علی اکبر:
⛔🔹پیام دکتر محمد جواد ظریف به دانشجویان دانشگاه شریف.(اعترافی درست اما دیرهنگام)
✔️ بنده قصد نداشتم وارد این ماجرا شوم اما احساس می کنم در سن ۶۵ سالگی وبالاخره نزدیک شدن به وعده ای که خدا برای هر جنبنده ای مقدر کرده ، نیاز دارم تا بار خود را برای آن سفر ابدی سبک کنم.
.....
وقتی از بزرگترهای ساکت این فتنه اخیر سوال می شود چرا دهان باز نمی کنید ودر مقابل این آشوب با حمایت دشمن موضع نمی گیرید سوال می کنند آیا شما از این وضعیت گرانی راضی هستید ؟!
- نه ، راضی نیستیم .
بله ، کسی از گرانی راضی نیست ولی علت این گرانی وکاهش ارزش پول ملی چیست؟ وعامل آن کیست؟
دیگر نمی خواهم به شیوه ی جعلی متداول (دیپلماتیک) که باب کرده ایم سخن بگویم می خواهم این بار شفاف بگویم و اگر بنا باشد از شماتت بترسم حق آن است از خدا بترسم.
شما می دانید .....
نفت نعمتیست که خدا به سرزمین ما ایران داده است تا جبران کم آبی و برخی کمبودهای دیگرآن باشد ، تنها ماده ای که در ایران مازاد داریم همین نفت وگاز است.
فلزات و معادن ومنابع دیگر ما محدودند و صادرات هر کدام از آنها فقط ضرر است مثل آهن که صادرات فولاد فقط گرانی آهن آلات ومسکن را در کشور بدنبال دارد و اتمام ذخایر محدود استراتژیک آهن ما را در آینده بایک بحران بنیادی روبرو می کند.
صادرات میوه وسبزی و صیفی جات هم فرقی با صادرات آب، برای کشور کم آب ما ندارد.
در اواخر سال ۹۱وقتی معلوم شد دولتی مثل دکتر روحانی که شعار تنش زدایی و مذاکره می داد در سال ۹۲ پیروز می شود این پیش بینی حتی چند ماه قبل از سرکار آمدن آقای روحانی باعث کاهش بیش از بیست دلاری قیمت نفت شد ونفت از ۱۳۰ دلار به زیر ۱۰۰ دلار سقوط کرد .
ورود دولت ما(تدبیر وامید) به مذاکرات برجام ازهمان ابتدا، پیوسته قیمت نفت را درچند مرحله کاهش داد که در توافق اولیه سوئیس به زیر ۵۰ دلار رسید و در توافق نهایی وین ۴۲ دلار شد و بالاخره پس از اجرای برجام قیمت نفت به زیر ۲۷ دلار پائین آمد.
شما خوتان بروید به عنوان دانشجوی محقق دیتاهای برجام را با قیمت نفت سرچ ومقابله کنید.
و خبر دارید وقتی ترامپ، توافق برجام را پاره کرد ومن ودکتر روحانی گفتیم باوجود خروج طرف توافق (یعنی امریکا)، کشور ما ایران از برجام خارج نمی شود قیمت نفت به زیر ۱۰ دلار رفت وحتی صفر ومنفی شد.
مجلس انقلابی هم که درحدود دوسال آخر تدبیر وامید تشکیل شد، با ادامه ی مذاکرات احیای برجام در وین همین راه غلط ما در باره منافع ملی را تایید کردو ادامه داد.
نتیجه چه شد؟
خیلی ساده بگویم ؛ دولت آقای روحانی طی ۸ سال یک تریلیارد پول قلابی خلق کرد تا این ضرر عمیق مذاکره وتوافق برجام دیده نشود.
خلق پول فقط چاپ پول بدون پشتوانه در آن میزان که جناب همتی اعتراف نمود(۲۰۰۰ میلیارد تومان) نیست بلکه وقتی درامد نفتی ما صفر می بود ، از آن پس هر رقمی که در این ۸ سال دولت تدبیر وامید به حقوق ها و اعتبارات و پروژه ها وغیره داده شده، همه بی پشتوانه وبه بیان ساده
" قلابی" بوده است.
وقتی به قول معروف ما شیشه نوشابه ۱۰۰ تومانی دولت آقای احمدی نژاد را ۶۰۰۰ تومان تحویل دادیم معنی بی ارزش شدن پول معلوم است.
آنگاه هم که دولت آقای رئیسی ارز ۴۲۰۰ تومانی که یک پوشش مضر بر نمایان شدن ارزش پول ملی بود را حذف کرد یکباره بی ارزشی واقعی پول ما شفاف وروشن شد.
...از وقتی دولت آقای رئیسی آمد و برای مذاکره نرفت و معطل کرد ،الحمدلله نفت از زیر ۱۰ دلار به بالای ۵۰ دلار آمد و به۶۰ دلار هم رسید اما به محض رفتن برادرم امیرعبداللهیان به وین قیمت نفت حدودتا ۱۰ دلار کاهش یافت که پهبادهای یمنی واصابت موشکهایشان بر تاسیسات آرامکو نفت را باز به نزدیک ۸۰ دلار رساند و بالاخره جنگ اوکراین درآمد نفتی ما را تا بشکه ای ۱۰۰ دلار وبیشتر بالا برد.
تزریق دلارهای نفتی بشکه ای ۱۰۰ دلار در طی یک سال داشت برای پول ما پشتوانه و ارزش تولید می کرد و اقتصادمان را به ثبات می رساند که شما به بهانه ی مرگ یک دختر(مرحومه امینی) مورد سو استفاده ی ابزاری دشمن قرار گرفتید ، آتش به پا کردید و دو خسارت به ایران زدید هم خسارت مادی وهم به اعتبار وثبات و جاذبه کشور لطمه وارد کردید.
من واقع قضیه را به شما گفتم حالا خود دانید یا ادامه بدهید و آینده ی خود را تباه کنید یا دست بکشید واز کارهایتان توبه کنید.
من در روش خود ودولت تدبیر وامید خیلی فکر کردم ، برای جبران خسارتهایمان به پیش خدا اِنابه می کنم و همین نامه، جزیی از استغفار وتوبه من است که امیدوارم خدای کریم ومردم مسلمان شریف ایران بپذیرند وببخشند.
....... برادرتائب شما محمدجوادظریف.
✨ #امام_حسین علیه السلام غلام با صفایی داشت که نامش «#صافی» بود.
روزی با شماری از اصحاب وارد باغ شد و صافی را مشاهده کرد که گرده ی نانی به دست گرفته ، نصف آن را جلوی سگ میاندازد و نصف دیگرش را خود میخورد.
چون از راز آن پرسید، عرضه داشت: من غلام شما هستم و این حیوان از باغ شما پاسداری میکند، هر دو نشسته بودیم و از سفره ی ارباب متنعّم بودیم.
امام حسین علیه السلام او را در راه خدا آزاد کرد، باغ را به او بخشید و 2000 دینار به او عطا کرد.
👈 صافی در پاسخ گفت: من نیز این باغ را وقفِ یاران و شیعیان شما نمودم 👉 ... .
📚 ارمغان صافی در نقد فرقه بهائی ٫ صفحه 22
به نقل مستدرک الوسائل
👳 @mollanasreddin 👳
#داستانک
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر ون ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
برادران. و خواهران تحلیل دقیق و صحیح آقای زارعی را که در زیر آمده و توسط خبرگزاری فارس نشر داده شده بخوانید و به دوستان هم بگویید بخوانند . متشکرم
اخبار
فارس من
افکار سنجی
توانا
دانشکده
فارس نوجوان
دیگر زبانها (Other Languages)
صفحه نخست
دسته بندی ها
سواد رسانه
شبهه و شایعه
طنز و کاریکاتور
طرح و گرافیک
روایت روز
دیدگاه
ديگر رسانه ها
نمایش در نسخه دسکتاپ
مجله فارس پلاس
/
روایت روز
۰۶:۵۹ ۱۴۰۱-۱۰-۲۳
۸
۳
گفت وگوی فارس با سعدالله زارعی/ خبری که رهبر انقلاب از سناریوی دشمن برای ایجاد آشوب در ایران دریافت کرد
رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیر با مردم قم تأکید کردند: «در اغتشاشهای اخیر هم دست دشمن خارجی عیان بود.»
در گفتگو با دکتر زارعی نگاه رهبر انقلاب دربارهی این اغتشاشات و شواهد مواضع ایشان را بررسی کردهایم.
روایت روز؛ تبیین بیانات رهبر انقلاب - اغتشاشات ۱۴۰۱ موضوعی بود که همزمان با بازگشایی مدارس و دانشگاهها و به بهانهی فوت یک دختر جوان از سوی ضدانقلاب و دشمنان ملت ایران کلید خورد. اتفاقی که هزینههای مادی و معنوی سنگینی بر کشور تحمیل کرد و موجبِ سلب امنیت جانی و روانی مردم و بهرهبرداری حداکثری دشمنان ایران اسلامی شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین این حوادث نکات مهمی را مطرح کردهاند. ایشان از جمله در دیدار روز دوشنبه ۱۹ دی ماه با مردم قم تأکید کردند: «در اغتشاشهای اخیر هم دست دشمن خارجی عیان بود که حالا یک عدّهای انکار کردند... کسانی که آمدند وارد اغتشاشات شدند و اینها را راه انداختند، هدفشان برطرف کردن ضعفهای کشور نبود؛ هدفشان از بین بردن نقطههای قوّت کشور بود.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۹
خبرگزاری فارس جهت تحلیل و بررسی مجموع نکات مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب دربارهی این موضوع و تبیین دقیقِ مواضع و نوع تحلیل ایشان از این اغتشاشات، گفتگویی تفصیلی با آقای دکتر سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل سیاسی و امنیتی ترتیب داده است که در ادامه میخوانید.
دکتر زارعی در این گفتگو موارد گوناگونی چون: شواهد و مستندات برنامهریزی شده بودن اغتشاشات، نقش عوامل مختلف ضدانقلاب در این حوادث، الگو و مدل طراحی شده برای اغتشاشات، نقش برخی جریانات سیاسی داخلی و در نهایت چرایی از سر انفعال بودن این طراحی دشمن و... را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.
اشاره به برخی جلسات داخلی گروهکهای ضدانقلاب و نقش برخی سفارتخانههای خارجی در سازماندهی و شبکهسازی جریانات داخلی از جمله نکات خواندنی این گفتگو است. برخی نکات و گزارههای مهم و برجستهی مطرح شده در این گفتگو به این شرح است:
- دشمن الگوی «رهبری رقیق و سیال» را برای سازماندهی اغتشاشات طراحی کرد
- تحلیلشان این بود که کار نظام را تمام میکنند لذا تمام ظرفیتهایشان را خرج کردند
- غرب از اینکه نیروهای همسو با او در قدرت قرار ندارند عصبانی است
- خاتمی پیام همراهی با اغتشاشگران فرستاد
- سفارت فرانسه در جامعهی هنری شبکهسازی میکند
** رهبر انقلاب در تحلیلِ اغتشاشات اخیر بر «برنامهریزی شده بودن» این حوادث و طرح و توطئهی دشمن برای ایجاد اغتشاش و ناامنی در جامعهی ایران مصادف با بازگشایی دانشگاهها و... تأکید کردند و حادثهی پیش آمده را صرفا یک بهانه برای این مسئله دانستند. از حیث مسائل سیاسی و امنیتی، این نظر از چه شواهد و مویداتی برخوردار است؟
در اوایل سال ۱۴۰۱ جلسهای در لندن برگزار میشود. در آنجا نیروهای کردیای که با هم اختلاف داشتند با حضور یک مقام ارشد سازمان سیا جلسهای برگزار میکنند. این به تقریبا نهم یا دهم خردادماه سال ۱۴۰۱مربوط میشود.
گروههای کردی یعنی دموکرات و کومله و پژاک و.. با هم اختلافاتی داشتند، حتی بعضیهایشان با هم درگیر بودند. آنجا مقام ارشد سیا تحلیلی ارائه میدهد و میگوید الان وقت اختلافات نیست و باید شما یکی بشوید و وارد کردستان بشوید و اقدامات مسلحانه را شروع کنید. تقریبا آنجا یک چنین میثاقی بین گروههای کردی که با هم اختلافات داشتند برای ایجاد درگیری در کردستان در مناطق غربی ایران، رخ میدهد. خب این یک کُدی هست که آن زمان به دست آمد و چند روز بعد از این، مقام معظم رهبری در سخنرانیای که در حرم حضرت امام(ره) داشتند به مناسبت سالگرد حضرت امام(ره)، تصریح کردند که میخواهند در ایران اغتشاش و درگیری ایجاد کنند و به خیال خودشان میخواهند کار خیابانی کنند، اغتشاشات خیابانی راه بیندازند. این کار حضرت آقا در واقع مبتنی بر اطلاع ایشان بود از کارهایی که داشت صورت میگرفتند. این یک سند.
یک سند دیگر که خب تصاویرش هم هست اینکه در پایگاه حریر که در اطراف اربیل است آمریکاییها در واقع مشغولند در یک گوشهای از این پادگان، یک نقطهای با یک فاصلهای از ساختمانهای اصلی یک موقعیت ایجاد میکنند و در آنجا شروع میکنند به آموزشهای خاص به عناصری از همین گروهها و افراد دیگر. که آمریکاییها اسم این را گذاشتند نیروهای داوطلب، داوطلب عمل، داوطلب اقدام؛ اینها را آموزش میدهند، تسلیح میکنند، تجهیز میکنند. یک چیزی در آموزشهایشان بر
اساس آن چیزی که در رسانهها از سمت خودشان درز کرد این بود که آموزش خنثیسازی اقدامات پلیس را یا منفعل کردن پلیس را به اصطلاح آموزش داده بودند. این نیروهای اغتشاشگر را آموزش داده بودند که چگونه میتوانند سوار شوند روی ابتکارها و تاکتیکهای پلیس. این هم یک سند.
سند دیگر این است که از حدود دو هفته یا سه هفته قبل از اغتشاشات، یک مذاکراتی در دوحه بعد از سفر جوزف بورل به تهران در رابطه با بحث هستهای ایران شکل گرفت. آنجا گفته شد که ایران با اروپا به توافقاتی رسیدند و چرخهی گفتوگوهای هستهای یک مقداری فعال شد. ایران هم در این فاصله در خصوص بازرسیها و آن سه مرکز ادعایی آژانس انعطافهایی نشان داده بود و کار داشت با گفتوگو جلو میرفت؛ هم نمایندگان اروپا بودند و با یک فاصلهی مکانی نمایندگان آمریکا بودند. اما حدود دو هفته قبل از آغاز اغتشاشاتی که در شهریور شروع شد یک دفعه آمریکاییها مذاکرات را متوقف کردند و این آقای رابرت مالی، که هم مسئول میز ایران، هم معاون وزیر خارجه آمریکا و هم مسئول مذاکرات هستهای است در پاسخ به آقای جوزف بورل که میگوید چرا متوقف کردید، میگوید دو هفته صبر کنید ایران امتیازاتی خواهد داد که تعجب خواهید کرد و اتفاقاتی در ایران میافتد که خودشان میآیند دنبال ما و امتیازات ویژهای خواهند داد!! خب این هم نشان میدهد که قبل از آغاز اغتشاشات، وضعیت اغتشاشات و برنامهها و حتی زمان آغاز اغتشاشات تا حدودی معلوم بوده است.
** آقای دکتر شما به نقش گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب کُرد اشاره کردید که از خیلی قبلتر طراحی و برنامه داشتند. رهبر انقلاب در بحث عواملِ میدانی علاوه بر تجزیهطلبها، به بقایای رژیم پهلوی و منافقین و... ظرفیتهای مختلفِ دشمن هم اشاره کردند. اینها نقششان چه بود؟ چقدر شبکههایشان را فعال کردند و چقدر ظرفیتهایشان را آوردند به میدان و وارد کار عملیاتی و میدانی این اغتشاشات شدند؟
تقریباً میشود گفت طیف دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی حتی آن جریاناتِ نرم متصل به نظام اینها تمام ظرفیتهایشان را پای کار آوردند؛ از منافقین تا سلطنتطلبها تا کمونیستها تا ملیگراها تا جریانات شبه مذهبی مثل انجمن حجتیه تا جریانات سلفی- تکفیریها تا به هر حال گروههایی که رسماً توسط کشورهای خارجی ساخته شدند مثل جیشالعدل و چه دولتهایی که در این مسیر همگرا شدند مثل اقلیم کُردی، مثل آذربایجان، حتی از داخل ارمنستان، دوبی، در بلوچستان و پاکستان و به یک شکلی سرویس امنیتی عربستان و جریاناتی که توسط اینها یا از کانال اینها و از معبر اینها وارد کشور شدند اینها همه پای کار بودند؛ میشود گفت این استثناییترین مصاف اینها با جمهوری اسلامی بود؛ حالا بعضیها تعبیر جنگ احزاب به کار بردند از حیث اینکه یک ائتلاف کاملی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت ولی خب حالا از یک بعدی هم شبیه نیست به خاطر اینکه وضع جمهوری اسلامی ۱۴۰۱ با وضع پیامبر(ص) در زمان جنگ احزاب قابل تطبیق نیست. بالاخره آنموقع حضرت رسول(ص) در اوج مظلومیت و ضعف از نظر عِده و عُده بوده اما وضع جمهوری اسلامی که این نیست، از نظر عِده و عُده جمهوری اسلامی غلبه داشت بر مخالفان خودش ولی از حیث اینکه آنها در صور اسرافیلشان بدمند و هرچه امکانات است جمع کنند یکجا بیایند پای کار، از این حیث جنگ احزاب بود. خب همهی اینها پای کار بودند و حرفشان هم این بود که این دفعه تا حل نشود ول نمیکنیم، باید برویم تا حل مسئله. لذا برای اینکه این اتفاق بیفتد آمدند رهبری حرکت را هم رقیق کردند هم سیال کردند برای اینکه بتوانند همه را زیر این خیمه جا دهند و کسی خارج از خیمه نماند. مثلاً در کنفرانس برلین که به روایت پلیس آلمان ۳۷-۳۸ هزارتا در آنجا جمع شدند در حین اغتشاشات و در زمانی که فتیله اغتشاشات یک مقدار پایین آمده بود، در آنجا به منافقین گفتند شما جلوی تریبون نباشید و بروید یک خرده عقبتر و جریانات بیشتر اجتماعی را آوردند جلو تا جریانات شناختهشدهی سیاسی. رهبری کار را یک مقدار رقیق کردند تا بتوانند همه را جا بدهند.
دوم آمدند سیال کردند یعنی هر روز یک اسمی مطرح شد، هر اسمی یک طلوع و غروب داشت و این افراد میآمدند روی صحنه مطرح میشدند بعد محو میشدند، دوباره یکی جدید میآمد ظهور میکرد و دو روز بعد افول میکرد و باز فرد دیگر. این را میچرخاندند این ماجرای رهبری را، میچرخاندند به خاطر اینکه به اصطلاح همه را امیدوار نگه دارند، همهی طیفها را امیدوار نگه دارند. از همهی ظرفیتهای نظامی استفاده شد، از ظرفیت قتل، از ظرفیت خودکشی، از ظرفیت آتش زدن، از ظرفیت اتهامپراکنی، دروغپردازی، حتی از ظرفیت رسانههای معتبر استفاده کردند. مثلا واشنگتنپست و نیویورکتایمز برای خودشان اعتباری داشتند اما اینها هم در این صحنه وارد شدند و آبروی خودشان را وسط آوردند. خودشان میدانستند فلان خبر دروغ است و میدانستند
این دروغ پایدار نمیماند (مثلاً ماجرای فوت رهبری یا ماجرای جانشینی رهبری بالاخره یک چیزی نبود که عقل زیادی بخواهد که این را تشخیص دهد خب چهار روز بعد رهبری میآمدند صحبت میکردند و چیزی باقی نمیماند برای اعتبار این رسانهها) اما با علم بر این هزینهی گزا، باز این این کار را کردند.
** در واقع تمامی ظرفیتهایشان را خرج کردند.
بله، این کار را کردند. مثل اینکه یک کسی یک پولی کنار میگذارد برای روز مبادا اینها روز مبادایشان امروز بود. پس میتوانیم بگوییم که هیچ ظرفیت ذخیرهای را اینها نگه نداشتند، همهچیز را آوردند جلو و حالا هزینهشان خیلی زیاد است. اینها حالا که شکست خوردند، مدتی دچار مشکل میشوند برای اینکه بتوانند دوباره تدارکاتی را ایجاد کنند و به میدان بیاورند. شما نگاه کنید در این صحنه خیلی سریع راجع به تجزیه ایران صحبت شد، خیلی صریح راجع به اینکه پلیس را بُکُشید صحبت کردند و هیچ جریانی در دنیا نمیآید اینگونه صحبت کند بگوید بُکُشید! میگوید من کُشته شدم اما نمیآید در تلویزیون بگوید که بُکُشید! پلیس را بُکُشید! یک کسی مذهبی بود بُکُشید! یک کسی ظاهر مذهبی داشت بُکُشید! مساجد را آتش بزنید! قرآن را بسوزانند بعد در وبسایتهایشان نمایش بدهند. این موضوعات خب خیلی موضوعات عصبیکننده و تحریککنندهای بود. حالا چرا این کار را کردند؟
اولاً آمده بودند که تمام کنند و حرکتشان هم دیوانهوار بود. من نمیخواهم بگویم حساب همهچیز را کرده بودند، به خیال خودشان میشد با این روش به هدف و نتیجه رسید ولی دیوانهوار بود به خاطر اینکه اینها باید ملت ایران را شناخته باشند بعد از ۴۴ سال. مگر میشود شما قرآن را آتش بزنید و یک جمعیت عظیمی در ایران نیاید به صحنه؟ مگر میشود شما پلیس را بکشید یکی مثل شهید روحالله عجمیان، یک جوان کارگر فقیر را در خیابان بُکُشید و کشته شدن این در ایران بازتاب نداشته باشد؟ خب اینکه مشخص است، یک آدم خیلی ساده هم باید بفهمد که ایرانیها چهجور شخصیتی دارند؟ چه چیزی آنها را دور هم جمع میکند؟ چه چیزی باعث وحدتشان میشود؟ اینها را طبیعتاً میدانستند ولی اقدام کردند. یعنی علیرغم این آمدند جلو و مثل آن ضربالمثلی که میگوید «مرگ یکبار شیون هم یکبار» گفتند میرویم تمام میکنیم ولی حرکتشان انصافاً دیوانهوار بود.
** آقای دکتر در سالهای اخیر ما قضایای فتنه ۸۸ را داریم، آشوبهای سالهای ۹۶ و ۹۸ را داریم. اغتشاشات ۱۴۰۱ از حیث مُدل و الگو با آن موارد چه تفاوتهایی داشت؟
ببینید در آنجا موضوع صحنهای بود، زنجیره نبود. یک صحنهای بود یک جریانی را اینها میتوانستند فعال کنند و معتقد نبودند که میشود کار را تمام کرد یا باید کار را تمام کرد. معتقد بودند این کارها آن نتیجهای که میخواهیم را به دست میآورد کما اینکه راجع به تحریمها هم همینطور فکر میکردند و میگفتند تحریمها کفایت میکند، شما همین خطِ تحریم را بروید جلو جمهوری اسلامی یا نابود میشود یا تسلیم میشو.راجع به اغتشاشات هم اینها معتقد بودند که همین مقدار کفایت میکند برای چاشنی آن کاری که در تحریمها ما انجام میدهیم برای اینکه حکومت را بترسانیم. فضای داخلی ایران هم فضای منسجمی نبود یعنی مثلاً دولت ما یک دولتی بود که نسبتش با خود جمهوری اسلامی خیلی معلوم نبود در سال ۹۸ و قبلش ۹۶. در این دورهها نسبت دولت با جمهوری اسلامی خیلی روشن نبود، آنها کانال داشتند داخل دولت و دولت را مدیریت میکردند، خیلی راحت دولت را مدیریت میکردند. بعضیها واقعاً نیازی به اینکه آمریکا بخواهد خرج کند برای اینکه اینها همراهی کنند ندارند.
آنجا اغتشاشات مکمل طرح دشمن و به صورت صحنهای برای به ثمر رساندن آن ماجرای تحریم اقتصادی بود. اغتشاشات چاشنی بود برای اینکه جمهوری اسلامی را متقاعد کنند به اینکه راهی جز تسلیم ندارد اما در این صحنه آنها متوجه بودند که این کارزار فشار اقتصادی تمام شده و نظام از آن عبور کرده و اینجا اغتشاشات خودش شد موضوع، یعنی خود اغتشاش شد موضوع اول و راهی برای اینکه به اصطلاح ایران را به تسلیم وادار کنند لذا گسترش و توسعه پیدا کرد، خشنتر، عریانتر و پرتعدادتر شد به لحاظ سازمانها و تشکیلات، ذخائر را آوردند وسط، این کارها را در پروژههای قبلی نکرده بودند.
** رهبر انقلاب در یک تفکیک کلی دربارهی عاملین این قضیه یک عده را گفتند همین جریانات معاند و گروهکها و... هستند و یک عده را هم گفتند نوجوانان و جوانانی که تحت تأثیر فضایمجازی، هیجانزدگی، فریب خوردن و... درگیر شدند. یعنی زمینههای فرهنگیاجتماعی را اشاره کردند که وجود داشته و دشمن روی این سوار شده است. بالاخره بخشی از نوجوانها یا جوانها خیلی با سنتها و عقاید دینی همراه نیستند و سبک زندگیِ به شدت مجازیزدهای هم دارند.
بسترهای فرهنگیاجتماعی اغتشاشات را شما چطور تحلیل میکنید؟ سازماندهی اتفاق افتاده در این زمین
ه و بحث اثرگذاری شبکههای اجتماعی را چطور باید صورتبندی کنیم؟
یک تعبیری من دیدم در این کتاب " توسعهی شبکههای سکولارلیبرال در جوامع اسلامی" که دو نفر به نام آنجلس راباسا و چریل بنارد نوشتند که اینها دو نفر از نویسندگان مرتبط با یک کانون در نیویورک هستند که در آنجا یک گروه تشکیل شدند از جمله بعضی چهرههای ایرانی، چهرههای سرشناس رسانهای که در آنجا حضور دارند، بعضی چهرههایی که تابعیت دوگانه دارند مثل شیرین هانتر مثلاً یا همین جریان به اصطلاح نمازیها اینها وصلند به آن حلقهی مرکزی. این شبکههای سکولار وصل میشوند به یک مرکز برنامهریزی و به تعبیر ما یک آشپزخانه. در آنجا در صفحه ۱۳۳ این کتاب تعبیری دارد که جالب است میگوید: «برخی سازمانهای جامعهی مدنی در حال ظهور در خاورمیانه را میتوان به شبکههایی مرتبط ساخت که بر دموکراسیسازی و ترویج اسلام میانهرو و لیبرال متمرکز هستند» حالا این بحثها مثلاً مربوط میشود به ۱۵- ۱۶ سال پیش. این کتاب مربوط به ۱۵- ۱۶ سال پیش میشود و این بحثها مربوط به ابتدای شکلگیری شبکههای اجتماعی است.
خب ببینید در اینجا ما سه تا اقدام کنار هم را شاهد هستیم. یک اقدام همین شبکههای اجتماعیاند و به تعبیری گروههای بینامونشانند. افراد بینامونشانند که اینها بر اساس یک سری تمایلات وارد یک بستر به شدت غربزده و غربگرا میشوند و بدون اینکه خیلی توجه هم داشته باشند به شدت وارد این خانه و عضو این خانه میشوند، عضو این خانواده میشوند و از اینجا مطلب میگیرند و به اینجا مطلب میدهند، تحت سرپرستی قرار میگیرند، به آنجا خدمت میرسانند یعنی هم هدایت میشوند و خط میگیرند، هم سربازی میکنند. تولیدات اینها در راستای آن شبکه و هدف شبکه اتفاق میافتد. آنوقت یک هویت پیدا میکنند، یک فرهنگ میشود، یک سبک زندگی پیدا میکنند. اینها یک جریانند که هدایت اینها پیوسته و در عین حال خیلی نرم و ناشناخته است.
دستهی دوم بعضی شبکهها در جامعه هستند که اینها هویت فنی خودشان را دارند، هویت تخصصیشان را دارند مثلاً انتشارات و مراکز نشر. خب مرکز نشر تخصصش این است که کتاب میگیرد چاپ میکند و در جامعه توزیع میکند و محصولات بر اساس ارزش ذاتی خودش در آن مرکز نشر پذیرفته میشوند، ارزشگذاری و توزیع میشوند. یا مثلاً کافیشاپها؛ خب اینها یک جریان اقتصادی و اجتماعی هستند که بر اساس نیازهایی که شهروندان پیدا میکنند به اینها خدمات میدهند و دخالت هم نمیکنند در محتوای آن چیزی که به آن خدمات میدهند. خدمات میدهند و پولش را میگیرند. یا مراکزی مثل آموزش زبان خارجی؛ خب آموزش زبان خارجی هم یک مرکز خدمات تخصصی است. فرد مراجعه میکند و میخواهد زبان انگلیسی یاد بگیرد. خب زبان انگلیسی یک روش آموزشی دارد، یک زمان خاصی مورد نیاز است، اساتیدی هم که میتوانند آموزش بدهند تخصصهایی دارند. اینها علیرغم اینکه کارکردهای تخصصی خودشان را داشتند اما کارکردهای سیاسی بهشان دادند. بعد اینها را به هم اتصال دادند، شبکه کردند؛ شبکهی کافیشاپها، شبکهی گالریها در حوزه نقاشی، شبکهی مراکز زبان، حتی این اواخر این مراکز جا به جایی مسافر و بعضی تاکسیهای اینترنتی و از این قبیل و... اینها را هرکدام را جدا جدا سازمان دادند ولی اینها به هم ربط روشن نداشتند؛ مثلاً گالریها یک جریان بودند، کافیشاپها، زبانکدهها، اینها هرکدام برای خودشان یک شبکه بودند جدا جدا و در اغتشاشات اینها دستور واحد گرفتند یکدفعه، مثل یگانهایی که جدا جدا آموزش میدهند و یک دستور صادر میشود همهشان به خط میشوند. ما یک اسنادی هم داریم و این سیاسی شدن اینها هم یک اتفاق طبیعی نبوده که حالا مثلاً من یک گالری دارم و ضمناً یک علاقهی سیاسی هم دارم و حالا میخوام علاقهی سیاسیام را هم دخالت بدهم.
ما خبر داریم که سفارت فرانسه رفته به چندین گالری اطراف دانشگاه تهران مراجعه کرده و یک سری کالاهای خاص را که مربوط به یک طیف خاصی بوده که اینها مراجعه میکردند به آنجا با قیمت گزاف خریده؛ مثلاً تابلویی را که حداکثر ۳۰ دلار ارزش داشته را ۳۰۰۰ دلار خریده و این ارتباط گرفته. خب آن گالری برایش خیلی جذاب بوده که چه خوب! چه بازار پررونقی پیدا شد و من این کالاهایی را که روی دستم مانده بود را با چه قیمتهای بالایی دارند از من میخرند و این اتصال و ارتباط برقرار میشود. بعد از مدتی به اینها میگویند شما اصلاً در این مسیر کار کنید و بعد اینها تبدیل میشوند به واحدهای آن مرکز عملیاتی که میخواهد اینها را مدیریت و هدایت کند. این در واقع نفوذِ نیمهسخت است چون اینجا پول رد و بدل میشود، سفیر دارد برنامهریزی میکند، کالا دارد جابهجا میشود.
** دستهی سوم شامل چه عواملی میشود؟
دستهی سوم در اینجا آن سازمانهای سیاسی هستند که این سازمانهای سیاسی اصلاً مدعایشان سیاسی است برخلاف آن دوتا دستهی
دیگر، آن بچهای که پشت اینترنتش نشسته و آن فرد صاحب گالری یا آن زبانکده، آنها ادعای سیاسی ندارند و اصلاً مبنایشان سیاسی نیست اما اینجا چرا، اینجا مبنایشان سیاسی است، یک حزب است، یک روزنامه است، یک دانشکده علوم سیاسی است. اینها در واقع باز یک فرم طبیعی دارند و یک فرم غیرطبیعی دارند. کِی غیرطبیعی میشود؟ موقعی که اصول مسلّم سیاسی که در هر کشوری مورد توجه است زیرپا گذاشته میشود. اغتشاش به هم ریختگی جامعه است، قتل، آتش زدن، به همریختن، قوانین را زیرپا گذاشتن، امنیت را از مردم سلب کردن، خب اینها در همه جای دنیا خط قرمز است. در هیچ فرهنگی در هیچ زمانی از تاریخ این موضوعات توجیه نشده، پذیرفته نشده. حتی در انقلابها این را نمیپذیرند یا مثلاً تجزیهی یک کشور خب این اصلاً منطق ندارد و در هیچ جای دنیا هیچ ملتی و هیچ گروهی نمیتواند از تجزیهی کشور حمایت کند یا نسبت به آن بیتوجه باشد یا مثلاً در خصوص پرچم خب پرچم نماد ملی یک کشور است، کسی نمیتواند بگوید من ملی هستم اما حالا پرچم را بیاحترامی کردم که کردم چه اهمیتی دارد این؟ خب اینها خطوط قرمز ملتها هستند. این میشود کارکرد غیرطبیعی یک حزب، یک دانشکده علوم سیاسی، یک روزنامه.
خب در این صحنه چه شد؟ آن جریان اول که دیگر حالا یک تربیتی پیدا کرده بودند (البته حالا حجم و عددشان هم حجم و عدد خیلی غالبی هم نیست، ضرر و مسئله دارد ولی اینطور نیست که آن دستهی اولیها را ما بگوییم یک اکثریتی از جوانهای ما اینگونه هستند، ضمناً همهشان هم اهل عملیات نیستند. این هم نیست که بگوییم هرکسی سرش در این شبکهها بود حتماً اغتشاشگر هم هست) و دستهی دومیها که شبکه شدند و دستهی سومیها آن احزاب و... به هم پیوست شدند و هرکدام از اینها در این فضا مثل یک صحنهی تئاتر، اینها عمل کردند.
شما نگاه کنید آقای خاتمی اول اغتشاشات یک علامت محدود میدهد که ما با شماییم و عناصری که مرتبطند با آقای خاتمی یک علامتی میدهند. بعد این تئاتر میآید در یک نقطهای حالا نیاز به نور زرد دارد. خاتمی میآید بیانیه میدهد میگوید بله این شعار «زن، زندگی، آزادی» شعاری است که مردم راه خودشان را پیدا کردند و حکومت بهتر است که با آنها همراه شود و به اینها کمک کند!!
بنابراین اینها یک جریان شدند و این اصلاً اتفاقی نبوده. انتشار آن یادداشت آقای میرحسین موسوی قبل از اغتشاشات و اتهامزنی راجع به رهبری و جانشینی رهبری که بعد از آن در روزنامهی واشنگتنپست تبدیل به یک مقالهای شد و این ادعا آنجا مطرح شد اینها اصلاً با هم بیارتباط نیستند، نمیتوانند بیارتباط باشند، جنسشان یکی است چون اینها همدیگر را نقد نمیکنند. میرحسین نمیگوید که بله من این را گفتم ولی این ربطی به من نداشت. آقای خاتمی نمیگوید اینهایی که رفتند شهید روحالله عجمیان را آنگونه به شهادت رساندند به من ربطی ندارند. تأیید نمیکند، رد هم نمیکند. بعداً آخر کار هم میآید میگوید حق با اینهاست که گفتند زن، زندگی، آزادی. یعنی اینجا میآید مشخص میکند. اینها اصلاً اتفاقی نیستند. به صورت تنظیم شده، برنامهریزی شده آمده جلو و یک صحنهی تئاتری را اینها خواستند شکل دهند ولی خب غافل بودند از اینکه آن شخصیت اعظم و آن ملت و آن تماشاچی هوشیار متوجه است که چه اتفاقی دارد روی صحنه میافتد.
** برخی چهرههای فعالِ سلبریتیهای ورزشی و هنری در این قضیهی اغتشاشات هم در دستهی دوم قرار میگیرند؟
بله در دستهی دوم قرار میگیرند. چرا دستهی دوم؟ برای اینکه اینها کارکرد تخصصی دارند اما میبینیم بهعنوان نمونه علی دایی علیرغم اینکه برایش توضیح داده شده، مفصل کسانی رفتند توضیح دادند که آقا بیا برویم خانهی این آدمی که تو ادعا کردی، بیا برویم آنجا پدرش را ببین مادرش را ببین اقوامش را ببین، این اینجوری بوده. خب حرف از این محکمتر نمیشود که آقا تو این یک موردی که برداشتی ادعا کردی را بیا تا تهش برویم ببینیم چیست. باز ایشان میآید دو ماه بعد از آن ماجرا برای روزهای ۱۴,۱۵,۱۶ باز مطلب میزند، مغازهاش را تعطیل میکند. خب این معلوم است که بحث اشتباه نیست، بحث موردی نیست، یک جریانی است. در بستر هنریاش هم همین است لذا میبینید که هرروز خبر میدهند که یک هنرپیشهای کشف حجاب کرد و...
** در تحلیل کلان ماجرا، بحثی که رهبر انقلاب مطرح کردند این بود که اقدام دشمن و این طراحیای که داشت اقدامی از روی «انفعال» بوده است. یعنی در مقابل حرکتِ پیشرفت و اقتدار کشور اینها دست به این اقدام زدند.
به عنوان سوال آخر این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
این مسئله از دو منظر قابل بررسی است. یک منظر این است که خب غربیها در سالهای اخیر به شدت نگران شدند که آن سرمایهگذاری که آنها طی بیست سال، شاید هم بیشتر کرده در داخل ایران و یک کسانی را از داخل جامعهی جمهوری اسلامی جذب کردند که بعضی از این مجذوبین به شکل افتضاحی
در خدمت آن دستگاه سیاسی آمریکا قرار گرفتند (امثال علی افشاری) و بعضیهای دیگر هم نه، فنیتر کار کردند، یک خرده محترمانهتر کار کردند و اینها آرام آرام در نظام جمهوری اسلامی وجه حداکثری به خودشان گرفتند یعنی یک حداکثری در دولت، در مجلس، در دانشگاه، در شوراهای سیاستگذاری کشور، در مراکز کارشناسی، در رسانههای ما و جاهای مختلف حتی در صدا و سیما و در احزاب، در دستههای سیاسی، در آن شخصیتهایی که دیگر مطرح شده بودند، شخصیتهای برجستهشده. خب این جریان در نظام تبدیل شده بود به یک جریان حداکثری و داشتند نظام را از داخل از بین میبردند. آن تعبیر صورت و سیرت نظام که حضرت آقا در دانشگاه علموصنعت سالها پیش فرمودند که ممکن است یک زمانی برسد که جمهوری اسلامی به لحاظ اسم باشد ولی از لحاظ محتوا نباشد ناظر به همین بود. خب اینها آمده بودند در سیستم جمهوری اسلامی وجه حداکثری پیدا کرده بودند. نظام طبیعتاً باید خودش را خلاص میکرد از این صحنه. پس یک مطلب این است که غربیها میخواهند عوامل خودشان را برگردانند در صحنهی جمهوری اسلامی. احساسشان این است که آقای رئیسی کارهایی دارد میکند که اگر به نتیجه برسد یک انتخابات پرشوری را جمهوری اسلامی رقم میزند و اینها را از صحن و سرا کاملاً پاکسازی میکند و این سرمایهگذاری غرب را کاملاً بر باد میدهد. بنابراین این کاملاً باید برگردد. این یک منظر است به این موضوع.
یک منظر دیگر خارج از این بحثهای داخلی این است که ما در سطح بینالملل در یک شرایط ویژهای قرار داریم. یعنی نظام جهانی در حال تغییر و دگرگونی است و غربیها عقب افتادند از این قافله و همهچیز دارد به ضرر آنها پیش میرود و آنها هم نمیتوانند روی این روند اثر بگذارند و یکی یکی هم دارند اعتراف میکنند که آقا اوضاع دارد تغییر میکند.
رئیس جمهور فرانسه میآید میگوید که غرب مرجعیتش را از دست داده، آمریکا دیگر ابرقدرت نیست. پاپ میآید مشابه همین را میگوید. در داخل کشورهای دیگر هم همین حرف است. وضعیت اتحادیه اروپا هم رو به افول است. آمریکا در حال از دست دادن نفوذش است و غرب در حال محاصره شدن توسط مخالفینش است و اینجا سه کشور نامدار وجود دارد که دارند فعال عمل میکنند: ایران، چین و روسیه. این سهتا باید ضربه بخورند. هرکدام به شکلی باید آسیب ببیند. یک کسی باید ضربهی نظامی بخورد، روسیه. یک کسی باید ضربهی امنیتی بخورد، ایران. یک کسی ضربهی اقتصادی بخورد، چین. یک فرایند اینها تعریف کردند برای اینکه بتوانند این ارابه را اگر متوقف نمیشود کرد دست کم کُند کنند. فلذا این طراحیها برای ایران انجام و دنبال شده و میشود. این هم یک منظری است که اینجا دیگر بحث این نیست که بخواهند صرفاً موافقین خودشان را برگردانند داخل دولت؛ یک کسی شبیه روحانی، شبیه میرحسین، شبیه خاتمی بیاید بالا که جمهوری اسلامی را نگه دارد و متوقف کند. فراتر از این است.
البته این دو رویکرد قابل اتصال هم هستند یعنی کاری که غربیها در منظر دوم دنبال میکنند با تکیه بر آن منظر اول هم میتوانند پیش ببرند یعنی تلفیق میشود کرد. متوقف کردن ایران با ترکیب عنصر خارجی و داخلی.
ولی من گمانم این است که الان غربیها روی منظر اول بیشتر دارند کار میکنند و معتقدند که اگر میخواهند جمهوری اسلامی را متوقف کنند با داخل میشود متوقفش کرد با خارج نمیشود. اینها معتقدند و میگویند هم. همین چند روز پیش هم روزنامهی واشنگتنپست یک مقالهای زده بود که ترجمهاش در روزنامهی کیهان چاپ شد. آنجا واشنگتنپست میگوید که شما دارید اشتباه میکنید. نمیتوانید با آن روشهای گذشته به نتیجه برسید. روش ترامپ جواب نداد و روش بایدن هم جواب نمیدهد. بروید با ایران به یک نقطهای برسید و بعد اشاره میکند که شما بدون برساختن نیروهای داخلی نمیتوانید دربارهی ایران به نتیجه برسید. بروید به دموکراسیخواهان در ایران کمک کنید. اینطوری دارد صحبت میکند. یعنی همین چیزی که من اینجا از این کتاب خواندم شما عین همین را با یک بیانی در واشنگتنپست میتوانستید ببینید
ابرجاسوس انگلیس به دار مجازات آویخته شد
تاریخ انتشار: 1401/10/24 - 8:25
akhr.ir/9450467
🔴30 محاسبه غلط/ فهرست را کامل کنید
رهبرانقلاب فرمودند دشمن در اغتشاشات اخیر نقشه کامل و قابل تحسینی داشت، اما محاسبه شان غلط بود. در ادامه نیز فهرستی از محاسبات غلط دشمن را برشمردند.
در این متن تعدادی دیگر از این محاسبات غلط فهرست شده است. شما هم این فهرست را کامل کنید.
🔹1. خیال کردند مردم معترض از گرانی ها، تجزیه طلب و خاک فروش می شوند.
🔸2. خیال کردند با اجیر کردن جمعی هنرمند و بازیگر، همه جامعه هنری و ورزشی کشور به تقابل می رسند.
🔹3. خیال کردند اعتراض مردم به سیاست های نادرست اقتصادی به ادبار آنها از نظام و رهبری منتهی می شود.
🔸4. خیال کردند با آدم کشی و تهدید جماعت مذهبی و بسیجی، متدین های این کشور مرعوب می شوند.
🔹5. خیال کردند با توهین به لباس پیامبر، روحانیت منزوی می شود و مردم با آنها همراهی می کنند.
🔸6. خیال کردند ضعف حجاب برخی از بانوان، به جهت اعتراض سیاسی به حاکمیت است.
🔹7. خیال کردند اگر گشت ارشاد موقتا تعطیل شود، همه مردم بی حجاب می شوند.
🔸8. خیال کردند تجمعات خیابانی جماعت فراری و خانواده های معدومین و پناهنده ها و غیره در خارج از کشور، ایرانی ها را در داخل به خیابان می کشد.
🔹9. خیال کردند با اقدامات نمادین مثل قرمز کردن حوضچه پارک ها و آتش زدن بیلبوردها، خرابکاری همه گیر می شود.
🔸10. خیال کردند تحریم چند شرکت اقتصادی و تولید کننده، اقتصاد داخلی فلج وروند تولید متوقف می شود.
🔹11. خیال کردند بازار شهرهای ایران با تهدید و ایجاد رعب تعطیل می شود.
🔸12. خیال کردند کشته سازی و دروغ گوئی بی امان و شگفت آور، مردم را دچار خطای تشخیص می کند.
🔹13. خیال کردند تمرکز روی دنیای مجازی نوجوانان، آنها را مقابل نسل های قبلی قرار داده و از هویت شان دور میکند.
🔸14. خیال کردند از سر زنان حجاب بکشند و آنها را تحقیر کنند فرهنگ حجاب از بین می رود. عجب بلاهتی.
🔹15. خیال کردند بزرگان نظام را طعنه بزنند وهتاکی و توهین کنند، اعتبار آنها شکسته و نفوذشان بین مردم کم می شود.
🔸16. خیال کردند مسوولین کشور را مشغول آشوب و اغتشاش کنند مسیر حرکت و توسعه کشورمتوقف می شود.
🔹17. خیال کردند انقلاب 57 ثمره دیوار نویسی و شعار در پشت بام ها بود. چقدر کودکانه.
🔸18. خیال کردند تصویر تجمعات چند ده نفره و پراکنده در سطح شهرها، ایجاد باور همگانی می کند که کار تمام است.
🔹19. خیال کردند به خط کردن مسوولین غربی و آمریکایی برای تهدید و طعنه به ایران، مسوولین کشور را منفعل می کند.
🔸20. خیال کردند عدلیه با فشار برای اعدام ها و قصاص و مجازات قانونی، کوتاه می آید.
🔹21. خیال کردند توهین به ارزش ها و مقدسات و بالا بردن پرچم همجنس بازی و هتک قرآن و اهل بیت و غیره باعث تضعیف فرهنگ غنی و چندهزارساله این مردم می شود. اوج حماقت.
🔸22. خیال کردند مطرب و رقاص و شومن و غیره در خارج و داخل کشور، مرجعیت جدید برای مردم هستند و می توانند با بخط کردن آنها ملت مطیع کنند.
🔹23. خیال کردند ایستادن برهیجانات تعدادی دانشجو باعث میشود دانشگاه ها تعطیل و مسیر حرکت علمی کشور متوقف شود.
🔸24. خیال کردند با اجیر کردن اوباش و اشرار برای آتش زدن سطل آشغال تا آدم کشی ها، مردم دچار خطای تشخیص شده و با اراذل همراهی می کنند.
🔹25. خیال کردند چون مردم معترضند، اگرهم با اغتشاشات همراهی نکنند اما مقابل آشوب ها نیز نخواهند ایستاد. چقدر ساده لوح.
🔸26. خیال کردند پرجم کشور را بسوزانند، هویت ایران می سوزد. شگفت ازین همه سفاهت.
🔹27. خیال کردند رفتارهای جاهلانه در میان معدودی از علمای اهل سنت، مردم اهل تسنن را مقابل ایران و نظام قرار داده و جنگ های اعتقادی به راه می افتد.
🔸28. خیال کردند با کنار هم نشستن یک بازیگر مبتذل و یک خبرنگار فراری و مزدور و یک عدد واپس مانده متعفن طاغوت-پهلوی شورای آشوب شکل می گیرد و زین پس همه باور می کند اغتشاشات راس پیدا کرده است.
🔹29. خیال کردند مواضع مغرضانه و یا جاهلانه جمعی فعال سیاسی و رسانه ای داخلی باعث میشود، اغتشاشات واگیردار و بومی شود.
🔸30. خیال کردند...
👈در نهایت اینکه خیال کردند خورشید پشت ابر می ماند. خیال کردند با ایجاد یک جنگ رسانه ای و تبلیغاتی تمام عیار برای توسعه جعلیات، مردم گمراه شده و در این خطا متوقف می شوند. نفهمیدند و نمی دانستند آنکه مقابل حقیقت صف آرائی کند با سیلی واقعیت بیدار میشود. جنگ های شناختی هزینه ساز و ویران کننده است اما پیروز نهایی در جنگ های ذهنی، قطعا و قطعا باطلِ جاعل نخواهد بود.
✅خلاصه اینکه محاسبه شان غلط بود چون مردم ایران را نشناختند. همین.
محسن مهدیان