ای اولان دریای سخا
کان کرم و جودو عطا
یاحضرت باقر
ای شهنشاه دوجهان
درگاهوه شاهلاردی گدا
یاحضرت باقر
ای معدن جودو احسان و کرامت
ایله سنی زهرا عشاقه عنایت
آقا یا امام باقر اولا مقدمون مبارک
سنه فخر ائدر همیشه اوزی خالق تبارک
بسکه چوخ ایستر دی سنی
دنیاده آقا خیرالانام
یاحضرت باقر
اودی کی جابردن اوزی
شخصا سنه گوندردی سلام
یا حضرت باقر
جانیم سنه قربان ، ای میر موید
هم جان علی سن، هم جان محمد
ای عزیز ختم مرسل
ائلیوبدی مشکلی حل
اولوب حشره جک کلامون
علما الینده مشعل
آقا یا امام باقر اولا مقدمون مبارک
سنه فخر ائدر همیشه اوزی خالق تبارک (2)
نغمات خاکی
ای شه انس و جان یاامام باقر
فخر اهل جهان یاامام باقر
از گل روی تو شد مدینه امشب
رشک باغ جنان یا امام باقر
ای پناه دوجهان ، عزت و جاه دوجهان
طلعت مهوش تو، مشعل راه دوجهان
ای مباهات خدا ، جلوه ی مرآت خدا
می رسد ازتو به ما ، لطف و عنایات خدا
باوفائی ، باسخائی ، بنده محترم ذات خدائی
جان فدایت 4
همه ی انبیا شیفته کلامت
همه ی اوصیا عاشق مرامت
ای عزیز دل اهل بیت طاها
جابر آورده از مصطفی سلامت
ای مه مصطفوی، گوهر گنج علوی
پنجمین حجت حق ،وارث علم نبوی
شه اقلیم وفا ، نیر اسپهر سخا
ای فروغ بصر، فاطمه ام النجبا
گلعذاری ، باوقاری ، علی و فاطمه را دارو نداری
جان فدایت 4
ای گل روی تورونق چمن ها
شهد گفتار تو نقل انجمن ها
بعد قرآن که از جانب الهی ست
شد احادیث تو بهترین سخن ها
منکه مجنون توام ، واله و مفتون توام
دل ربودی تو زمن ، من آقا ممنون توام
دل شده خانه ی تو ، عاشق مستانه ی تو
همه حیران شده از ، منصب شاهانه ی تو
طبع شاعر، گشته قاصر، خاکی عاجز شده از مقام باقر
ترکی
ای شرف ملکونه پادشاه عادل
هل اتی سوره سی مدحتینده نازل
ای سخا معدنی کان جودو احسان
درگهونده سنون ماسوادی سائل
سن سن ای کان کرم ، صاحب اجلال و حشم
علمیده یوخدی تایون ، خالق یکتایه قسم
ای صفا بخش جهان ، عالم هر عصرو زمان
کیمدی سن تک آقاجان, علمی بو دنیاده یاران
وار جلالون ، یوخ زوالون ، گلمیوب عالم امکانه مثالون
خوش گلوبسن 4
هدایت شده از ابوالفضل عامری
ازین غم هرکه چشم ترندارد
خبر از قیمت گوهر ندارد
زکه پرسم صناعات ادب را
دگر هیئت ستایشگر ندارد
روح الله رمضانی خاکی
هدایت شده از شمس (ساقی)
یادنامهی مداحان و ذاکران اهلبیت علیهمالسلام
#زندگینامه
شادروان استاد حاج میرزا محمّدعلی شیرخانی ـ معروف به (ستایشگر) در سال 1310 هـ . ش در کرمان متولّد شد. 6 یا 7 سالش بود که به همراه پدر و مادرش به قم مهاجرت کرد و تا کنون که بیش از 90 سال از زندگی پربرکتش میگذشت، در قم روزگار را میگذراند.
ایشان در بارهی زمان آغاز مدّاحی و دلیل گرایش خود میگوید: "حدوداً 20 ساله بودم و متأهل، که برای یک سفر زیارتی به مشهد رفتم. در آنجا به همراه یکی از دوستان به یک هیأت رفتیم؛ آن روز همه در هیأت از حضرت مسلم (ع) خواندند، مجلس باصفایی بود و مرا تحت تأثیر قرار داد. همانجا بود که مصمّم شدم تا شروع به مداحی اهلبیت (علیهم السلام) کنم.
وقتی به قم بازگشتم، به همراه چند تن از دوستان، خدمت استادالمادحین مرحوم حاج ملّاحسین مولوی رسیدیم و از ایشان خواهش کردیم که جلسهای را ترتیب دهند تا بتوانیم در خدمت ایشان، تلمّذ کنیم. ایشان در بدو امر نمیپذیرفت، اما وقتی که شور و شوق ما را به این کار، و عشق ما را به اهلبیت علیهم السلام دید، قبول فرمود. خوب است بدانید که من تا به حال استادی به کمال ایشان ندیده و نیافتهام".
این جلسهی مداحی، در واقع اولین جلسهی مداحی بود که در قم تأسیس میشد، که تاکنون هم جمعه شبها به مدیریت خودِ آقای ستایشگر ادامه داشت. این جلسه، در واقع در کنار جلسهی شبهای سهشنبهی ایشان است که از سالها پیش تشکیل شده و به قوّت، و منظم برپا میشود.
استاد ستایشگر، عروض و تجوید و تفسیر را در محضر مرحوم استاد مولوی فرا گرفت و به این مقدار بسنده نکرد و سنّت حسنهی همنشینی با علما را از استاد خود، مرحوم مولوی فرا گرفت و بیش از 35 سال در زمینهی اخلاق و حدیث، از محضر بزرگانی چون: مرحوم حضرت آیت الله احمدی میانجی و مرحوم حضرت آیت الله حاج سید مهدی روحانی فیض برد.
وی انسانی بود اهل علم و عمل و مصداق بارز "یبیتون لربّهم سجّداً و قیاماً". وقتی دربارهی ویژگیهای ایشان با دوستان و خواص صحبت کردیم، همگی بهاتفاق، ویژگی مهم ایشان را در پیگیری امور فقرا و رسیدگی به یتیمان بیان میکردند.
از ویژگیهای شادروان استاد ستایشگر در مداحی میتوان به دقّت و تأمّل بالا در امر انتخاب شعر خوب و استفاده از احادیث و روایات و قرآن در مدیحه سرایی اشاره نمود؛ اگر چه برخی از جوانان این دقت نظر ایشان در شعر و ادبیات، را برنمیتابند و تحمل نمیکنند و گاه با وجود تذکرات بسیار ایشان، از شعرهای بی اساس و پایهای استفاده مینمایند که موجب تکدر خاطر وی میشد.
سرانجام پس از عمری تلاش در عرصهی ستایشگری و تربیت و آموزش ذاکران اهلبیت علیهمالسلام در مورخ یکشنبه 1401/11/02 روح استاد ستایشگر ارجمند به ملکوت اعلی پرکشید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
#استاد_ستایشگر
تا سـتایشـگر ِ مـداح ، سوی داور رفت
روحِ مداحیِ اسـتان قــم از پیکر رفت
او که یک عمر ستایشـگر مـولایش بود
وقت رفتن هم، با نغمهی یا حیدر رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401/11/02
http://maddahaneqom.blogfa.com
گنه ده باشیمزه ابر غم سالیب سایه
وئروبله زهر جفا چون عزیز زهرایه
خیال عالمی گل بیر گدک سامرایه
عزا دوتاق بوگجه اوشاه ممتحنه
نوا و ناله ائدک ستمله زهر ایچنه
امام هادی کی اهل جهانه سروردی
عزیز فاطمه هم نور چشم حیدردی
بهار عمر ینی دشمن خزانه دوندردی
مورخان زمان ایلیوب بئله مرقوم
دسیسه ئیله اونی معتز ایلدی مسموم
اسیر محنتیدی اول امام وارسته
اوقدری ظلم و جفا ایلمیشدی دل خسته
امام عسکرینی سسلدی باشی اوسته
بیوردی آی بالاگل ائشیت اورک سوزومی
که تیره زهر ائلیوب ایشیقلی گوندوزومی
سسیم بالا نجه گور نه سمایه قوزاندی
ملکلر حالیمه ایندی سماده گریاندی
حسن کیمی آلیشیب گل وجودیم اودلاندی
یقیندی گئتملی یم بونی اوزوم بیلورم
یریمی قبلیه سال اجل چاتوب ئولورم
بیر حاله دوشدی آتون حالینه هامی یانار
غمینده سینه لره ملال و غم قالانار
گجه گوز سوووشوب اوغول زمان دولانار
قلوبه خاکی قویار یازاندا اوتلی کوزو
گریز قتلگهه یازار بو غملی سوزو
یازار کی هادی ئولنده چوخیدی آلامی
بلالی باشینین اوسته یوخیدی اقوامی
اریدی شعله ی غمده اونوندا اندامی
چیخاندا جانی اگرچه گوزی وطندیدی
کسیلممیشدی ؛باشی اللری بدندیدی
اگرچه گلشنینه صرصر خزان اسدی
جفای زهر اوشهه دشمنی دئدی بسدی
باشینی هاردا اونون شمردون گلوب کسدی
اونون کی پیره هنین ستمله سویمادیلار
باشین بدندن اوزوب تنوره قویمادیلار
نه گون ائوینده قالوب اونون اوگل بدنی
سویولدی نه بدنیندن بهالی پیرهنی
حصیره بوکمدیلر واریدی چون کفنی
نه ازدی سینه سین آتلار ایاقی مقتلده
نه قالدی بارماقی دست جفای بجدلده
اونیلا من دئمورم عداوت ائتمدیلر
گروه کینه سیر خیانت ائتمدیلر
جنازه سینه ولی جسارت ائتمدیلر
نه آلنی نین سوموگون سنگ کینه سیندیردی
نه بوینونون دامارین خنجر جفا قیردی
نه گیدی قیزلاری رخت اسارت اندامه
نه سالدی باجیلارین زجر بی حیا دامه
نه گئتدی قانلی باشی نوک نیزه ده شامه
شراب مجلسینه نه گئتدی اهل عیالی
نه قالدی گون قاباقیندا جنازه سی یارالی
اوغول داغی نه اونون تاب و طاقتین آلدی
ئولوم حالینا نه قارداش غمی اونی سالدی
گجه یاری نه قیزی ناقه دن دوشوب قالدی
یزید مجلسینه نه یاره لی باشی گئتدی
تنور خولینی نه بیر گجه مکان ائتدی
نه حرمله اورگیندن سه شعبه اوخ ویردی
نه اوخ نه نیزه دگوب قانینه بویاندیردی
نه خیمه سین شررظلم وکینه یاندیردی
نه ئولدوروب او شهیدی سروره باشلادیلار
نه یاره لی بدنین اهل کینه داشلادیلار
نه لبلری ستم خیزانه توش اولدی
نه آلنی سیندی قرا گوزلرینه قان دولدی
نه نازلی قیزلاری گل تک خرابه ده سولدی
نه اولدی تیره نشان الینده. صودامری
نه قارداش ئولدی سینیب جفائیله کمری
خاکی
امام هادی علیه السلام
نشینم بردر دولت سرای حضرت هادی
که بلکه شاملم گردد عطای حضرت هادی
قسم بر افسر شاهان به خود بالم اگر خوانند
مرا دردو جهان یاران گدای حضرت هادی
جمالش قبله گاه وطاق ابرویش خم محراب
به لب هرروزو شب دارم ثنای حضرت هادی
خدا راضی و پیغمبر ازو خشنود در محشر
هر آنکس که بدست آرد رضای حضرت هادی
بگو بر موسی عمران به شهر سامرا بازا
ببین در مرقدش نور خدای حضرت هادی
چرا درسینه ی سینا پی دیدار وجه الله
خدارا می توان دید از لقای حضرت هادی
مرام و ایده ام مدح علی و آل اطهارش
نگویم جز زمدح و از رثای حضرت هادی
بهشت ارزانی آنان که اهل زهدو تقوایند
به از جنت مرا بزم عزای حضرت هادی
بود از آفتاب داغ محشر در امان بی شک
نشیند هرکه در ظل لوای حضرت هادی
برو خاکی دمادم پای بوس مادر خود باش
که شیر او تورا کرد آشنای حضرت هادی
روح الله رمضانی خاکی