3.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#درساخلاق
🎙 حجتالاسلام عالی
💢اگه توبه کردی حتماً ببین...
کوتاه و شنیدنی👌
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «عقل مردم آخرالزمان»
👤 آیت الله فاطمینیا
🔸 خداوند به مردم #آخرالزمان یه عقل خاصی داده، با اینکه امامشان را نمیبینند ولی اینقدر معتقدند که انگار او را میبینند.
2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا ازتون انتقام میگیره هم از شما خانم بد #حجاب هم از شما مسئول خائنی که رانت می خوری پارتی بازی می کنی و منابع کشور را به تاراج می بری
چقدر اقای قرائتی کلامشون شیرینه
#دیدهبان_یزدی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#شهید_بابک_نوری
🌷🌷🌷🌷🌷
خواهران خوبتر از جانم، من نمیدانم وقتی حسین(علیه السلام) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید، ولی میدانم حس او به زینب(سلام الله علیها) چه بوده.
عزیزان من حال دستهایی بلند شده و زینبهایی غریب و تنها ماندهاند و حسینی در میدان نیست.
امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینبهای زمانه و حرم او دفاع کنیم.
#شهید _مدافع _حرم
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
🔅 #میـرزا_اسماعیل_دولابـے 🔅
🔹هے نگـو مـن گنهڪارم
⚠️ این را ادامه نـده تا خـودت هم به این یقیـن برسے. روی صفـات خوب و ڪارهای خوبـت ڪار ڪن. تا روی اونهـا به یقیـن برسے.
❌ معصیـت رابہ یقیـن #نرسـان.
❌ #ایمـان رابه شڪ تبـدیل نڪن.
🌱 تاثیـر زبان اینست ڪه اگر چهـار مرتبہ بگویے بیچـاره ام و عادت ڪنے، اوضـا خیلے بـے ریخـت مے شود...
🔻همیشہ بگویید #الحمدلله، شڪر خدا بلڪه بتوانے دلـت را هم بـا زبـانت همـراه ڪنے.
🌾 اگر پڪر هستے، دو مرتبـه همـراه با دلـت بگو #الحمـدلله ، آن وقـت غمت را از بیـن مے بـرد...
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۱۴
*═✧❁﷽❁✧═*
ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ😇 شدم ... عربی و فارسیش رو ...
دونه های درشت اشک😭 ... از چشمم سرازیر شده بود ...
- چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ...
جعبه رو گذاشتم زمین ... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... حالم که بهتر شد از جا بلند شدم ... و سنگ مزار شهید🌷 رو بوسیدم ..
- ممنونم که واسطه جواب خدا شدی ...
اشک هام رو پاک کردم ... می خواستم مثل شهدا بشم ... می خواستم رفیق💞 خدا بشم ... و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد ... همون جا ... روی خاک ... کنار مزار شهید ... دو رکعت نماز شکر خوندم ...
وقتی برگشتم ... پدرم با عصبانیت😡 زد توی سرم ...
- کدوم گوری بودی الاغ🐴؟ ...
اولین بار بود که اصلا ناراحت نشدم ... دلم می خواست بهش بگم ... وسط بهشت😍 ... اما فقط لبخند زدم ...
- ببخشید نگران شدید ...
این بار زد توی گوشم🦻 ...
- گمشو بشین توی ماشین ... عوض گریه و عذرخواهی می خنده ...😖
مادرم با ناراحتی رو کرد بهش ...
- حمید روز عیده ... روز عیدمون رو خراب نکن ... حداقل جلوی مردم نزنش ...
و پدرم عین همیشه ... شروع کرد به غرغر😟 کردن ...
کلید🔑 رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم ... گوشم سرخ شده بود و می سوخت ... اما دلم شاد بود ... از توی شیشه به پدرم نگاه👀 می کردم ... و آروم زیر لب گفتم ...
- تو امتحان خدایی ... و من خریدار محبت خدا ... هزار بارم بزنی ... باز به صورتت لبخند میزنم .
قرآن رو برداشتم ... این بار نه مثل دفعات قبل ... با یه هدف و منظور دیگه ... چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم ...
دور آخر نشستم ... و تمام خصلت های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم📝 ... خصلت مومنین ... خصلت و رفتارهای کفار و منافقین ...
قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث ... با چهل حدیث های کوچیک شروع کردم ... تا اینکه اون روز ... توی صف نماز جماعت مدرسه ... امام جماعت مون چند تا کلمه حرف زد...
- سیره اهل بیت یکی از بهترین چیزهاست ... برای اینکه با اخلاق و منش اسلامی آشنا بشیم ... برید داستان های کوتاه زندگی اهل بیت رو بخونید ... اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا هستن ...👌
تا این جمله رو گفت ... به پهنای صورتم لبخند 😁زدم ... بعد از نماز ... بلافاصه اومدم سر کلاس و نوشتمش ... همون روز که برگشتم ... تمام اسباب بازی هام روز از توی کمد جمع کردم ... ماشین ها ... کارت عکس فوتبالیست ها ⚽️... قطعات و مهره های کاوش الکترونیک ... که تقریبا همه اش رو مادربزرگم برام خریده بود ...
هر کی هم ... هر چی گفت ... محکم ایستادم و گفتم ...
- من دیگه بزرگ 😎شدم ... دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم ...
پول💶 تو جیبیم رو جمع می کردم ... به همه هم گفتم دیگه برای تولدم کادو نخرید ❌... حتی لباس عید ...
هر چقدر کم یا زیاد ... لطفا پولش رو بهم بدید ... یا بگم برام چه کتابی📘 رو بخرید ...
خوراکی خریدن از بوفه مدرسه هم تعطیل شد ...🚫
کمد و قفسه هام پر شده بود از کتاب ... کتاب هایی که هر بار، فروشنده ها از اینکه خریدارشون یکی توی سن من باشه... حسابی تعجب 😱می کردن ...
و پدرم همچنان سرم غر می زد ... و از فرصتی برای تحقیر من استفاده می کرد ...
با خودم مسابقه گذاشته بودم ...
امام صادق (علیه السلام) فرموده بودند ... مسلمانی که 2 روزش عین هم باشه مسلمان نیست ... ❌
چهل حدیث امام خمینی رو هم که خوندم ... تصمیمم رو گرفتم ... چله برمی داشتم ... چله های اخلاقی ... و هر شب خودم رو محاسبه می کردم ...
اوایل ... اشتباهاتم رو نمی دیدم یا کمتر متوجه شون می شدم ... اما به مرور ... همه چیز فرق کرد ... اونقدر دقیق که متوجه ریزترین چیزها می شدم ... حتی جایی رو که با اکراه به صورت پدرم نگاه می کردم ...👌
حالا چیزهایی رو می دیدم ... که قبلا متوجه شون هم نمی شدم ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══