eitaa logo
عفاف و حجاب
119 دنبال‌کننده
16هزار عکس
17.4هزار ویدیو
53 فایل
کانال صیانت از عفاف و ححاب و جمع آوری و نمایش کلیپهای مربوط به حجاب و دفاع از ناموس، عفاف و حجاب و شهداء نوامیس و قهرمانان ملی، دینی. دوستان فقط و فقط لطف کنند کلیپها و موضوعات ذیربط را بارگذاری فرمایند، در غیر اینصورت موارد غیر ذیربط پاک خواهند شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فتنه | شب
⭕️ ماجرای شلیک پلیس به «آرزو بدری» و دروغ جدید رسانه‌های ضدایرانی ماجرای مصدوم شدن یک خانم اهل شهرستان نور در جریان اجرای طرح پیشگیری از سرقت مجددا نقل محافل رسانه‌های ضد انقلاب شده است. بررسی‌های خبرنگار فارس نشان می‌دهد این اتفاق در ساعت ۲۳ دوم مرداد و در حالی که مأموران گشتِ پلیس آگاهی برای اجرای طرح پیشگیری از سرقت مشغول گشت‌زنی بوده‌اند رخ داده است. اما بی‌بی‌سی و اینترنشنال با هدف شباهت‌سازی با ماجرای مهسا امینی تلاش می‌کنند همانند رویۀ چند ساله اخیرشان این موضوع را نیز به حجاب ارتباط دهند. پلیس در بیانیه خود رسما این ادعا رد کرده با این‌حال یک کارشناس انتظامی در گفت‌وگو با فارس، دستور توقف پلیس به علت بدحجابی را امری محال می‌داند چرا که معتقد است اساسا قدرت تشخیص در شرایطی که ماشین به‌سرعت در جادۀ اصلی بین‌شهری از پارک جنگلی نور به‌سمت محمودآباد با «شیشه‌های دودی» و در «تاریکی هوا» در حال حرکت است وجود ندارد. پلیس هم در اطلاعیه خود اعلام کرده بود که «مأموران پلیس حین انجام وظیفه به یک دستگاه خودروی سواری پراید با شیشه‌های تمام دودی مظنون شده و به راننده دستور توقف می‌دهند که راننده بدون توجه به دستورِ پلیس و علائم هشدار دهنده از جمله چراغ گردان و آژیر ماشین پلیس اقدام به فرار از صحنه می‌کند. در ادامه تلاش پلیس برای مسدود کردن مسیر حرکت این خودرو به نتیجه نمی‌رسد و در نهایت عوامل انتظامی با رعایت قانون استفاده از سلاح، برای متوقف کردن این خوردو به‌سمت آن شلیک می‌کنند. اطلاعات رسیده به خبرنگار فارس نشان می‌دهد که در جریان این تعقیب و گریز پلیس سه گلوله به‌سمت لاستیک خودرو شلیک کرده که یکی از تیرها به یکی از دو سرنشین خودرو (خانم آرزو بدری) اصابت و باعث مصدومیت او می‌شود. پس از مطلع شدن نیروهای پلیس از مصدومیت خانم بدری، بلافاصله به بیمارستان شهرستان نور سپس به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری منتقل و در نهایت برای رسیدگی‌های درمانی بهتر به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل می‌شود. راننده خودرو اتفاقات شب حادثه را این‌گونه روایت می‌کند: «از پارک جنگلی به سمت بیرون به‌سمت خیابان اصلی محمودآباد در حال حرکت بودم که با مأموران پلیس و دستور توقف پلیس مواجه شدم اما اشتباهم این بود که فرار کردم.» 🆔 @pedarefetneh | 🆔 @pedarefetneh2 |
هدایت شده از فتنه | شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پول نمیخوام؛ یه زباله بهم کمک کن! 📌😏عراقی‌ها که نوکر ما نیستن... 🆔 @pedarefetneh | 🆔 @pedarefetneh2 |
هدایت شده از فتنه | شب
⭕️ در تاریخ بنویسید اونی که ادعای بلد بودن رو داشت، با دوستان خودش هم به توافق برسه ! 🆔 @pedarefetneh | 🆔 @pedarefetneh2 |
هدایت شده از جهاد مقدس
📸حاج آقا شما هم اینجایی بین زوار اباعبدالله ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
‏این سر با این‌ چشمای خشگل مال این بدن بی سریه که دو روزه مارو آتیش زده... ما جنایتِ حرمله رو شنیدیم ولی جنایتِ رژیم صهیونیستی رو دیدیم! ‌‎ ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
⭕️ این مسئله را چه ‌کسی باید حل کند؟ حاصل فتنه زن زندگی آزادی جنبش فواحش و عقب نشینی مسئولان در مراقبت از حدود الهی را این روزها در خیابان ها و کوچه ها مشاهده می‌کنیم. روسری ها را سال گذشته از سر درآوردند و امسال هم شلوارها را از پا درآورده اند...‌. کاش مصیبت فقط همین بود، برخی آنقدر بی حیا شده اند که فقط مانده در خیابان جفت گیری کنند. اما درد من فقط این نیست ،وقتی از خجالت آب میشوم و بیچاره و درمانده میشوم که کودکانم همراهم باشند و برخی صحنه های معاشقه زنان و مردان بی حیا را در خیابان ببینند..... لعنت بر فتنه گران لعنت بر مسئولان بی غیرت لعنت بر صورتی ها.... ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تفحص پیکر ۱۸ شهید دفاع مقدس در شلمچه ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
🔴دردناک شدن پاسخ به دشمن دلیل تاخیر آن است 🔻سید عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله: ◽️ پاسخ محور قدس، جهاد و مقاومت به جنایات دشمن صهیونیستی حتمی است. ◽️ آمریکا تمام تلاش خود را برای مهار پاسخ مقاومت از طریق اقدامات سیاسی انجام می‌دهد. ◽️ پاسخ مقاومت اقدامی استراتژیک برای بازدارندگی دشمن جنایتکار صهیونیستی است. ◽️ تاخیر در پاسخگویی برای آن است که پاسخ به دشمن دردناک باشد. ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
و سلام بر شهید مرتضی مطهری که می گفت: «در بزرگواری حضرت زینب(س) همین نکته بس که زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین(ع) را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین(ع) خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد» 🕊 🥀 ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥همسر شهید بهشتی: او حتی یکبار هم مرا با کلمه تو خطاب نکرد و به یاد ندارم یکبار هم بی مورد عصبانی شده باشد . : مراقب باشیم؛ پُست‌ها، پَست‌مان نکند..! ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
4_5969902162304567618.m4a
1.58M
عقیقه عامل حفاظت در برابر بلایا، چشم زخم و حوادث متافیزیکی 🔸در حدیثی از امام صادق علیه السلام که در مفاتیح‌الجنان ذکر شده است، حضرت می‌فرمایند: «بلا دائماً بر روی سر بچه در حال گردش است، و عقیقه، از سر او دور می‌کند. 🔸پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می فرمایند: هرکودکی با عقیقه بیمه می‌شود. (کنز المعال- ج۱۶) 🔸امام محمدباقر علیه السلام فرموده‌اند: عقیقه، نوزاد را از مبتلا شدن به انواع بلاها حفظ می‌کند. ✅ هر فردی بهتر است برای خودش و فرزندش[در صورتی که انجام نداده] عقیقه انجام بدهد با رعایت آداب آن. 👤 استاد میرزائی ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
33.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بمب ضد عطش و ضد گرمازدگی از واجبات سفر 👤‌استاد تاجبخش ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
🌷پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: در روز قیامت نزدیکترین مردم نسبت به من کسی است که بیشتر بر من صلوات فرستاده باشد. 📗 جامع الاخبار ص۶۹ ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
🔴 جهنمی که حزب‌الله در شمال برای شهرک‌نشینان ساخته 🔻 روزنامه عبری اسرائیل الیوم: ◽️ شهرک‌نشینان در شمال خشمگین هستند زیرا رگبار موشک در شمال بدون فعال شدن آژیر ادامه دارد و سیستم امنیتی هیچ توضیحی در این مورد نمی‌دهد. ┄┅═✧☫✧ 🛑‍@lashkarejahani
هدایت شده از بیسیم‌چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ️ گزارش زنده کسری ناجی، مجری و خبرنگار بی‌بی‌سی از اوضاع وحشت‌زده شهرهای اسرائیل و نگرانی صهیونیست‌ها از حمله گسترده ایران! 🔹خطر جدی است؛ تمام نیروهای آمریکایی در منطقه از بیم حمله گسترده یکپارچه ایران و محور مقاومت در آماده باش کامل هستند. Https://eitaa.com/bisimchi10
هدایت شده از بیسیم‌چی
بگو به دشمن‌مان انتقـام، سنگین است و فتحِ آخرِ ما قبله‌ٔ نخستین است   Https://eitaa.com/bisimchi10
هدایت شده از بیسیم‌چی
دنیا را بازیچہ دانستند ، آنانے ڪه دنیا بازیشان نداد ... چقدر این روزها جای خالیتان حس می شود بیشتر از همیشه ... Https://eitaa.com/bisimchi10
🔷 شهید آوینی: «هنگام جنگ تنها بسیجی‌ها در جنگ نبودند؛ با یک بسیجی همه خانواده‌اش درگیر جنگ می‌شود: مادران و خواهران و همسران و فرزندان. اما چه دوست داشتنی می‌شود وقتی امام بدان فرمان دهد.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان ایران و ذکر خاطره ای از اسرای شهید و حُرِّ ارتش بعث! 🔹یک جیپ عراقی از پشت به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیم‌گیری باقی نگذاشت! بچه‌ها سریع به سمت آن شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالی‌رتبه و راننده او کشته شده‌ بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پایش خورده بود و مرتب آه و ناله می‌کرد. 🔹یکی از بچه‌ها با اسلحه‌اش به سمت او رفت. جوان عراقی مرتب می‌گفت: الامان الامان. شهید ابراهیم هادی ناخودآگاه داد زد: می‌خوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، می‌خوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی می‌کردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست! 🔹بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت و روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می‌کردیم! یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چیکار می‌کنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی ۱۳ کیلومتر باید توی کوه راه بریم! ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته! 🔹در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمون ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر می‌کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند و آنجا بود که فهمیدم او هم شیعه است! 🔹بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هرچه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم. اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت، خودش را معرفی کرد و گفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم و اصلاً فکر نمی‌کردم که شما اینگونه باشید! 🔹هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بان‌سیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه‌ها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار بر می‌گشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود! اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم با تعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! 🔹به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد می‌شد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچه‌ها به مقر رفتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچه‌ها از دیدنش خوشحال شدند. 🔹ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچه‌های سپاه غرب آمده‌اند از شما تشکر کنند! با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه میشی! با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده! اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپ‌ها و راه‌های نفوذ داده بسیار بسیار ارزشمنده، تمام اطلاعاتش صحیح و درسته! از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمام راه‌‌های عبور عراقی‌ها، تمامی رمزهای بیسیم آنها را به ما اطلاع داده! برای همین اومدیم تا از کار مهم شما تشکر کنیم. 🔹ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چی کاره‌ایم، این کار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هرچه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش می‌کنم من را اینجا نگه دارید. می‌خواهم با عراقی‌ها بجنگم! اما موافقت نشده بود. 🔹مدتی بعد شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه تَوّابین به جبهه آمده‌اند و همراه رزمندگان تیپ بدر با بعثی ها می‌جنگند. عصر بود، یکی از بچه‌های قدیمی گروه به دیدن من آمد و با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم! ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است! بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا می‌کنیم و به جمع بچه‌های گروه خودمان ملحق می‌کنیم. 🔹قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنه‌ای برخورد کردیم که باورکردنی نبود! تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب شده بود و تصویر ابوجعفر هم در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده می‌شد! سرم داغ شد! حالت عجیبی داشتم! مات و مبهوت به چهره اش نگاه ‌کردم! تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می‌شد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیمچی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و بعد هم شهادت، خوشا به حالش! 🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۲»
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان و نکته‌ای پند آموز برای آقای محمدجواد ظریف در خصوص آیات قرآن کریم و دشمن! ♦️خاطره زیر را که خواندم یاد روخوانی سهل اندیشانه آیاتی از قرآن کریم از سوی آقای ظریف در ایام انتخابات در خصوص دوستی با دشمنان افتادم! همان آیاتی که وی طوری با شور و هیجان آنها را می‌خواند که گویی این آیات تازه نازل شده و دین با همه منابعش هیچ محتوای دیگری به غیر از آنچه ایشان به اشتباه برداشت کرده بود نداشت! و حالا آن خاطره را بخوانیم👇 🔹صبح روز ۲۴ مردادماه نشسته بودیم که ناگهان تلویزیون عراق برنامه‌های عادی خود را قطع و نامه صدام به رئیس جمهور ایران را قرائت کرد! اشغال کویت و شاخ و شانه کشیدن آمریکا برای صدام برای ما اسرا خوش یُمن بود. صدام که حمله ائتلاف ضد عراقی را قریب‌الوقوع می‌دید مجبور شده بود تا مذاکرات صلح با ایران را به انجام رسانده و کلیه درخواست‌های ایران از جمله مبادله و آزادی اسرای طرفین را پذیرفته و عملی کند. 🔹شنیدن این خبر آن هم در آن شرایط که دیگر کسی به آزادی فکر نمی‌کرد واقعاً خوشحال کننده بود. موجی از شادی در اردوگاه به پا خاست. اول سجده شکر به جا آوردیم و بعد همدیگر را در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم. 🔹از آن پس از روند مذاکرات صلح روی غلتک افتاد و قرار شد نخستین گروه اسرا در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۶۹ و از طریق مرز خسروی مبادله شوند. از آن تاریخ به بعد لحظه شماری می‌کردیم که چه زمانی نوبت به اردوگاه ما می‌رسد. در این مدت رفتار بعثی‌ها هم کاملاً عوض شده بود. دیگر از کابل و کتک و تحقیر خبری نبود! 🔹بالاخره انتظارها به سر رسید و نوبت آزادی ما و همه اسرای اردوگاه دهِ الرمادی هم شد. شور و شوقی پیدا کردیم که قابل وصف نیست. هیئت صلیب سرخ برای ثبت‌نام و تکمیل فرم‌های آزادی اسرا و یا درخواست پناهندگی، طرف‌های عصر وارد اردوگاه شد. در حقیقت بعد از این مرحله سند آزادی اسرا صادر می‌شد و می‌توانستیم نفسی به راحتی بکشیم. 🔹حدود ساعت پنج صبح اعلام کردند که به خط شویم. هوا هنوز تاریک بود که چند دستگاه اتوبوس که باید ما را تا مرز می‌رساند، جلوی دژبانی و ورودی اردوگاه توقف کرده بودند. سربازان عراقی فقط نگاه می‌کردند. یکی پرسید: پس تونل مرگتان کجاست!؟ یکی از اسرا به نام محمدعلی رضایی لباسش را بالا زد و در حالی که به آثار جراحت روی کمرش اشاره می‌کرد گفت: «صراط، صراط! یعنی وعده ما سَرِ پل صراط!» 🔹جلوی درب ورودی اردوگاه یک میز چوبی گذاشته بودند که روی آن قرآن بود. هر اسیری که عبور می‌کرد، افسر جوانی یک جلد قرآن با امضای صدام به او می‌داد. برای چندمین بار صدای سروان مفید توی گوشم پیچید: «شما مجوس، نجس و کثیف هستید. ما شما را مسلمان کردیم. ما در اینجا راه و رسم مسلمانی را به شما یاد خواهیم داد.» سپس به یاد آن روز فراموش نشدنی افتادم که پس از ماه‌ها درخواست و التماس بیهوده بالاخره یک جلد کلام‌الله به آسایشگاه‌ ما تحویل داده بودند و حالا چقدر دست و دلباز شده‌اند! 🔹نکته مهم آخرین روز اسارتمان این بود که ما اسرا حاضر به تحویل گرفتن قرآن‌هایی که در اصل همان ورق پاره‌های بالا رفته از سر نیزه‌های مکر و فریب عمر و عاص بود، نشدیم و شاید بتوان گفت این حرکت در این واپسین لحظات بهترین و مؤثرترین پاسخی بود که به مزدوران بعثی داده شد. بالاخره اتوبوس در میان سیم‌های خاردار به سنگینی جلو رفت و کم کم اردوگاه دهِ الرمادی دور و دورتر شد! 🔹رسیدیم! باورم نمی‌شود این مرز ایران است. صدای هِق هِق یکی از اسرا از انتهای اتوبوس بلند شد. تقریباً همه اسرا سرشان را از پنجره اتوبوس‌ها به بیرون آورده بودند و محو تماشای تصاویری از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و رقص پرچم‌های برافراشته شده ایران در نوار مرزی شده بودند. 🔹از اتوبوس پایین آمدیم. لحظه‌ای چشم‌هایم را بستم و به سمت مرز چرخیدم! باد صدایِ مارش نظامی آشنایی را به گوش‌هایم می‌رساند! همان مارش آشنای شب‌های عملیات! چشم‌هایم را باز کردم. در محلی که برای تبادل اسرا بود روی پلاکارد نوشته شده بود: «آزادگان سرافراز به میهن خوش آمدید.» 🔹داخل اتوبوس از جهانگیر یوسفی شنیده بودم که در ایران به اسرای جنگ تحمیلی لقب «آزاده» داده‌اند و از این پس با این نام شناخته خواهیم شد. انشاالله که لایق این عنوان باشیم. کمی آن طرف‌تر و تقریبا به موازات ما صف اسرای عراقی بود که به خاک عراق وارد می‌شدند. در کنار هم قرار گرفتن آزادگان ایرانی و اسرای عراقی صحنه‌ای تکان دهنده و شاید بشود گفت طنز تلخی را به وجود آورده بود، یک طرف مردان لاغر و نحیف و رنج دیده با حداقل وسایل یا حتی دست خالی و در طرف دیگر مردان فربه شکم‌ گنده، شیک و اتوکشیده با انواع و اقسام سوغاتی اما با چهره‌های نگران و ناامیدکننده!» 🔸منبع: خاطرات آزاده قهرمان آقای قاسم قناعتگر، کتاب «یک بعلاوه پنج»
هدایت شده از کوثر
✍️ آیت اللّٰه جوادی آملی: نگویید جا مانده‌ایم کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست، جامانده کسی ست که عشق و شور و طلب زیارت به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید شاکر باشید و نگویید جامانده‌ایم..
هدایت شده از کوثر
گرامی باد روز آزادگان، روز اسرایی که سنگ صبور بودند ✍ #سلیمان_نریمانی بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانهٔ آزادگان به میهن عزیزمان در سال ۱۳۶۹ در گرماگرم تابستان، جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن بعثی اسیر شده بودند به وطن بازگرداند. در این روز شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بودیم که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. این روز یقیناً یکی از روزهای شیرین و بیادماندنی برای همهٔ ماست. تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده با همین تعداد اسیر عراقی، با این تفاوت که اسرای آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی اسراى سرافراز ایرانى از چند نقطهٔ مرزى با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان، بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینى(ره) و هم‏چنین بیعت با جانشین خلف وى حضرت آیت ‏الله خامنه ‏اى، از نخستین برنامه‌ها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانى بود. در نهایت ۵۵ هزار و ۴۳۸ نفر از اسرای عراقی در ۱۰۳ مرحله و ۳۹ هزار و ۴۱۷ نفر از اسرای ایرانی در ۷۰ مرحله مبادله شدند. تعداد ۵۷۴ نفر از اسرای ایرانی در دورهٔ اسارت به شهادت رسیدند. در این میان یادی کنیم از اسرایی که پیکرشان به وطن باز نگشت روحشان شاد. https://eitaa.com/joinchat/3257139659Cee9afc6810