امشب خدمت مادری بودیم که تا اسم سید علی رو میاوردیم بغض میکرد و با اشک راجبش حرف میزد ... تصمیم گرفتیم دیگه راجب سید علی 19ساله باهاشون صحبت نکنیم تا شب عیدی اشکشون رو درنیاریم (: سید علی مدام پای مادر رو می‌بوسید و وقتی بهش میگفتن چرا اینکار رو میکنی؟ میگفت: بهشت زیر پاهای مادرمه ... و حالا مادر بعد از این همه سال، دلتنگ آغوش سید علی 19 سالشه. ما جای خالی سید علی رو براش پر نمیکنیم ولی وظیفه بود از طرف شهید سید علی کشمیری خدمتشون برسیم برای دست بوسی و التماس دعای عاقبت بخیری ... #رزق_امشب #مادر_شهید #روایت

ان‌شاءالله خیلی زود اینجا بیام بگم: از حرم بابا علے دعاگوتون هستم (((:🫀

مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم ! #رزق_امشب #مادر_شهید

این زمستان را نبین؛ ما هم بهاری داشتیم .!🚶🏻

در چشمانی درست، تو تبدیل به اثر هنری خواهی شد.

دلبری کردن فقط کار انسان ها که نیست!:)🫀 #رزق_امشب #همسر_شهید

مثل آذرماهِ کردستان، نبودت سرد بود! کلبه‌ی سرد مرا ، شهریورِ اهواز کن .

جهان که لطف ندارد، بگو نجف چه خبر ؟

عیسی رسید بر سر دستان مادرش ؛ یک "یا علے" بگفت و سخن را شروع کرد :)♥️

خدا ؛ از تمام قلب هایی که شکستیم سوال میکند !

چَشم‌ها به هَم دروغ نِمی‌گویند . (: