گفتم این حس به خدا دست خودم نیست ولی
از همین ثانیه آزاد. . . و بغضم تِرکید
قول دادم که من از سهم خودم میگذرم
بروید و دلتــــــٰان شـاد! و بغضم تِرکید
هر چه کردم پس از آن حادثه، دیدم دݪ من
هیچ غیر از تو ”نمی خواد“ و بغضم تِرکید
بعد از آݩ ساݪ فقط آھ کشیدم شب و روز
تیـر و شهریــور و مــرداد و بغضم تِرکید
تا دو شب پیش ڪہ پیچید توۍ شهرِ شما
ڪہ فلاٰنـی شده دامــٰاد و بغضم تِرکید🥺!
"اِخبــــــــاط"
مۍفرمایند ڪہ: فکر میکنیم فراموش کردهایم، اما پس از مدتی، بهشکل گریهے بیدلیل یا دلتنگی و ان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مۍفرمایند ڪہ:
ما خانوادهے افتادهای هستیم!
پــدرم از کار
مــادرم از پا
و من از چشــمهاے تـــ∞ـــو! . . .
#معین_دهــاز