eitaa logo
🌹منتظران ظهور 🌹
969 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
8هزار ویدیو
41 فایل
ادمین تبادل. @Sgssduhv شرایط @mazhabion313 💠کپی مطالب حلال میباشد لطفاً از صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام فراموش نشود💠 اللهم عجل لولیک الفرج ✋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من گداۍِ جوادم🤲🏻 ▪️◾️◼️⬛️◼️◾️▪️ 🍁درآتشِ زهر بال وپرم می سوزد 🍁از شعلهٔ غم چشمِ ترم می سوزد 🍁مظلــوم و غریبـــم پسرِ زهرایم 🍁آبـــی برسانید جگـرم می سوزد ⚫️🔘شهادت میوه دل امام رضا علیه السلام گل یکی یه دونه امام رضا علیه السلام ، آقا جوادالائمه (علیه السلام ) تسلیت باد ☑️ برای همدیگه دعا کنیم 📲
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تــرڪــ امــــر بہ معــــروف و نهــی از منڪــر = برداشتــہ شــدن برڪات❗️ ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
4_5915959224197711511.mp3
4.98M
🎤•|ڪربلایۍ‌امیربرومند|• 🔊شور _هَرکۍ‌هرکسۍ‌روداره‌من‌ امام‌جوادُدارم..؛♥️🌿•~ ↓
🌹منتظران ظهور 🌹
قسمت هشتم #بدون_تو_هرگز چند لحظه مکث کرد … زل زد توی چشم هام … واسه این ناراحتی، می خوای گریه کن
قسمت نهم هر روز که می گذشت علاقه ام بهش بیشتر می شد … اخلاقم اسب سرکش بود … و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود … چشمم به دهنش بود … تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم … من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم … می ترسیدم ازش چیزی بخوام … علی یه طلبه ساده بود … می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته … چیزی بخوام که شرمنده من بشه … هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت … مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره … تمام توانش همین قدره …علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم … اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد … دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم … این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد … مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی … نباید به زن رو داد … اگر رو بدی سوارت میشه … اما علی گوشش بدهکار نبود … منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده … با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه … فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم … و دائم الوضو باشم … منم که مطیع محضش شده بودم … باورش داشتم …9 ماه گذشت … 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود … اما با شادی تموم نشد… وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد …مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده … اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت … لابد به خاطر دختر دخترزات … مژدگانی هم می خوای؟ … و تلفن رو قطع کرد … مادرم پای تلفن خشکش زده بود … و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد … ••••• ادامه دارد.... • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است ✅ در غیر این صورت نویسنده راضی نیست ‼️ و اینکار دارد💯 ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
‹ 🌿🌸 ›‏ چہ‌شَوَد‌گَر‌تو‌بیائے‌و‌بَری‌غَم‌زِدِل‌ِما ڪه‌به‌هَر‌خَستہ‌دَوائے‌و‌به‌هَر‌بَستہ‌ڪِليدے ♥️ ••••• تعجیل‌درظهور‌و‌سلامتی‌مولا،شفابیماران 📿 به‌رسم‌وفای‌هرشب بخوانیم 💌
🌹منتظران ظهور 🌹
#رزق‌شبانه
•خوف‌محشـرازکسی‌باشـدکہ‌اوبی‌صاحب‌است.. صاحـب‌مادرقیامت‌هم‌قیامت‌میـکند..!:)♥️• مادرسادات
﷽❣ ❣﷽ ✦شـُوق‌دیدار‌تُـو‌سَر‌رفـت‌ز‌پیمـٰانہ‌ما •کۍ‌قَـدم‌مۍ‌نَھۍ‌اۍ‌شـٰاه‌بِہ‌ویرانِہ‌ما ✦مـٰا‌هنوز‌اۍ‌نَفـست‌گرم،پُـراز‌تاب‌و‌تَبـیم •سَر‌و‌سـٰامان‌بِده‌بر‌ایـن‌دِل‌دیوانِہ‌مـٰا.. 💔 ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
🌼منتظران ظهور ⚫️عظمت و هیبت امام جواد علیه السلام ⛔️مأمون عباسي پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام مي خواست امام جواد را جزء اطرافيان خود كند. براي اين كار نقشه ها كشيد ، و ترفندهاي گوناگوني به كار برد،ولي نتيجه نگرفت، 🔰 تا اينكه يك نقشه ديگري را اجرا كرد و آن اين بود: ♻️ هنگامي كه خواست دخترش ام فضل را به عنوان عروس به خانه حضرت جواد علیه السلام بفرستد، 🌐 دويست دختر از زيباترين كنيزكان خود را طلبيد و به هر يك از آنها جامي كه در داخل آن گوهري ( مثلا يك سكه طلا ) بود داد تا وقتي كه حضرت جواد علیه السلام بر روي صندلي دامادي نشست، 💠 آن دختران ، يكي يكي به پيش آيند و آن گوهر را به حضرت نشان دهند،اما امام جواد ( علیه السلام ) به هيچ يك از آن دخترها و گوهرها ، توجه نكرد. (حضرت به اجبار در چنین مجلسی بودند) 🛑در همان مجلس ، يك نفر ترانه خوان تارزني بود كه "مخارق" نام داشت،و داراي ريش بلندي بود. 🔥 مأمون او را طلبيد ، و از او خواست كاري كند كه امام جواد علیه السلام از آن حالت معنوي بيرون آيد و دلش به امور مادي سرگرم شود. ⚡️ مخارق در برابر امام جواد علیه السلام آمد و نشست. نخست مانند الاغ عرعر كرد ، و سپس به زدن ساز و تار مشغول شد و توجه اهل مجلس را به خود جلب نمود 🌟 ولي امام جواد ( علیه السلام) اصلا به او توجه نكرد و به چپ و راست هم نگاه نكرد. ⛔️اما وقتي كه ديد آن ترانه خوان بي حيا دست بردار نيست ، بر سر او فرياد كشيد و فرمود : اتق الله يا ذالعثنون! ( اي ريش دراز ، از خدا بترس) 🔥مخارق از فرياد امام ( علیه السلام ) آنچنان وحشتزده شد كه ساز و تار ، از دستش افتاد و دستش فلج شد و تا آخر عمر خوب نشد... ⚡️مأمون جوياي حال او شد ، او گفت : ✳️هنگامي كه امام جواد (علیه السلام) بر سر من فرياد كشيد ، آن چنان از هیبت صدایش هراسان و وحشتزده شدم كه لرزه بر اندامم افتاد وحشت وترس همواره در وجود من هست و اصلا اين حالت به هیچ وجه از وجود من ، بيرون نمي رود.... 📙اقتباس از اصول كافي ، ج 1 ص 494 ، و 495 ( باب مولد ابي جعفر ( ع ) حديث 4 ) ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
▪️ز سوز غم پر پروانہ مے سوخت ▪️ز داغ لالہ اے گلخانه مے سوخت ▪️ز آواے "جواد" آن جان زهرا ▪️نهال گلشن جانانہ مے سوخت 💔 (ع)💚 .🥀 ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
✍دلنوشته مهدوے... خدایا، امام زمانمان در سيم خاردار گناهان ما اسير شده است، 😔 ما را ببخش! که حتی به اندازه‌ ی نجات دادن گلی از ميان سيـم خاردار برای ظهور امام زمانمان تلاش نکرده ايم.🥀 🌱