✉نامه شهید سردار # قاسم_سلیمانی ❤️ به یک نوجوان 🌹✍️بسمه تعالی 💖 دختر عزیزم معصومه خانم عزیز 🔹سعی کن در زندگیت دو موضوع را سرمشق زندگی قرار دهی، ادب و خوف از خدا، در اثر این دو به همه چیز خواهی رسید و سعی کن در بین معصومین یکی را به عنوان همیشگی حامی انتخاب کنی. مرا دعا کن خداحافظت باشد عمویت قاسم سلیمانی ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

┄۞✦❧🍃🌹🍃❧✦۞┄ 📔کتـاب علـمـدار ⬅زنـدگانی شهید سیـد مجتبـی علمدار 🔹قسمت؛ ششم 💭روایت؛ دوستان شهید 🔗گردان مسلم بعد از مرخصی و بازسازی مجدد برای شرکت در عملیات کربلای ۸ به شلمچه برگشت. بارها سید مجتبی شبانه به سمت خط دشمن می رفت و پیکر شهدای جامانده را به عقب منتقل می کرد. می گفت: فقط آدرس بدهید که شهدا یا مجروحان کجا هستند. 👕یک روز سید فرغونی در دست گرفت و به بچه های گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شست و شو داره داخل فرغون بریزه! کلی لباس جمع شد هر کدام از بچه ها مشغول کاری شدند یکی آب گرم، یکی آتش درست میکرد یکی آب به شوینده لباس که سید بود می داد، سید در آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. 🌷 سید از بی نظمی حضور بچه ها در مراسم صبحگاه و کلاس های آموزشی ناراحت بود، یک شب بعد از نماز همه بچه ها را جمع کرد و دو بیت شعر برای آنها خواند" هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا..." بعد در باره هدف حضور ما در جبهه صحبت کرد حرفهای سید خیلی روی بچه ها اثر گذاشت و منقلب شدند. 😭وقتی سید صحبت می کرد صدای گریه نیروها فضا را پر کرده بود. شب عجیبی بود نفوذ کلام سید، که نتیجه ایمان درونی او بود باعث اتحاد و هماهنگی گروهان سلمان شده بود. 📝گردآورده :گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی #ادامه_دارد ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄‌‌

‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ ✋دست من گیر که این دست همان است که من سال ها از غم هجران تو بر سر زده ام. 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم. ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

༻💠༺ #نسیم_حدیث☀ امام صادق (علیه السلام ) ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

•┈••✾◆🌹◆✾••┈• 💠ابراهیم به تمامی اهل بیت ارادت داشت، اما نسبت به حضرت زهرا (س) ارادت ویژه‌ای داشت.  نام مادر سادات را که به زبان می‌آورد، بلافاصله می‌گفت: (سلام الله علیها) 🔘هربار که ابراهیم از جبهه به مرخصی می‌آمد، سری هم به من می‌زد و ماشین فولکس استیشن من را می‌گرفت. بعد با جمع رفقایی مسجدی عازم بهشت زهرا (ع) می‌شد. حضور در بهشت زهرا (ع) برنامه همیشگی او در مرخصی‌ها بود. ❇یک بار نیز من توفیق داشتم که همراه آنها بروم. حدود سیزده نفر عقب ماشین نشسته بودیم. وقتی رسیدیم، همراه با ابراهیم، آرام آرام از میان قطعات شهدا می‌گذشتیم. انگار تمام شهدا را می‌شناخت! همین‌طور که راه می‌رفتیم از شهدا برای ما خاطره می‌گفت. ▪هر قطعه را که رد می‌کردیم، رو به قبله می‌ایستاد و به نیابت از شهدای آن قطعه، یک روضه کوتاه از حضرت زهرا (س) می‌خواند. یا اینکه چند بیت شعر می‌خواند و از همه اشک می‌گرفت. بعد می‌گفت: «ثوابش هدیه برای شهدای این قطعه» سپس به قطعه بعدی می‌رفتیم. 📚سلام بر ابراهیم ۲ ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🎤حاج آقا پناهیان 🤲خدایا!... ما رو #عبد، #برده و #نوکر دشمن خودت قرار نده... ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

┄┅═✧❁➿❁✧═┅┄ 🌃شب ها تا صبح می رفت پارک و درس می خواند و صبح خسته به خانه می آمد. می دیدم دور دهانش سبز است می پرسیدم چرا این طوری شدی؟ 🌿 می خندید می گفت: چمن های تو پارک این قدر شیرین هستند که نگو می گفت: ما این ها رو می خوریم. وقتی جنگ بشه وضعیت بحرانی می شه و همه چی ارزش پیدا می کنه. ما از این ها خوردیم تا اگه توی جنگ چیزی گیرمان نیامد بخوریم خوردن علف سخت نباشد. ✨ مادرش می گفت جنگ کجا بوده ؟ می گفت شما خبر ندارید #شاه از ایران رفته حتما جنگ می شه دشمن نمی گزاره ما راحت باشیم. #شهید_محمد_رضا_مرادی 📚کتاب : مسافر بهشت. ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄

┄۞✦❧🍃🌹🍃❧✦۞┄ 📔کتـاب علـمـدار ⬅زنـدگانی شهید سیـد مجتبـی علمدار 🔹قسمت؛ هفتـــــــم 💭روایت؛ یکی از نیروهای گروهان 👥 دو نفر از بچه ها با هم مشکل داشتند آنها را به چادر فرماندهی گروهان مسلم آوردند.سید غذایش را نیمه کاره رها کرد و از چادر خارج شد دقایقی گذشت. ⛺ سید با آرامش خاصی وارد چادر شد. آن دو نفر را به گوشه ای برد و با آنها شروع به صحبت کرد. در آخر هم آنها را با هم آشتی داد. طرز برخورد سید آن قدر با متانت و بزرگواری بود که این اتفاقات طبیعی بود. اما برای من سوال پیش آمد؛ علت خروج سید از چادر چه بود!؟ 🤲پیگیری کردم متوجه شدم سید بعداز آنکه از چادر خارج شده وضو گرفته و در مسجد گردان دو رکعت نماز خوانده است. بعد از آن به چادر برگشته است. سید مصداق واقعی آیات قرآن بود آن گاه که می فرماید:(از صبر و نماز کمک و یاری بگیرید.) 🚔پشت تویوتا نشسته بودیم برای شناسایی منطقه و از سرما به همدیگر چسبیدیم. ناگهان در آن سرمای استخوان سوز، صدایی آشنا به گوشمان خورد که با آهنگ دلنشینی می خواند:" کجایید ای شهیدان خدایی، بلا جویان دشت کربلایی..." همگی تکانی به خود دادیم. در آن تاریکی شب، با صاحب صدا هم نوا شدیم حال و هوای همه ما عوض شد. دیگر سرمایی حس نمی کردیم‌. آری صدای گرم، نوای آقا سید مجتبی بود. 📝گردآورده :گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی #ادامه_دارد ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄‌

🍀°•{رهـبـر حڪیم انـقـلـاب}•°🌱 📿نمـازجمعـه، قلبِ‌فرهنگیِ‌هـرشهـراست °•🌿 پیروزے نزدیڪ است ...✊ 🌸آقـا جـاݩ...✨ ♥️بےصبرانه منتظر فردایم...🌱 ⏰ ساعٺ بازگشایی درب‌ها : ۹ صبح 🕌 محل‌برگزاری‌نمازجمعه : مصلی‌تهران ✊حماسه‌اے دیگر در راه است ... 🇮🇷 تـجـدیـد مـیـثـاق تـاریـخے مـردم بصـیـر و انـقـلـابـے ایـراݩ اسـلـامـے بـا مـقـام عـظـمـاے ولـایـٺ حـضـرٺ #امام_خامنه_ای «مدظله‌العالي» ❁═══┅┄ 🔺️@Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄

‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ ✨فرازی از زیارت آل یاسین 💎 ســـــلام بر تو اۍ پرچـــــم برافراشــــــته، و دانش ریزان، و فریاد رس خلق، و رحمت وسیــــع حق، و آن وعده اے که دروغ نشـــــود، ســــلام بر تو هنگامــے که به پا مے ایستـــے، ســــلام بر تو هنگامــے که مے نشینــــے. 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم. ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir 🏴 ❁═══┅┄

༻💠༺ #نسیم_حدیث☀ ❤ حضرت سیدالشهداء (علیه­ السلام) در عالَم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می­توانید دربارهٔ  آن حضرت سخن بگویید و قلم­ فرسایی کنید؛ آنچه درباره­ٔ شخصیّت این معصوم بگویید درباره­ٔ همه­ٔ معصومین (علیهم السّلام) گفته اید؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون این زمان، دوران مهدی ما است سزاوار است درباره­ٔ او بیشتر گفتگو شود. و در خاتمه فرمودند: باز تأکید می­ کنم درباره­ٔ مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره­ اش نوشت و گفت. ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir 🏴 ❁═══┅┄

〽️⇲💢🌐💢⇲〽️ #شهیدبهشتی: گاهی وقت‌ها حتّیٰ خون‌هم کارسـاز نیسـت؛ باید از آبــرو گذشـت... #سردار_حاجی_زاده #شهید_عرصه_جنگ_نرم ❁═══┅┄ 🏴@Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄