eitaa logo
🌹منتظران ظهور 🌹
972 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
42 فایل
ادمین تبادل. @Sgssduhv شرایط @mazhabion313 💠کپی مطالب حلال میباشد لطفاً از صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام فراموش نشود💠 اللهم عجل لولیک الفرج ✋
مشاهده در ایتا
دانلود
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کلیپ حماسی و بسیار زیبای : 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 انتقام سخت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 نسخه با کیفیت HD : https://bayanbox.ir/download/3125108889139386495/Severe-Revenge-HD.mp4 👈 حتما ببینید 👈 نشر آزاد است ..
🌼منتظران ظهور 🔰 ️! 🌸 امام صادق علیه السلام می فرمایند: 🔹روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز. 🌸 عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. 🔹آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن. 🌸 ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی می گفت :‌ زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگرخانه راهم به آتش نکشد، دیوارها راسیاه میکند. 📚 سفینه البحار، ج ۳، ص ۵۰۳ 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
🔴 افشاگری یک فراماسون رده ۳۳ 😈 یا هوشیاری و در دام نیفتید... آنها قصد دارند را پیاده کنند
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های حق رحیم پور ازغدی👌 با هر حکومتی که اومد سر کار مردم اجازه ندن حق انتقاد و نظارت و پیشنهاد از اونها گرفته بشه
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های عبرت آموز ۱۷(تلنگر آمیز) حکایت زیبای میوه فروش از زبان آیت الله فاطمی نیا رحمت الله علیه
🌹منتظران ظهور 🌹
قسمت پنجاه و چهارم #بدون_تو_هرگز این رو گفتم و از جا بلند شدم … با صدای بلند خندید … – دزد؟ … از
قسمت پنجاه و پنجم درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم … باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران … هر چند، حق داشتن … نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن … گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد … اونقدر قوی که ته دلم می لرزید …   زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم … اول که فکر کرد برای دیدار میام … خیلی خوشحال شد … اما وقتی فهمید برای همیشه است … حالت صداش تغییر کرد … توضیح برام سخت بود … – چرا مادر؟ … اتفاقی افتاده؟ … – اتفاق که نمیشه گفت … اما شرایط برای من مناسب نیست… منم تصمیم گرفتم برگردم … خدا برای من، شیرین تر از خرماست … – اما علی که گفت …  پریدم وسط حرفش … بغض گلوم رو گرفت … – من نمی دونم چرا بابا گفت بیام … فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم … بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم … گریه ام گرفت … مامان نمی دونی چی کشیدم … من، تک و تنها … له شدم …   توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم… دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست …چه می کنم … و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم… چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم … – چطور تونستی بگی تک و تنها … اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ … فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ …   غرق در افکار مختلف … داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد … دکتر دایسون … رئیس تیم جراحی عمومی بود …خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه … دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده … برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد … اما یه چیزی ته دلم می گفت … اینقدر خوشحال نباش … همه چیز به این راحتی تموم نمیشه … و حق، با حس دوم بود … ••••• ادامه دارد.... • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است ✅ در غیر این صورت نویسنده راضی نیست ‼️ و اینکار دارد💯
♥ مهربان ترین پدر  ... سرانجام یکی از همین روزهای نزدیک ، بازمی آیید و برایمان با آن طنین داوودی، روضه ی مادر می خوانید و ما،بیقراران چشم براه، دور آفتاب وجودتان حلقه می زنیم و تمام این بغض کهنه را باز می کنیم ... به همین زودی ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
🌼منتظران ظهور 🔴تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت آقا امام زمان عج(قسمت چهارم) ✳️خیال کردم از عرب‌ های حجاز است و احیاناً شتربانی است که تصادفاً از این بیابان عبور می‌کرده است. 💠با دیدن او به حدّی خوشحال شدم که از شادی در پوست خود نمی‌ گنجیدم. با خود گفتم: این آقا حتماً راه رسیدن به «جریه» را می‌داند. ♻️درحال شادمانی بودم که دیدم آن آقا به طرف من آمد، من هم از جا برخاستم و با خوشحالی به طرف او رفتم و به او سلام کردم. 🌺در پاسخ فرمود: «علیکم السلام و رحمةالله و برکاته». 🔹به هم که رسیدیم روبوسی کرده، من صورت او را بوسیدم. شمایل او در اوج زیبایی و جذّابیّت بود، و چشم و ابرو و صورت بسیار زیبا و نورانی داشتند🌺 ✨پس از سلام و روبوسی به زبان عربی فرمودند: «ضیّعتم الطریق؛ راه را گم کرده‌اید؟» گفتم: بله. ✨فرمودند: من آمده‌ام که راه را به شما نشان دهم. 💠عرض کردم: خیلی ممنون. ✨بعد فرمودند: از این راه مستقیم بروید و از میان آن دو کوه بگذرید، به دو کوه دیگر می‌رسید، از میان آن‌ها هم بگذرید، جادّه برای شما نمایان می‌شود بعد طرف چپ را بگیرید تا به جریه برسید. 🌺آقا پس از نشان دادن راه فرمودند: « النذور الّذی نذرتم لیس بصحیح؛ نذرهایی که کرده‌اید، صحیح نیست». عرض کردم: چرا، آقای من؟ 🌸فرمودند: «نذر شما مرجوح است، اگر همه دارایی خود را در راه خدا انفاق کنید چگونه به عراق می‌روید؟ 💥در حالی که شما چهل روز در عراق می‌باشید و به زیارت امام حسین(علیه السلام) و امیرمؤمنان(علیه السلام) و سایر امامان(علیه السلام) مشرّف می‌شوید، اگر آن چه راه همراه دارید، در راه خدا انفاق کنید، ⛔️در مسیر، بدون خرجی می‌مانید و مجبور به تکدّی و گدایی می‌شوید و تکدّی هم حرام است. آن‌چه را از مال و دارایی به همراه دارید، الان قیمت کرده و بنویسید و وقتی به وطن خودتان رسیدید به اندازه آن در راه خدا انفاق کنید، اکنون عمل به نذرتان مرجوح است. ✍ادامه دارد.. 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «شناخت امام زمان» 📄 اون دنیا دوتا امتحان ازمون میگیرن که سوالاشم لو رفته... چرا آدم‌ها در فتنه‌های گیر میوفتن⁉️