‌هرکسی‌آمداندکی‌ماراپریشان‌کردورفت :)

کاظم بهمنی یه بیت شعر داره که معشوقش رو به روح خودش تشبیه می کنه و می خواد بهش بگه نرو ، میگه: "روح برخاسته از من ته این کوچه بایست، بیش از این دور شوی از بدنم می میرم." حقیقتا خیلی قشنگه.

می‌گفت: آدم‌هاعبارتندازحرف‌هايى که‌هیچ‌وقت‌نتوانسته‌اندبهم‌بزنند ...

[

شده هی گم بشوی در خودت و دم نزنی

؟ ]

آیا گاهی قلب سِزاوارتر از عقل برای آلزایمر نیست؟

نرگس مردم فریبی داشت، شبنم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم، مرهم می‌فروخت..

امشب مهمون داشتیم...((:

مثل یك معجزه‌ای علتِ ایمان منی ♥️:)

- غریب گیر آوردنت ..💔

یه چیز جالب بگم..🙂 شهیدی که امشب زیارت کردم، دقیقا همون شهیدی بودن که ۶ دی ماه، روز شهادت حضرت فاطمه(س)، توی معراج روی تابوتشون چند خط نوشته بودم(((: طبیعتا پلاستیک روی تابوت باید عوض میشد !! اما تک تک جمله هام و اسم هایی که روی تابوت توی روزِ ۶ دی نوشته بودم رو هم دیدم، هم خوندم💔🙂 جالبه ! اما عجیبه((: حکمتش؟ الله‌ُاعلم ...❣ حکمتش رو نمیدونم ! ولی برای من که نشونه‌ است((: ان‌شاءالله خیره .‌.👀🌱

بی‌رحم‌ترین حالت یک شهر همین است باران و خیابان و من و جای تو خالی(:

آن‌قدری با ادب بود که به علی(ع) گفت تا دیگر او را به نام اصلی‌اش که فاطمه بود صدا نزند! تا حسنین(ع) با شنیدن نامِ فاطمه، به یادِ مادرشان نیُفتند... #ام‌البنین