هدایت شده از جهاد مقدس
33.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بمب ضد عطش و ضد گرمازدگی از واجبات سفر #اربعین
👤استاد تاجبخش
┄┅═✧☫✧
🛑@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
🌷پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله:
در روز قیامت نزدیکترین مردم نسبت به من کسی است که بیشتر بر من صلوات فرستاده باشد.
📗 جامع الاخبار ص۶۹
┄┅═✧☫✧
🛑@lashkarejahani
هدایت شده از جهاد مقدس
🔴 جهنمی که حزبالله در شمال برای شهرکنشینان ساخته
🔻 روزنامه عبری اسرائیل الیوم:
◽️ شهرکنشینان در شمال خشمگین هستند زیرا رگبار موشک در شمال بدون فعال شدن آژیر ادامه دارد و سیستم امنیتی هیچ توضیحی در این مورد نمیدهد.
┄┅═✧☫✧
🛑@lashkarejahani
هدایت شده از بیسیمچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ️ گزارش زنده کسری ناجی، مجری و خبرنگار بیبیسی از اوضاع وحشتزده شهرهای اسرائیل و نگرانی صهیونیستها از حمله گسترده ایران!
🔹خطر جدی است؛ تمام نیروهای آمریکایی در منطقه از بیم حمله گسترده یکپارچه ایران و محور مقاومت در آماده باش کامل هستند.
Https://eitaa.com/bisimchi10
هدایت شده از بیسیمچی
بگو به دشمنمان
انتقـام، سنگین است
و فتحِ آخرِ ما قبلهٔ نخستین است
#القدس_لنا
#ان_معی_ربی
#طوفان_الاقصی
#خونخواهی_هنیه_عزیز
Https://eitaa.com/bisimchi10
هدایت شده از بیسیمچی
دنیا را
بازیچہ دانستند ،
آنانے ڪه
دنیا بازیشان نداد ...
چقدر این روزها
جای خالیتان حس می شود
بیشتر از همیشه ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#التماس_شفاعت
Https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ بهترین دستفرمون برای حالگیری توی دعوا.
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان ایران و ذکر خاطره ای از اسرای شهید و حُرِّ ارتش بعث!
🔹یک جیپ عراقی از پشت به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیمگیری باقی نگذاشت! بچهها سریع به سمت آن شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالیرتبه و راننده او کشته شده بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پایش خورده بود و مرتب آه و ناله میکرد.
🔹یکی از بچهها با اسلحهاش به سمت او رفت. جوان عراقی مرتب میگفت: الامان الامان. شهید ابراهیم هادی ناخودآگاه داد زد: میخوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، میخوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی میکردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست!
🔹بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت و روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه میکردیم! یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چیکار میکنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی ۱۳ کیلومتر باید توی کوه راه بریم! ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته!
🔹در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمون ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف میزد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر میکرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند و آنجا بود که فهمیدم او هم شیعه است!
🔹بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هرچه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم. اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت، خودش را معرفی کرد و گفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم و اصلاً فکر نمیکردم که شما اینگونه باشید!
🔹هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بانسیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچهها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار بر میگشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود! اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم با تعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است!
🔹به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد میشد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچهها به مقر رفتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچهها از دیدنش خوشحال شدند.
🔹ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچههای سپاه غرب آمدهاند از شما تشکر کنند!
با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه میشی! با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده! اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپها و راههای نفوذ داده بسیار بسیار ارزشمنده، تمام اطلاعاتش صحیح و درسته! از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمام راههای عبور عراقیها، تمامی رمزهای بیسیم آنها را به ما اطلاع داده! برای همین اومدیم تا از کار مهم شما تشکر کنیم.
🔹ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چی کارهایم، این کار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هرچه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش میکنم من را اینجا نگه دارید. میخواهم با عراقیها بجنگم! اما موافقت نشده بود.
🔹مدتی بعد شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه تَوّابین به جبهه آمدهاند و همراه رزمندگان تیپ بدر با بعثی ها میجنگند. عصر بود، یکی از بچههای قدیمی گروه به دیدن من آمد و با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم! ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است! بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا میکنیم و به جمع بچههای گروه خودمان ملحق میکنیم.
🔹قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنهای برخورد کردیم که باورکردنی نبود! تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب شده بود و تصویر ابوجعفر هم در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده میشد! سرم داغ شد! حالت عجیبی داشتم! مات و مبهوت به چهره اش نگاه کردم! تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور میشد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیمچی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و بعد هم شهادت، خوشا به حالش!
🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۲»
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان و نکتهای پند آموز برای آقای محمدجواد ظریف در خصوص آیات قرآن کریم و دشمن!
♦️خاطره زیر را که خواندم یاد روخوانی سهل اندیشانه آیاتی از قرآن کریم از سوی آقای ظریف در ایام انتخابات در خصوص دوستی با دشمنان افتادم! همان آیاتی که وی طوری با شور و هیجان آنها را میخواند که گویی این آیات تازه نازل شده و دین با همه منابعش هیچ محتوای دیگری به غیر از آنچه ایشان به اشتباه برداشت کرده بود نداشت! و حالا آن خاطره را بخوانیم👇
🔹صبح روز ۲۴ مردادماه نشسته بودیم که ناگهان تلویزیون عراق برنامههای عادی خود را قطع و نامه صدام به رئیس جمهور ایران را قرائت کرد! اشغال کویت و شاخ و شانه کشیدن آمریکا برای صدام برای ما اسرا خوش یُمن بود. صدام که حمله ائتلاف ضد عراقی را قریبالوقوع میدید مجبور شده بود تا مذاکرات صلح با ایران را به انجام رسانده و کلیه درخواستهای ایران از جمله مبادله و آزادی اسرای طرفین را پذیرفته و عملی کند.
🔹شنیدن این خبر آن هم در آن شرایط که دیگر کسی به آزادی فکر نمیکرد واقعاً خوشحال کننده بود. موجی از شادی در اردوگاه به پا خاست. اول سجده شکر به جا آوردیم و بعد همدیگر را در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم.
🔹از آن پس از روند مذاکرات صلح روی غلتک افتاد و قرار شد نخستین گروه اسرا در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۶۹ و از طریق مرز خسروی مبادله شوند. از آن تاریخ به بعد لحظه شماری میکردیم که چه زمانی نوبت به اردوگاه ما میرسد. در این مدت رفتار بعثیها هم کاملاً عوض شده بود. دیگر از کابل و کتک و تحقیر خبری نبود!
🔹بالاخره انتظارها به سر رسید و نوبت آزادی ما و همه اسرای اردوگاه دهِ الرمادی هم شد. شور و شوقی پیدا کردیم که قابل وصف نیست. هیئت صلیب سرخ برای ثبتنام و تکمیل فرمهای آزادی اسرا و یا درخواست پناهندگی، طرفهای عصر وارد اردوگاه شد. در حقیقت بعد از این مرحله سند آزادی اسرا صادر میشد و میتوانستیم نفسی به راحتی بکشیم.
🔹حدود ساعت پنج صبح اعلام کردند که به خط شویم. هوا هنوز تاریک بود که چند دستگاه اتوبوس که باید ما را تا مرز میرساند، جلوی دژبانی و ورودی اردوگاه توقف کرده بودند. سربازان عراقی فقط نگاه میکردند. یکی پرسید: پس تونل مرگتان کجاست!؟ یکی از اسرا به نام محمدعلی رضایی لباسش را بالا زد و در حالی که به آثار جراحت روی کمرش اشاره میکرد گفت: «صراط، صراط! یعنی وعده ما سَرِ پل صراط!»
🔹جلوی درب ورودی اردوگاه یک میز چوبی گذاشته بودند که روی آن قرآن بود. هر اسیری که عبور میکرد، افسر جوانی یک جلد قرآن با امضای صدام به او میداد. برای چندمین بار صدای سروان مفید توی گوشم پیچید: «شما مجوس، نجس و کثیف هستید. ما شما را مسلمان کردیم. ما در اینجا راه و رسم مسلمانی را به شما یاد خواهیم داد.» سپس به یاد آن روز فراموش نشدنی افتادم که پس از ماهها درخواست و التماس بیهوده بالاخره یک جلد کلامالله به آسایشگاه ما تحویل داده بودند و حالا چقدر دست و دلباز شدهاند!
🔹نکته مهم آخرین روز اسارتمان این بود که ما اسرا حاضر به تحویل گرفتن قرآنهایی که در اصل همان ورق پارههای بالا رفته از سر نیزههای مکر و فریب عمر و عاص بود، نشدیم و شاید بتوان گفت این حرکت در این واپسین لحظات بهترین و مؤثرترین پاسخی بود که به مزدوران بعثی داده شد. بالاخره اتوبوس در میان سیمهای خاردار به سنگینی جلو رفت و کم کم اردوگاه دهِ الرمادی دور و دورتر شد!
🔹رسیدیم! باورم نمیشود این مرز ایران است. صدای هِق هِق یکی از اسرا از انتهای اتوبوس بلند شد. تقریباً همه اسرا سرشان را از پنجره اتوبوسها به بیرون آورده بودند و محو تماشای تصاویری از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و رقص پرچمهای برافراشته شده ایران در نوار مرزی شده بودند.
🔹از اتوبوس پایین آمدیم. لحظهای چشمهایم را بستم و به سمت مرز چرخیدم! باد صدایِ مارش نظامی آشنایی را به گوشهایم میرساند! همان مارش آشنای شبهای عملیات! چشمهایم را باز کردم. در محلی که برای تبادل اسرا بود روی پلاکارد نوشته شده بود: «آزادگان سرافراز به میهن خوش آمدید.»
🔹داخل اتوبوس از جهانگیر یوسفی شنیده بودم که در ایران به اسرای جنگ تحمیلی لقب «آزاده» دادهاند و از این پس با این نام شناخته خواهیم شد. انشاالله که لایق این عنوان باشیم. کمی آن طرفتر و تقریبا به موازات ما صف اسرای عراقی بود که به خاک عراق وارد میشدند. در کنار هم قرار گرفتن آزادگان ایرانی و اسرای عراقی صحنهای تکان دهنده و شاید بشود گفت طنز تلخی را به وجود آورده بود، یک طرف مردان لاغر و نحیف و رنج دیده با حداقل وسایل یا حتی دست خالی و در طرف دیگر مردان فربه شکم گنده، شیک و اتوکشیده با انواع و اقسام سوغاتی اما با چهرههای نگران و ناامیدکننده!»
🔸منبع: خاطرات آزاده قهرمان آقای قاسم قناعتگر، کتاب «یک بعلاوه پنج»
هدایت شده از کوثر
گرامی باد روز آزادگان، روز اسرایی که سنگ صبور بودند
✍ #سلیمان_نریمانی
بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانهٔ آزادگان به میهن عزیزمان در سال ۱۳۶۹
در گرماگرم تابستان، جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن بعثی اسیر شده بودند به وطن بازگرداند.
در این روز شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بودیم که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.
این روز یقیناً یکی از روزهای شیرین و بیادماندنی برای همهٔ ماست.
تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده با همین تعداد اسیر عراقی، با این تفاوت که اسرای آنها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی
اسراى سرافراز ایرانى از چند نقطهٔ مرزى با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان، بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود.
زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینى(ره) و همچنین بیعت با جانشین خلف وى حضرت آیت الله خامنه اى، از نخستین برنامهها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانى بود.
در نهایت ۵۵ هزار و ۴۳۸ نفر از اسرای عراقی در ۱۰۳ مرحله و ۳۹ هزار و ۴۱۷ نفر از اسرای ایرانی در ۷۰ مرحله مبادله شدند. تعداد ۵۷۴ نفر از اسرای ایرانی در دورهٔ اسارت به شهادت رسیدند.
در این میان یادی کنیم از اسرایی که پیکرشان به وطن باز نگشت
روحشان شاد.
https://eitaa.com/joinchat/3257139659Cee9afc6810
هدایت شده از قدم اول جهاد تبیین
🛑منبع مطلع در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی :
🔺در این دوره از حملات از بعضی سلاح هایی که تا این زمان رونمایی نشده اند استفاده خواهیم کرد .
🔹در صورت حماقت صهیونیست ها و جواب دادن به این حملات در دور بعد از دو سلاح بکلی سری استفاده خواهیم نمود که ورق جنگ و قدرت نظامی را در دنیا متحول خواهد کرد .
ـــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از حزب الله..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔻در انتظار طوفان...
┄┅═✧☫✧═┅┄
#کانال_خبری_تحلیلی_حزبالله 🔻
🆔️@hezboollah110
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
کجا میرید کربلا !
روزی که امام خندید...
پسر حاجی بخشی تعریف میکرد :
توی یکی از دیدارها که رزمندهها خدمت امام رفته بودند من هم همراه پدرم بودم؛ توی حسینیه جماران مملو از جمعیت بود، امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار میدادند و امام هم دستش رو برای رزمندهها تکون میداد. امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبتهاش رو شروع کنه حاجی بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن :
ماشاالله ... حزبالله
بسیجیها... حزبالله
سپاهیا... حزبالله
ارتشیها ...حزبالله
و همهی حسینیه به وجد اومد
و امام هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد.
حاجی گفت:کجا میرید؛ همه گفتند: کربلا
حاجی گفت:باکی میرید، همه گفتند: روحالله
حاجی گفت: مارو هم ببرید
همه یک صدا گفتند جا نداریم :)
اینجا بود امام عزیز شروع کردن خندیدن
و حاجی بخشی هم رو به امام درحالیکه
دست به محاسن سفیدش میکشید
گفت: آقاجان ببین این جوونها
منِ پیرمرد رو اذیت میکنند....
در این روزهای باقیمانده تا اربعین
یاد همهی راهیان کربلا و یاد أبوالشهداء
مرحوم حاج ذبیحالله بخشی گرامیباد.
#نایب_الزیاره_باشیم
#روحشان_شاد_باصلوات
💠 @bank_aks
هدایت شده از قطب نما ۱۴
❇️ اندک اندک سهم خواهان حرف می زنند ❇️
✍ پورخردمند
✅ امیرالمومنین در فرازی از نامه ۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرمایند : خواص جامعه همواره بار سنگينى را بر حكومت تحميل مى كنند زيرا در روزگار سختى ياريشان كمتر و در اجراى عدالت از همه ناراضى تر و در خواسته هايشان پافشارتر، و در عطا و بخششها كم سپاستر و به هنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر و در برابر مشكلات كم استقامت تر مى باشند . در صورتى كه ستونهاى استوار دين و اجتماعات پرشور مسلمين و نيروهاى ذخيره دفاعى ، عموم مردم مى باشند پس به آنها گرايش داشته و اشتياق تو با آنان باشد .
✅بعضی شخصیتها و جریان سیاسی خاص و تمامیت خواه بعد از لنتشار لیست وزرای پیشنهادی از سوی آقای دکتر پزشکیان ؛ حملات خود را بسوی شخص رییس جمهور محترم نشانه رفتند . این در حالی ست که این جماعت فرصت طلب تا زمانی با دولت همراهی می کنند که سهمی در قدرت داشته باشند لذا تا رسیدن به خواسته های خود چاپلوسی پیشه می کنند و اگر احساس کنند سرشان بی کلاه مانده یا بقدر نیاز داده نشده نقاب از چهره انداخته و از ماهیت واقعی خود پرده برداری می کنند . اینان مصداق بارز فرمایش حضرت هستند که باصطلاح طاقتشان کم ؛ ادعایشان زیاد و زبانشان دراز است . به چند مورد توجه فرمایید :
▪️جریان اصلاحات با انتشار نامه سرگشاده با کنایه به سخن رییس جمهور در مورد لزوم سپردن کارها به کارشناسان و اعتقاد به خرد جمعی در تصمیم گیری ها از سهم اندک این جریان در کابینه گلایه کرده و به رییس جمهور در مورد انجام وعده های خود هشدار دادند .
▪️محسن رنانی همان کسی که مردم اصفهان را بخاطر رای بیشتر به آقای جلیلی ؛ دهاتی نامیده بود در نامه ای طولانی به آقای پزشکیان نوشته است :
چرا بخاطر اینکه اصلی ترین وزیرانت را زدند استعفا ندادی ؟ نکند معامله کردی ؟ چرا حقوق مردم را به پای قدرت قربانی کردی ؟ مگر این قدرت چقدر ارزش دارد که رهایش نمیکنی ؟ تو به مردم ظلم کردی و برای ما رییس جمهور رفوزه هستی .
▪️جلیل رحیمی جهان آبادی عضو حزب کارگزاران سازندگی از پزشکیان خواسته تا به کسانی که آبروی خود را برای او وسط گذاشتند توضیح دهد او مدعی شده فردی که مخالف پزشکیان بوده میتواند وزیر شود اما یک اهل سنت نه؟!
▪️پروانه سلحشوری : عمر دولت پزشکیان کوتاه است و به سرانجام نمیرسد!
▪️محمود صادقی : آقای پزشکیان ! قرار بود صدای بی صدایان باشید خودتان هم بی صدا شدید؟!
▪️خانم مولاوردی : اگر مسئولان رودربایستی نداشتند برای معاونت زنان هم یک آقا انتخاب می شد!
✅ نمونه های فراوان دیگری هم بود اما به همین مقدار بسنده می گردد . بنظر می رسد آقای پزشکیان به این نتیجه رسیده اند که طرح مباحث افراطی برای خود و دولتش چالش برانگیز خواهد بود بر همین اساس بدنبال فاصله گرفتن از افراطیون هستند و امیدواریم همین رویه را ادامه دهند و در دام رفیقان ناهمراه نیافتند که در همین ابتدای راه خواهان استعفای او هستند .
https://eitaa.com/ghotbnama1
هدایت شده از کانال رسمی دکتر مهدی فلاح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #کلیپ / دکتر مهدی فلاح در جلسه کمیسیون بهداشت خطاب به فرزانه صادق گزینه پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی:
🔸ما از شما به عنوان یک بانو حمایت میکنیم ولی عملکرد قابل دفاع از شما انتظار داریم / ورود شما در ساخت انبوه مسکن حیاتی است
┅┅❅❇️❇️❇️❅┅┅
⤵️⤵️⤵️
📣 رسانههای رسمی دکتر مهدی فلاح👇
تلگرام | ایتا | اینستاگرام | سایت | توئیتر
🟢زائران عاشق برخیزید 🟢
🟡برکات عجیب پیاده روی زیارت سیدالشهدا «ع»
♦️ امام صادق «ع» فرمود:
🔹 مَنْ أَتَی الْحُسَیْنَ «ع» مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ ...
▪️هر که پیاده به زیارت امام حسین «ع» بیاید، خداوند به هر گامش برای او هزار حسنه نویسد
▫️ و هزار سیئه از وی پاک نماید
▫️و مرتبه اش را هزار درجه بالا ببرد.
▪️کامل الزیارات،ص ۲۲۱▪️
♦️ امام صادق «ع» فرمود:
🔹 مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّه....
▪️هر که پیاده به زیارت قبر حسین «ع» بیاید، خداوند برای هر گامی که بر میدارد و بر زمین میگذارد، آزاد کردن یک اسیر از فرزندان اسماعیل «ع» را مینویسد...
▪️کامل الزیارات، ص۱۳▪️
♦️ راوی گوید از امام صادق «ع» پرسیدم؟
🔹 فما لمَن زارَه ماشیاً؟
▪️چه ثوابی دارد کسی که پیاده به زیارت امام حسین «ع» میرود؟ حضرت فرمود:
🔹 لَهُ بِکلّ خُطوةٍ حَجّةٌ و عُمرَة
▪️برای هر قدمش یک حج و یک عمره. مینویسند.
▪️فضل زیارة الحسین «ع»، ص۶۲▪️
🔹با صلوات نشر دهید
هدایت شده از ویستا نیوز
🔺کارزار عدم رای اعتماد مجلس به همتی
برای شرکت در کارزار، لینک زیر را کلیک کنید
https://www.karzar.net/151353
#نه_به_همتی
#ویستا_نیوز
🔹@vistanews9
هدایت شده از ♥️♥️نصرالله♥️♥️
۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روزی تاریخی در خاطره مردم ایران است. در این روز هزاران نفر از اسرای جنگ تحمیلی پس از تحمل سالها درد و رنج در اردوگاهها و شکنجهگاههای رژیم بعث صدام معدوم به خاک کشور بازگشتند.
به خوبی یادم میآید آن روزها چگونه مراسم استقبال و هلهله و شادی در سراسر کشور برگزار میشد. مادرانی که چشم به راه فرزندانشان بودند و فرزندانی که هیچ خبری از پدران خود نداشتند و همسرانی که گاهی اوقات ۱۰ سال چشم به راه مانده بودند تا شاید یکی زنگ در را بزند و وارد شود...
و چقدر این انتظارها گاهی اوقات سخت بود.
ما همسایهای داشتیم که مادر یک عمر رو به در ایستاد تا حتی شاید تک استخوانی از جوان رعنایش که در کربلای ۴ آسمانی شده بود برایش بیاورند، روح بلندش به فرزند پیوست اما فرزند هیچگاه در زمین به دیدار مادر نیامد.
این روزهای تلخ و شیرین در تاریخ پرفراز و نشیب این آب و خاک است که باید آن را گرامی داشت و به آن افتخار کرد. پدران و مادران، فرزندان و همسرانی که تحمل کردند تا خاک این کشور تاخت و تاز دشمنان نگردد را باید به اندازه خود آزادگان بزرگ داشت.
#سوال_مهم
آیا کشور ایران برای کیمیا علیزاده زمانیکه در ایران بود، کمگذاشته؟
#جواب
بخشی از امکاناتی که توسط جمهوری اسلامی ایران در اختیار کیمیا علیزاده قرار گرفت:
👈🏻پرداخت #چند_هزار_دلار پاداش المپیک، #شمش_طلا، #آپارتمان،بسیاری از #امکانات ورزشی و #مربیان برتر دنیا، چیزهایی بود که به علیزاده داده شد، اما اون اینها رو تبدیل به دلار و خرج بلیط هواپیما کرد تا بره خارج و بگه در ایران تحت فشار بودم و برای برعندازی فعالیت کنه!
عاقبت همه برعندازا و کسانی که به کشور ومردمشون خیانت کردند همینه ...
کانال ما در روبیکا 👇
http://rubika.ir/@antishayeat
✅ کانال آنتی شایعات/عضو شوید👇
@antishayeat
@antishayeat