع).ش.کشوری
خلاصه :  داستان فتح قلعه خیبر به کمک امام علی (ع) يهوديان خيبر با پناه دادن به يهوديان فتنه جوي مدي
تشکر از عضو محترم و فعال کانون شهید کشوری جناب آقای ارجمند 🌺🌺🌺 که این مطلب جامع 👆👆 را در سالروز فتح قلعه خیبر به دستان امیرالمومنین علی علیه السلام برامون ارسال کردند خداوند شما را توفیق بیش از پیش عطا کند 📌مدیر کانون فرهنگی هنری شهید کشوری خاک پای محبان آل الله قاسمی ذبیح الله
🦋 کانون فرهنگی هنری شهید کشوری با همکاری پایگاه بسیج برادران برگزار میکند: 👇👇 السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام ⚫️⚫️⚫️⚫️ شهادت هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت تسلیت باد 🕊🕊🕊🕊💔💔 اقامه ی عزای شهادت امام کاظم علیه السلام به همراه سخنرانی بصیرتی زمان: از نماز جماعت مغرب وعشاء ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲ مکان: حسینیه المهدی علیه السلام کوی شهید کشوری اصفهان 👈 از همه ی شما شیدایان آل الله دعوت به عمل می آید در این مراسم مذهبی،فرهنگی و بصیرتی شرکت فرمایید ماجور باشید انشاءالله 🤲🤲 @halmahdik
- بسيارى از موجودات هستى، پديده‌هايى شگفت‌انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‌توان به آنها سوگند ياد كرد. - ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. - اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند - خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. - خواسته‌ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. - گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. - فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. - ابتدا بايد پليدى‌ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 سه شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۷ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۹ سوره شمس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا(۵) و قسم به آسمان بلند و آن که این کاخ رفیع را بنا کرد(۵) معانی کلمات «مَا»: این واژه موصوله است و مراد ذات پاک خداوند است. در لغت عرب موصول مشترک (مَنْ) برای عاقل و (مَا) برای غیر عاقل به کار می‌رود، ولی در مواردی به جای یکدیگر استعمال می‌شوند. در اینجا استعمال (مَا) برای وصفیّت است، یعنی آن چیز عظیم‌الشأن توانائی که. گذشته از اینها استعمال (مَنْ) یا (مَا) برای خدا یکسان است؛ چرا که به کار بردن هر یک از این دو واژه، در آن مفهوم معهود بشری، نسبت به خدا نادرست است. =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. نکته ها جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً «1». نساء، 65. جلد 10 - صفحه 497 فَفَتَقْناهُما» «1» بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. «2» پیام ها 1- بسيارى از موجودات هستى، پديده‌هايى شگفت‌انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى‌توان به آنها سوگند ياد كرد. «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ النَّهارِ» 2- ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «إِذا تَلاها» 3- اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «وَ الشَّمْسِ‌- وَ الْقَمَرِ- وَ السَّماءِ- وَ الْأَرْضِ» 4- خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تَلاها- بَناها-طَحاها» 5- خواسته‌ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» 6- گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فُجُورَها» 7- فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» 8- ابتدا بايد پليدى‌ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها» «1». انبياء، 30. «2». تفسير نمونه. تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 498 دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
سلام ایام و عاقبتتان بخیر استاد حائری شیرازی: عالَم اسلام یک موجود عظیم‌الجثۀ در حال کما بود. اسرائیل یک زخمی است که در پیکر او پیدا شد. اسرائیل، مثل یک ماری آمده و پیکر اسلام را گزیده. این موجود عظیم‌الجثه به خاطر این زخم، در حال بیدار شدن است. آنچه عالم اسلام را بیدار می‌کند، زخم فلسطین است. هرچه اسرائیلی‌ها بیشتر شرارت بکنند، عالم اسلام را بهتر بیدار می‌کنند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
امام باقر و صادق عليهما السلام در تفسير آيه‌ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» فرمودند: «قد افلح من اطاع» «1» يعنى آن كس‌كه از پيامبر و امامان معصوم، اطاعت كرد، رستگار شد. در ديد الهى، پاكان رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» ولى در نزد فرعونيان، زورمندان رستگارند كه غلبه دارند و به ظاهر پيروزند. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» در انجام كارهاى خير، اميد رستگارى است. در حالى كه در تزكيه نفس و خودسازى، رستگارى قطعى است. تزكيه نفس، شامل دورى از عقائد و اخلاقيات و رفتارهاى ناپسند و كسب عقائد و اخلاقيات و كردارهاى پسنديده است. ِ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۱۸ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 آیه ۹ سوره شمس ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا(۹ (قسم به این آیات الهی) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد به یقین (در دو عالم) رستگار خواهد بود(۹) معانی کلمات افلح: فلح (بر وزن شرف) و فلاح و افلاح: رستگارى، افعال آن در همه قرآن از باب افعال آمده است. زكاها: تزكيه در آيه به معنى پاك كردن است از آلودگى و گناهان.[۱] =============================== تفسیر آیه تفسیر نور (محسن قرائتی) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» «9» به راستى رستگار شد، آن كس كه نفس خود را تزكيه كرد. «10» و بى شك محروم و نااميد گشت هر كس كه آن را به پليدى آلود. «11» قوم ثمود از روى سركشى، (پيامبرشان را) تكذيب كردند. «12» آنگاه كه شقى‌ترين آنها (براى كشتن ناقه) به پا خاست. «13» پس پيامبر خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را (حرمت نهيد). «14» پس او را تكذيب كردند و ناقه را كشتند و پروردگارشان به خاطر اين گناه، آنان را درهم كوبيد و با خاك يكسانشان كرد. «15» و خداوند از عاقبت كار خود بيم ندارد. نکته ها امام باقر و صادق عليهما السلام در تفسير آيه‌ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»ن فرمودند: «قد افلح من اطاع» «1» يعنى آن كس‌كه از پيامبر و امامان معصوم، اطاعت كرد، رستگار شد. در ديد الهى، پاكان رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» ولى در نزد فرعونيان، زورمندان رستگارند كه غلبه دارند و به ظاهر پيروزند. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» در انجام كارهاى خير، اميد رستگارى است. «وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «2» در حالى كه در تزكيه نفس و خودسازى، رستگارى قطعى است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» تزكيه نفس، شامل دورى از عقائد و اخلاقيات و رفتارهاى ناپسند و كسب عقائد و اخلاقيات و كردارهاى پسنديده است. در سوره شعراء، آيه 155 «لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» و سوره قمر، آيه 28 «نَبِّئْهُمْ‌ «1». تفسير نور الثقلين. «2». حج، 77. جلد 10 - صفحه 499 أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ» مى‌خوانيم: آب قريه يك روز سهم مردم و يك سهم روز شتر است و هر كدام در روز خود بهره گيرند و كسى مزاحم ناقه نشود كه به عذاب بزرگ گرفتار خواهد شد. در قرآن، چهل مرتبه ماده فلاح به كار رفته كه از بررسى آنها معلوم مى‌شود رستگارى شامل چه گروه‌هايى مى‌شود و چه گروه‌هايى از رسيدن به آن محرومند، همچون مجرمان كه مى‌فرمايد: «لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ» «1» در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌» گاهى سه سوگند در پى هم آمده است: «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً، فَالْمُورِياتِ قَدْحاً، فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً» گاهى چهار سوگند: «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ» گاهى پنج سوگند: «وَ الْفَجْرِ، وَ لَيالٍ عَشْرٍ، وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ، وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» ولى خداوند در اين سوره، ابتدا يازده سوگند ياد كرده و سپس به اهميّت تزكيه نفس اشاره كرده است. «خابَ» از مصدر «خيبة» به معناى به هدف نرسيدن است. «دس» به معناى پنهان كردن و تعبير قرآن درباره‌ى زنده به گور كردن دختران چنين است: «يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ» آرى خلافكار، به خاطر شرمندگى رويى براى جلوه در جامعه ندارد و سعى مى‌كند عيب‌ها و خلافكارى‌هاى خود را پنهان كند. كلمه «دسيسه» نيز به كار زشتى گفته مى‌شود كه آن را پنهان مى‌كنند.
«دمدم» به معناى عذاب شكننده و فراگير است كه عذاب شده را قطعه قطعه و پراكنده مى‌كند. منظور از «فَسَوَّاها» يا قلع و قمع ساختمان‌ها است كه با خاك يكسان شد و يا خود مردم كه‌ «1». يونس، 17. جلد 10 - صفحه 500 با خاك يكسان شدند. يك فرد تزكيه شده مى‌تواند منشأ تحول در جامعه شود و به جامعه رشد و شجاعت و شخصيّت و معرفت و وحدت دهد، چنانكه يك نفر تزكيه نشده براى رسيدن به هوسهاى خود امت‌هايى را به فساد و نابودى و سقوط مى‌كشاند. در قرآن، براى رستگارى انسان‌ها دو عامل مطرح شده است: يكى ايمان و ديگرى تزكيه. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» بنابراين حقيقت ايمان و تزكيه يكى است و هر كس مى‌خواهد خودسازى كند، بايد مؤمن واقعى باشد. آرى مؤمن واقعى كسى است كه خود را تزكيه كند و تزكيه شده واقعى، كسى است كه ايمان داشته باشد و احكام و تكاليف دينى را به دقت انجام دهد كه در آغاز سوره مؤمنون آمده است. در تفسير اطيب‌البيان مى‌خوانيم، جنايتكاران تاريخ و قاتلان زياد بودند امّا نوعاً به خاطر حفظ حكومت يا گرفتن حكومت يا محو رقيب و يا طمع به رسيدن چيزى، دست به جنايات مى‌زدند امّا قاتل ناقه صالح و حضرت على عليه السلام مرتكب جنايت عظيم شدند، در حالى كه هيچ يك از انگيزه‌ها و عوامل فوق در كار نبود، فقط و فقط شقاوت بود. حضرت على عليه السلام در كوفه روى منبر فرمود: شتر صالح را يكى پى كرد ولى خداوند همه را عذاب كرد چون هم راضى بودند و سپس به اين آيه اشاره كرد. «1» در روايات متعددى از شيعه و اهل سنّت از جمله احمد حنبل، طبرى و قرطبى، آمده كه «اشقى الاولين» عاقر ناقه و «اشقى الاخرين» قاتل على‌بن ابيطالب است. «2» پیام ها 1- سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و زمين و آسمان و روح انسان كه سعادت انسان در گرو رشد معنوى است نه زندگى مادّى. وَ الشَّمْسِ‌ ... قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «1». نهج البلاغه، خطبه 20. «2». تفسير نمونه. جلد 10 - صفحه 501 2- اگر نفس را رها كنيم، انسان را به سقوط مى‌كشاند. لذا نفس را بايد كنترل كرد. «زَكَّاها» 3- تزكيه و خودسازى، محروم كردن نيست، رشد دادن است. «زَكَّاها» 4- هر كس نفس خود را در لابلاى عادات و رسوم و پندارها مخفى كند و غافلانه دنبال تأمين خواسته‌هاى نفسانى رود، محروميّت بزرگى خواهد داشت. «قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» 5- طغيان و گناه، مقدّمه كفر و تكذيب است. «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها» ( «تقوا» يعنى پاكى و «طغوى‌» يعنى طغيان در گناه) 6- در شيوه تبليغ، بعد از بيان اصول كلّى، نمونه‌هايى نقل كنيد. قَدْ خابَ‌ ... كَذَّبَتْ ثَمُودُ 7- شكستن قداست‌ها نشانه شقاوت است و هر چه قداست بيشتر باشد، شكستن آن قساوت بيشترى مى‌خواهد. «اشقى» 8- اگر انسان به فكر تزكيه نباشد، در ابتدا پيروى از نفس را مخفيانه انجام مى‌دهد «دَسَّاها» و سپس علنى. «إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها» 9- در انجام كار بد، آن كس كه شقى‌تر است زودتر تحريك مى‌پذيرد. «انْبَعَثَ أَشْقاها» «1» 10- هر چه به خدا منسوب باشد، مقدّس است و بايد مورد احترام قرار گيرد و اهانت به آن، كيفر الهى را به دنبال دارد. «ناقَةَ اللَّهِ‌، فَعَقَرُوها، فَدَمْدَمَ» 11- زدودن علف‌هاى هرز كافى نيست، بارور كردن هم لازم است. ( «زَكَّاها» به معناى رشد است.) 12- به كاميابى‌هاى زودگذر نفس مغرور نشويد كه عاقبتش محروميّت است. «وَ قَدْ خابَ» (كلمه «خاب» يعنى محروم شد و به آنچه مى‌خواست نرسيد.) «1». «بعثَ» يعنى برانگيخت و «انبعثَ» يعنى برانگيخته شد. جلد 10 - صفحه 502 13- هر كس به گناه ديگرى راضى باشد شريك جرم است. شتر را يك نفر كشت ولى قرآن مى‌فرمايد: جمعى آن را كشتند. «فَعَقَرُوها» 14- خداوند بر هر چيز مسلط است و از نابود كردن ستمگران هيچ پروائى ندارد. «وَ لا يَخافُ عُقْباها» 15- رضايت و تشويق و تحريك به گناه نيز گناه است. انْبَعَثَ أَشْقاها ... بِذَنْبِهِمْ‌ 16- كيفرهاى الهى جلوه‌اى از ربوبيّت اوست. (مربّى بايد موانع تربيت را برطرف سازد.) «فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ» 17- قهر الهى در دنيا نيز سخت است. «فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها» «والحمد للّه ربّ العالمين» جلد 10 - صفحه 504 دانشنامه اسلامی 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙