بعد از عاشورا هرشب زینبس میرفت پیش حسینع
امشب حسینع میره دمشق پیش خواهرجان💔(:
التیـــام,🇵🇸
بعد از عاشورا هرشب زینبس میرفت پیش حسینع امشب حسینع میره دمشق پیش خواهرجان💔(:
هر رفتی یه اومدی داره دیگه...😭💔
¹• امشب دم در مسجد چند دقیقهای وایساده بودم؛ تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه بعد اذان بود،
امروز، روزِ آخرِ اعتکاف و امشب هم وداع معتکفین بود..
اون چند دقیقهای که وایساده بودم یه صحنه های قشنگی میدیم که شاید تعریف کردن از حس واقعی اون لحظه خیلی کم بکنه ولی آدمایی که چند روزی از گناه دور بودن و تنها کارشون شده بود خلوت با خدا و حرفای عاشق و معشوقی با خدا با یه حال گرفته، بعضیا با چشمای اشکی، بعضیا تو فکر اون چند روز، بعضیا تو فکر اینکه سال بعد حتما دوباره شرکت میکنن و... ولی تو فکر همشون خاطرات رو مرور میکردن، حتی برای همدیگه یادآوری میکردن...حالا یا با ذوق، یا با بغض✨🫀
التیـــام,🇵🇸
¹• امشب دم در مسجد چند دقیقهای وایساده بودم؛ تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه بعد اذان بود، امروز
²• یکی از قشنگیاش اونجایی بود که با اون حال میرفتن دیدن کسایی که اومده بودن استقبالشون💚
مثل پدری که با یه دست گل قشنگ اومده بود استقبال دختراش و اونها رو به آغوش میکشید🌻
یا مثل مردی که بعد از سه روز تحمل دوری همسرش با چشمایی که برقش از صد متری هم معلوم بود اومده بود تا توی ثانیه های اول تموم شدن اعتکاف انگیزه زندگیش رو ببینه🌝🌿