eitaa logo
اعشاق الرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3هزار ویدیو
145 فایل
﷽ 🕌✨یارضاگفتم‌ُواشدبه‌نگاهت‌گره‌ها… ִֶָ اطلاعات↶ @Eashagh_reza_Shorot ִֶָخدمات+تبلیغات↶ @khedmat_ma ִֶָ خادم‌کانال↶ @majnon_reza ִֶָطلبه‌پاسخگو↶ @mahdeiei ִֶָکانال‌دوم↶ @najva_majnon ִֶָارتباطات‌ناشناس↶https://harfeto.timefriend.net/17220592755215
مشاهده در ایتا
دانلود
‹🕌✨› ⁉️چرا دعاهام مستجاب نمیشه؟😩 آیت‌الله‌بهجت‌میگفتن‌که ما دعای غیر مستجاب نداریم☺️ 🙌 یا دعا دیرتر مستجاب میشه 🙌 یا یک بلایی رو از انسان دور میکنه☄ 🙌 یا بهتر از اونو بهش میدن😌 🙌 یا روز قیامت میارنش میگن:این همه ثواب برا تو.😳 طرف میگه من که کاری نکردم لایق این همه ثواب باشم میگن این ثواب ها برای اینکه دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشه بجاش الان جبران کردیم برات😎🎊🎁🎁 🙌 و طرف میگه ای کاش هیچ کدوم از دعاهام براورده نمیشد... بس که اون ثوابها زیاااادن😊♥️ ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹🕌✨› هر که لب داد به این پنجره رسوا شد و رفت … داغ فولاد تو بر گرد دهان می ماند ! ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza
خیلی خوشحالیم که اومدید🌹 منتظر پستای جذابمون باشید😉 شبتون امام رضایی🕌✨ @Eashagh_reza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹🕌✨› 🍃هرچند حال و روزه من و زمان بد است 🌺یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است 🍃حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای 🌺آنجا برای عشق شروعی مجدد است ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza
هدایت شده از چند ‍قدم تارسیدن...⚡️
بِگو‌پَس‌ڪِۍ‌نوبَتِ‌مَن،میشِہ‌پٰآبوسِت‌بیٰآم..!؟:)🌿 خوشحال میشیم سر بزنید @khademkarbalatim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹🕌✨› پیرزنی بود که تک‌ و‌ تنها زندگی می‌کرد و همیشه از این بابت غمگین بود. هیچ بچه‌مچه‌ای نداشت و همه‌ی عزیزانی که او را دوست داشتند، سال‌ها پیش مرده بودند. زن تمام روز پشت پنجره‌ی اتاقش می‌نشست و بیرون را نگاه می‌کرد. همه‌اش با خود فکر می‌کرد: «آه، چه می‌شد اگر پرنده می‌شدم و می‌توانستم به همه‌جا پرواز کنم.» یک‌روز که پنجره‌ی خانه‌اش را باز کرده بود، پرتو خورشید به درون اتاقش می‌تابید و پرنده‌ها جلوی پنجره چهچه می‌زدند، دوباره با خودش فکر کرد: «آه، چه می‌شد اگر پرنده‌ای می‌شدم و می‌توانستم همه‌جا پرواز کنم.» یک‌هو دید دیگر پیرزن سابق نیست. یک‌هو شد یک مرغ دریایی سفید و زیبا. از پنجره‌ی اتاقش پرید و در آسمان اوج گرفت. بالای شهر به پرواز درآمد، تمام شهر را زیر بال خود گرفت، چرخی طولانی روی دریا زد، روی نوک برجِ خیلی از کلیساها و پایه‌ی پل‌ها نشست و خوشحال و قبراق به خرده‌نان‌هایی که مادربزرگ‌ها و نوه‌هایشان کنار ساحل می‌ریختند، نوک زد. غروب دوباره به طرف خانه پرواز کرد، دوباره از پنجره آمد تو، روی صندلی خود کز کرد و دوباره همان پیرزنی شد که صبح همان روز بود. فکر کرد: «الحق که چقدر زیبا بود!» صبح روز بعد دوباره پنجره را باز کرد، دوباره در قالب یک مرغ دریایی از نرده‌ی پنجره بیرون پرید و هر روز همین ماجرا تکرار شد تا این‌ که یک‌ بار آن‌ قدر دور رفت و آن‌ قدر اوج گرفت که دیگر هیچ‌ وقت برنگشت. نویسنده: فرانتس هولر مترجم: علی عبداللهی داستان‌های کوتاه جهان...! ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza
هدایت شده از بنت‌الزهراء🇵🇸 .
سه تا فرشته ی دیگه مونده تا سوپرایز های ناب و جذابمون✨🌱 راستی بگم تو کانالمون داره رمان با بابا هم پارت گذاری میشه😉
‹🕌✨› چادر زهرا حکایت میکند😌 از بی‌حجابی ها شکایت میکند☝️🏼 روز محشر بر زنان با حجاب🧕🏻 چادر زهرا شفاعت میکند🌱! ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza
4_5897723145246215439.mp3
2.74M
‹🕌✨› 🍃آزادی یعنی . . . 🎙محمد اسدالهی ‹🕌✨› ↫ "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza