#INFP #نقاشی_INFP
#نقاشی_شما
کاراکتر زن آیانافپی🌿💕
🔸شماام نقاشیهای قشنگتونو [اینجا] بفرستید¡🔸
@Eema_Art | #ادمین_پدینگتون
سلام! امروز اومدیم با یه #چالش جدید برای علاقهمندان داستان نویسی🤓📖
یه نقاشی براتون آوردم👆 باحضور تایپهای MBTI و میخوام که شما یه سناریوی کوتاه و خلاقانه دربارهاش بنویسین💡🖊
📮پیامهاتون رو اینجا برامون بفرستین 👇
https://daigo.ir/secret/15748834
منتظر داستانکهای باحالتون هستیم😍
⠇#ادمین_آسمان☕️
══════════════
⠇ @Eema_Art
• آرت و سناریو🔫🩸
چشمانم باز کردم ، هنوز کلت دستم بود و من اختیاری نداشتم .. کنارم #intj بود که با خشم بهش نگاه میکرد ، نگاهم رو به بقیه دادم . خداروشکر هیچ کسی آسیب ندیده بود ، این خوب بود . برای لحظه ای سعی کردم بلند شم ، خستگی روحم رو هیچ چیز درمان نمیکرد اما بلند شدم . به همراه من intj , شروع کردن یک سناریوی تلخ دوباره از طرف #entp ، برام سخت بود . تکرار کردن ماجرایی که توی گذشته و به عمد رخ داده و حالا شرم همه ی صورتمو گرفته بود ، شک داشتم به کاری که میخوام بکنم .. تفنگ تا پهنای دستم بالا رفت که صدای شلیک گلوله و هی کشیدن #infp متعجبم کرد ،..دست intj و دود بلند شده از تفنگ گویای هر چیزی بود .. نگاهم آروم گرفت و به سمت entp برگشت ، خون همه جا رو گرفته بود .. مثل آرامشی که قلبم رو فرا گرفته بود ..! از #infj
شماهم نظرتونو "اینجا" برامون بنویسید:)
⠇#پیام_شما💬
══════════════
⠇ @Eema_Art
• آرت و سناریو🔫🩸
صدای آهنگ توی سرم میکوبید. #entp و #enfp دیوونهبازی در میاوردن و روی مخم بودن. خواستم از اتاق خارج شم که دست entp آستینم رو گرفت و entp گفت:بیا تو هم برقص!
هلش دادم به عقب و دوباره که خواستم بیرون برم enfp هم مانعام شد. #Infj گفت ولش کنین لابد خوشش نمیاد برقصه.
اما entp پافشاری کرد .
منم قبول کردم و با موزونترین حالت ممکن گلوله رو تو سرش کوبیدم.
پایان
خودمم #intj هستم
شماهم نظرتونو "اینجا" برامون بنویسید:)
⠇#پیام_شما💬
══════════════
⠇ @Eema_Art
• آرت و سناریو🔫🩸
بازی سختی بود. هر طرف که بتونه زودتر تفنگ را کامل کنه می تونه زنده بمونه. به intj نگاه کردم و شروع کردم.
ـ#Enfp خوشحال بود و #infp دهانش از تعجب باز مانده بود. از حرکت بین این دو دوست شوکه شده بود. #Infj اسلحه به دست اماده بود که وقتی intj را کشتم بهم شلیک کنه. اما کور خونده بود نمی تونست من را بکشه.
و #istj داشت بررسی می کرد. مطمئن بود که من می برم.
اما intj زودتر شلیک کرد.
مطمئنم که من زودتر شلیک کردم پس چرا این طوری شد؟ دودی از تفنگ intj بالا نمی اومد. نگو که اون اومده بود. بخشی از نقشه ام بود. اگه اون اومد من را بکش #intp. ولی مرگ من تنها سرعتش را کم می کرد.
متاسفم بهترین رفیق زندگی ام.
چهره ی #intj بی احساس بود اما مطمئنم که تعجب کرده بود.
دستم را بالا اوردم و شلیک کردم.
از طرف #entj
شماهم نظرتونو "اینجا" برامون بنویسید:)
⠇#پیام_شما💬
══════════════
⠇ @Eema_Art